مردی که فقیران را دوست میداشت
علی موقر قسمت بیست و نهم * توجه: مطالب این ستون شدیدا غیرجدی است. ونزوئلا یک کشور بسیار آشنا در آمریکای جنوبی است. دومین ذخایر نفتی جهان و هشتمین ذخایر گاز جهان را در اختیار دارد. معدن هم خیلی زیاد دارد. مانند زغالسنگ، آهن، طلا، اورانیوم، سیمان و اینجور چیزها. اما در کل ونزوئلا با همین نفت و گاز اداره میشود و تنها یک درصد نیروی کار این کشور در اختیار صنایع قرار دارد. کاراکاس پایتخت ونزوئلا جزو ناامنترین شهرهای آمریکای لاتین محسوب میشود و به افرادی که به ونزوئلا سفر میکنند، توصیه میشود که به علت شیوع بیماریهای زیاد در این کشور واکسنهای حصبه، تب زرد، وبا، هپاتیتآ، هپاتیت ب، هپاتیت د و باقی واکسنهایشان را زده باشند تا خیالشان راحتتر باشد.
علی موقر قسمت بیست و نهم * توجه: مطالب این ستون شدیدا غیرجدی است. ونزوئلا یک کشور بسیار آشنا در آمریکای جنوبی است. دومین ذخایر نفتی جهان و هشتمین ذخایر گاز جهان را در اختیار دارد. معدن هم خیلی زیاد دارد. مانند زغالسنگ، آهن، طلا، اورانیوم، سیمان و اینجور چیزها. اما در کل ونزوئلا با همین نفت و گاز اداره میشود و تنها یک درصد نیروی کار این کشور در اختیار صنایع قرار دارد.
کاراکاس پایتخت ونزوئلا جزو ناامنترین شهرهای آمریکای لاتین محسوب میشود و به افرادی که به ونزوئلا سفر میکنند، توصیه میشود که به علت شیوع بیماریهای زیاد در این کشور واکسنهای حصبه، تب زرد، وبا، هپاتیتآ، هپاتیت ب، هپاتیت د و باقی واکسنهایشان را زده باشند تا خیالشان راحتتر باشد. اینکه چطور میشود که یک کشوری اینطور باشد و اینطور بشود برای خودش داستانی است. هوگو رافائل چاوز فریاس رییسجمهور فقید ونزوئلا معتقد بود که همه اینها توطئه دشمن است. اگر از من بپرسید میگویم اعتقاد خوبی است.
ونزوئلا از اولش ونزوئلا نبود. یک جایی بود که ملت بومی آنجا زندگی میکردند و لابد برای خودش اسمی هم داشته است. اما همه چیز از ایده ابلهانه کریستف کلمب در حرکت به سمت غرب برای رسیدن به شرق شروع شد. خود کریستف کلمب هم آخرش متوجه نشد که کجا را کشف کرده است. اما وقتی در سال ۱۴۹۹ امریکو وسپوچی به آنجا رسید، دید که چقدر اینجا شبیه ونیز است و رفت و برای بقیه تعریف کرد. بقیه هم اسم آنجا را ونیسیلا یا ونیز کوچک گذاشتند. اینکه سهل است، اسم کل قاره را هم آمریکا گذاشتند. گواینکه اسم یک جاییاش را کلمبیا گذاشتند، اما به نظر من این وسط در حق کریستف کلمب اجحاف شده است. باری، ونزوئلا مانند همه کشورهای این دنیای جدید مستعمره بود تا اینکه طی جنگهای سیمون بولیوار در سال ۱۸۲۳ به همراه کلمبیا و پاناما مستقل شد.
هوگوی داستان ما در ۲۸ ژوئیه ۱۹۵۴ در روستای سابانتا ایالت باریناس در غرب ونزوئلا به دنیا آمد. در شانزدهسالگی وارد ارتش شد و تا درجه سرهنگ دومی رسید. بنابراین مثل همه سرهنگهای آمریکای لاتین دست به کودتا زد. اما بر عکس بقیه سرهنگهای آمریکای لاتین شکست خورد و به زندان افتاد. دو سال بعد مورد عفو قرار گرفت. از زندان که بیرون آمد به محلههای فقیرنشین رفت و برای مردم توضیح داد که دولت وقت فاسد است و این همه پول نفت دارد حیف و میل میشود و سر زندگی شما آورده نمیشود، پس به من رای بدهید. طبیعتا در ششم دسامبر ۱۹۹۸ به عنوان جوانترین رییسجمهور ونزوئلا انتخاب شد.
بعد از آنکه رییسجمهور شد دست به اقدامات اصلاحی خود زد و در قدم اول مدت ریاستجمهوری را زیاد کرد. در قدم بعدی رییس شرکت ملی نفت را اخراج کرد. در قدمهای بعدی هم لوایحی را تصویب کرد که اختیارات دولت را در اقتصاد بیشتر میکرد. هر چه مجلس ونزوئلا گفت نکن. چاوز گفت نمیگذارید، کارم را بکنم ها!
در انتخابات بعدی مجلس تمام ۱۶۷ کرسی مجلس را طرفداران چاوز تشکیل دادند و هیچ مخالفی نتوانست به مجلس راه پیدا کند. نا گفته پیداست که چاوز خیلی محبوب بوده است. به این ترتیب او توانست با خیال راحت کار خودش را بکند. او همینطور با خیال راحت از محبوبیت برخوردار بود و توانست در انتخابات ۲۰۰۲ و ۲۰۰۶ و ۲۰۱۲ هم به ریاستجمهوری برسد.
سال ۲۰۰۷ چاوز اعلام کرد که ونزوئلا باید از بانک جهانی خارج شود و یکی از پروژههای نفتی شرکت اسکون موبیل آمریکا را ملی کرد؛ چرا که به پول نفت احتیاج داشت. چاوز درآمد نفت را صرف برنامههای اجتماعی و کمک به فقرا کرد. از جمله واردات مواد غذایی، خانهسازیهای انبوه برای افراد فقیر، وارد کردن پزشک از کوبا برای درمان بیماران و از این قسم خدمات شایان. مخالفان چاوز هم مدام معتقد بودند که به جای این کارها باید به فکر زیرساختهای اقتصادی باشد.
چاوز هم معتقد بود حالا که پول نفت به شما نمیرسد دارید بهانه میگیرید. او همچنین هزاران هکتار از زمینهای زیر کشت شرکتهای چند ملیتی را از آنها گرفت و بین فقرای مشتاق تقسیم کرد. مخالفان چاوز باز معتقد شدند که اینکار باعث فلج شدن کشاورزی میشود. اما چاوز به نوبه خود معتقد بود که نمیگذارید کارم را بکنم ها. از دیگر خدمات چاوز برقکشی زاغههای حاشیهنشینان کاراکاس بود. همچنین او کارمندان دولت را به دو برابر افزایش داد تا به مردمان خود حقوق بدهد. به این ترتیب ونزوئلاییهای زیادی چاوز را دوست میداشتند و او را «پدر» صدا میزدند.
چاوز سعی میکرد با مردمان خودش به طور مستقیم ارتباط داشته باشد. به این منظور به کوچه و خیابان میرفت و از مردمی که دورش جمع میشدند میپرسید که دردتان چیست و مردم هم درد دل خودشان را با او بیان میکردند. چاوز هم میگفت الهی که درد و بلایتان بخورد توی سر این مرفهان بیدرد. بعد هم همان جا دستورات لازم را صادر میکرد. همچنین یک برنامه زنده تلویزیونی به نام «الو، رییسجمهور» داشت که مردم به او زنگ میزدند و مشکلاتشان را میگفتند و او هم به همان صورت زنده دستورات لازم را صادر میکرد و مشکلات مردمان را بر طرف میکرد.
شرکت نفت ونزوئلا PDVSA ۹۴ درصد درآمدهای این کشور را تامین میکند. قرار بود که شرکت نفت روزانه ۸/۵ میلیون بشکه نفت تولید کند که این رقم تنها به ۸/۲ میلیون بشکه رسید. مخالفان چاوز باز بهانه آوردند که او در تعمیر و نگهداری صنعت نفت کوتاهی کرده و توان تولید نفت کم شده است. چاوز هم دیگر بیکار نبود که بخواهد به این بهانهجوییها توجهی کند.
نهایتا رشد اقتصادی ونزوئلا در سال ۲۰۰۹ به اندازه ۵/۴درصد و ارزش پول ملی ۳۲ درصد کاهش و از آن طرف قیمتها ۴۵ درصد افزایش پیدا کرد. آمار جنایت چهار برابر شد و فساد اداری هم زیاد شد. مهاجرت یا همان فرار مغزها اوج گرفت. نه تنها مغزها که مهاجرت پولها هم آغاز شد. در طول ده سال دویست هزار شرکت خصوصی حذف شدند یا کسب و کار خود را به کشورهای دیگر منطقه بردند.
مواد غذایی و دارو کمیاب شد و کلا در کشور بازار سیاه به وجود آمد و مردم برای خرید برنج و روغن و دستمال توالت توی فروشگاهها صف میکشیدند و اوضاعی به وجود آمد که نهایتا فشارش بر دوش مردمان فقیری میآمد که چاوز آنها را خیلی دوست میداشت. چاوز معتقد بود مخالفانی که از طرف دولت آمریکا تحریک میشوند دارند در کار اقتصاد مملکت اخلال ایجاد میکنند و نمیگذارند او کارش را بکند. پر بیراه هم نمیگفت. از این جماعت مخالف معلومالحال هر کاری بر میآید.
نهایتا چاوز در پنجم مارس ۲۰۱۳ در سن ۵۸ سالگی در اثر ابتلا به سرطان درگذشت. قرار بود بدن چاوز مومیایی بشود. اما کارشناسان روسی اعلام کردند که دیگر برای مومیایی کردن این جسد دیر شده است، چرا که هیچ کاری بدون برنامهریزی پیش نمیرود. بعد از چاوز، نیکلاس مادورو که سابقا راننده اتوبوس بود و از دوستان نزدیک او بود به ریاست جمهوری رسید. مخالفان معتقدند که اقتصاد ونزوئلا در سراشیبی سقوط قرار گرفته است و باید بخش خصوصی را برای سرمایهگذاری تشویق کرد. مخالفان امیدوارند که برای این کار دیر نشده باشد. این مخالفان همیشه توی دل آدم را خالی میکنند و به هیچ دردی هم نمیخورند.
ارسال نظر