ثبات ارز، آرزویی دور یا هدفی در دسترس؟
مینا خرم* این روزها بازار ارز و طلا دوباره دستخوش نوسانات و تلاطمهایی شدهاند. از آغاز به کار دولت یازدهم فضای اقتصادی ایران مملو از امید به بهبود شرایط بوده است. دولت جدید با شعار تدبیر و امید بیشتر از هر دولتی آمادگی خود را برای بهبود روابط با جهان غرب و خصوصا دولت آمریکا نشان داده است. به این دلیل فعالان اقتصادی در ایران همه بر این باور هستند که رویکرد دولت آقای روحانی کمک به لغو تحریمهای یک سویه غرب و حرکت به سمت عادی سازی روابط است. در نتیجه بازار ارز (و به تبع آن بازار طلا) همواره منتظر سیگنالهای مثبتی پیرامون مذاکرات با غرب بوده است.
مینا خرم* این روزها بازار ارز و طلا دوباره دستخوش نوسانات و تلاطمهایی شدهاند. از آغاز به کار دولت یازدهم فضای اقتصادی ایران مملو از امید به بهبود شرایط بوده است.
دولت جدید با شعار تدبیر و امید بیشتر از هر دولتی آمادگی خود را برای بهبود روابط با جهان غرب و خصوصا دولت آمریکا نشان داده است. به این دلیل فعالان اقتصادی در ایران همه بر این باور هستند که رویکرد دولت آقای روحانی کمک به لغو تحریمهای یک سویه غرب و حرکت به سمت عادی سازی روابط است. در نتیجه بازار ارز (و به تبع آن بازار طلا) همواره منتظر سیگنالهای مثبتی پیرامون مذاکرات با غرب بوده است.
اما از صبح روز پنجشنبه4 مهرماه مصادف با حضور آقای روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد بازار ایران با دقتی وصف ناشدنی به تکتک صحبتها و حرکات سیاستمداران ایرانی و غربی چشم دوخته بود و هر حرکتی که پیامی پیرامون نزدیکی به لغو تحریمها داشته، بازار را به فروش ارز و در نتیجه کاهش نرخ ارز ترغیب میکرد. اما در این میان، اظهارات آقای سیف مدیر کل بانک مرکزی در نشست صبحانه کاری اتاق بازرگانی ایران پیرامون تعیین کفی برای نرخ ارز و ممانعت از کاهش نرخ ارز شاید تا حدودی عجیب و غیر منتظره بود و به نظر نگارنده تاثیر مهمی در حفظ نرخ ارز در کانال 3000 تومانی داشته است.
اما سوال مهم این است که چرا دولت جدید و فعالان بخش خصوصی از نخستین روزهای آغاز به کار دولت همواره بر ثبات نرخ ارز و جلوگیری از سقوط آن تاکید داشتهاند؟ آیا دولت در مقام صادرکننده نفت به دلیل منفعت خود تمایل به حفظ نرخ ارز در حدود ۳۰۰۰ تومان دارد؟
به نظر نگارنده دولت جدید و خصوصا بانک مرکزی به خوبی به اهمیت حفظ ثبات نرخ ارز در قیمتی که قابل دفاع توسط بانک مرکزی باشد، آگاه است. بانک مرکزی میداند که تنها ثبات نرخ ارز است که به فعالان اقتصادی یاری میرساند تا به تولید و تجارت بپردازند و تلاطم در بازار ارز بیش از پیش به رکود اقتصادی ایران دامن خواهد زد. از سوی دیگر تجربه دو سال گذشته و تحریمهای یک سویه غرب علیه صادرات نفت و نظام بانکی ایران همه فعالان اقتصادی را به این باور رسانده است که بانک مرکزی نباید با تکیه بردرآمدهای نفتی سعی در نگهداری نرخ ارز در قیمتی پایینتر از نرخ واقعی آن باشد؛ چرا که با کوچکترین شوک به درآمدهای نفتی توانایی دفاع از این نرخ را از دست داده و بحرانهایی مانند سال ۹۰ را به اقتصاد تحمیل خواهد کرد. از این منظر تلاشهای آقای سیف و بخش خصوصی در حفظ نرخ ارز در قیمتی تعادلی و متناسب با تورم در ایران قابل دفاع خواهد بود. بانک مرکزی نیازمند کسب اعتماد از دست رفته خود است، به طوری که بتواند به عنوان بازیگری جدی و با نفوذ در فضای اقتصادی ایران به ایفای نقش بپردازد و این امر تنها در صورتی امکان خواهد داشت که بانک مرکزی قادر
باشد از نرخ ارز در نظر گرفته خود دفاع کرده و توانایی حفظ ثبات را در بازار داشته باشد. اما باید این واقعیت را نیز در نظر گرفت که هنوز میزان قابل توجهی ارز خانگی در ایران وجود دارد که به شدت به فضای سیاسی ایران چشم دوخته و با کوچکترین تغییر مثبتی در مناسبات سیاسی ایران با جهان غرب مانند سیل به بازار حمله کرده و نقدینگی حاصل از آن به بازارهای دیگر هجوم خواهد آورد.
از این منظر حفظ ثبات نرخ ارز همچنان هدفی دشوار و البته قابلدسترس خواهد بود، اگر بانک مرکزی ایران در تعامل با دولت و بخش خصوصی هدف اصلی خود را نه حفظ ارزش پول ملی، بلکه ایجاد ثبات و اطمینان در بازار ارز و برگرداندن رونق به اقتصاد ایران قرار دهد. منتقدین بانک مرکزی نرخ فعلی ارز را نه نرخی متناسب با اقتصاد، بلکه نرخی حبابی میدانند.
اما تاملی کوتاه در نرخ تورم ایران در سالهای گذشته در مقایسه با کشورهای دیگر، این واقعیت را که نرخ ارز فعلی بسیار نزدیک و متناسب با شرایط اقتصادی ایران است را باورپذیر خواهد ساخت. اگرچه بانک مرکزی قادر است سوار بر موج اخبار مثبت سیاسی شده و جامعه را ترغیب به فروش ارز و کاهش قیمت آن سازد، اما در بلند مدت قادر نخواهد بود از نرخ ارزی بسیار پایینتر از نرخ فعلی ارز دفاع نماید و آزموده را دوباره آزمودن خطاست.
* فارغالتحصیل کارشناسی ارشد اقتصاد
ارسال نظر