گمانهزنی در مورد علت جنگ سوریه
جنگ بر سر خط لوله گاز طبیعی
اگر قطر بتواند جریان گاز طبیعی به اروپا را شروع کند، ضربه مهمی به روسیه وارد خواهد شد
مایکل اشنایدر چرا ملتی کوچک مانند قطر باید ۳ میلیارد دلار برای حمایت از شورشیان در سوریه صرف کند؟
آیا دلیل چنین کاری این نیست که قطر بزرگترین صادرکننده گاز طبیعی مایع در جهان است و حکومت اسد به آنها اجازه نمیدهد یک خط لوله گاز طبیعی از مسیر سوریه احداث کنند؟ البته. قطر میخواهد رژیمی دستنشانده در سوریه سر کار بیاید که به آنها اجازه دهد هر مقدار که میخواهند گاز طبیعی به اروپا بفروشند. چرا عربستان سعودی مقادیر بسیار هنگفتی پول برای کمک به شورشیان صرف میکند و چرا شاهزاده سعودی بندر بن سلطان «مخفیانه به مراکز فرماندهی پنهانی خطوط مقدم جبهه سوریه در کاخ الیزه در پاریس و کاخ کرملین در مسکو میرود و به دنبال تضعیف رژیم اسد برمیآید؟» خب، معلوم است که عربستان سعودی در نظر دارد دولت دست نشانده خود را در سوریه روی کار آورد که به سعودیها اجازه خواهد داد از این طریق جریان انرژی از طریق این منطقه را کنترل کنند. در طرف دیگر، روسیه به خاطر یک دسته دلایل دیگر، رژیم اسد را بسیار ترجیح میدهد. یکی از دلایل این است که اسد با جلوگیری از عبور جریان گاز طبیعی از خلیج فارس به اروپا، به روسیه کمک کرده و در نتیجه سود بیشتری را برای گازپروم تضمین میکند. اکنون ایالات متحده در حال درگیرشدن مستقیم در این مناقشه است.
اگر ایالات متحده موفق به کنارگذاشتن رژیم اسد شود، برای سعودیها یا قطر (و احتمالا برای هر دو) خوب خواهد بود و برای روسیه واقعا بد خواهد شد. این یک مناقشه ژئوپلتیک استراتژیک در مورد منابع طبیعی، مذهب و پول است و به واقع به هیچ وجه ربطی به سلاحهای شیمیایی ندارد.
این یک موضوع شناخته شده است که قطر به شدت خواهان ساخت یک خط لوله گاز طبیعی است که آن کشور را قادر به ارسال گاز طبیعی به اروپا برای مدت زمان بسیار طولانی می کند.
قطر پیشنهاد احداث یک خط لوله از خلیج فارس را به ترکیه داده است که نشان میدهد این امیرنشین در نظر دارد پس از اتمام برنامه بلندپروازانه دو برابر کردن ظرفیت تولید گاز طبیعی مایع خود، صادرات از بزرگترین میدان گازی جهان را بیشتر گسترش دهد.
شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی، حاکم قطر، ماه گذشته به دنبال مذاکره با عبدالله گل رییسجمهور ترکیه و رجب طیب اردوغان نخست وزیر، در شهر بودروم در غرب ترکیه گفت: «ما مشتاق عبور یک خط لوله گاز از قطر به ترکیه هستیم.» او در گفتوگو با خبرگزاری آناتولی ترکیه گفت: «ما این موضوع را در چارچوب همکاریها در زمینه انرژی مورد بحث قرار دادیم. یک کارگروه در این رابطه تشکیل خواهد شد که نتایج قطعی را در کوتاهترین زمان ممکن ارائه خواهد کرد.»
بنا بر گزارشهای دیگر در مطبوعات ترکیه، دو کشور امکان اتصال گاز قطر به خط لوله گازی استراتژیک «نابوکو»، که میتواند با دور زدن روسیه، گاز آسیای میانه و خاورمیانه را به اروپا برساند، بررسی میکنند. خط لوله قطر به ترکیه در نقطه شروع پیشنهادی آن در شرق ترکیه به «نابوکو» متصل میشود. ماه گذشته، آقای اردوغان و نخستوزیران چهار کشور اروپایی یک موافقتنامه ترانزیت برای «نابوکو» به امضا رساندند، که مسیر تصمیمگیری سرمایهگذاری نهایی در این پروژه مورد حمایت اتحادیه اروپا برای کاهش وابستگی اروپا به گاز روسیه در سال آینده را هموار کرد.
بنا بر گزارشهای چندین روزنامه، آقای اردوغان افزود: «برای دستیابی به این هدف، من فکر میکنم یک خط لوله گاز بین ترکیه و قطر، این مساله را یک بار و برای همیشه حل خواهد کرد.» گزارشها حاکی از این است که دو مسیر متفاوت برای چنین خط لولهای امکانپذیر است. یکی از قطر از مسیر عربستان سعودی، کویت و عراق به ترکیه. دیگری از طریق عربستان سعودی، اردن، سوریه و ترکیه. روشن نیست که گزینه دوم چگونه به خط لوله پان- عرب متصل خواهد شد که گاز مصر را از طریق اردن به سوریه میبرد.
این خط لوله نیز به این دلیل که تا ترکیه امتداد مییابد، به عنوان یک منبع گاز برای نابوکو پیشنهاد شده است.
قطر بر اساس تولید از میدان عظیم شمالی در خلیج فارس، به عنوان صادرکننده پیشرو گاز مایع طبیعی جهان، در موقعیت فرماندهی قرار دارد. این موقعیت از طریق برنامهای با هدف افزایش ظرفیت تولید گاز مایع طبیعی سالانه، از ۳۱ میلیون تن در سال گذشته به ۷۷ میلیون تن تا پایان سال آینده، تحکیم میشود. با این حال، در سال ۲۰۰۵، این امیرنشین برای توسعه بیشتر میدان شمالی به منظور انجام مطالعات مخازن، یک مهلت قانونی در برنامه قرار داد. همانطور که ملاحظه شد دو راه پیشنهادی برای خط لوله وجود دارد. از بخت بد قطر، عربستان سعودی به مسیر اول و سوریه به مسیر دوم نه گفتند.
در سال ۲۰۰۹ - همان سالی که دوما وزیر امور خارجه سابق فرانسه، مدعی شد بریتانیا برنامهریزی عملیات در سوریه را آغاز کرده است- اسد حاضر به امضای توافقنامه ارائهشده با قطر نشد که خط لولهای را از میدان شمالی دوم، که با حوزه پارس جنوبی ایران پیوسته است، از طریق عربستان سعودی، اردن و سوریه به ترکیه میرساند، با چشمانداز عرضه به بازارهای اروپایی و البته مهمتر از آن دور زدن روسیه. منطق اسد «محافظت از منافع متحد روسی خود بود که عرضهکننده عمده گاز طبیعی به اروپا است.»
در عوض، در سال بعد، اسد مذاکراتی برای طرح ۱۰ میلیارد دلاری خط لوله جایگزین با ایران دنبال کرد، که از طریق عراق به سوریه میرود و به طور بالقوه به ایران نیز اجازه میدهد از میدان مشترک پارس جنوبی با قطر، به اروپا گاز صادر نماید. یادداشت تفاهم این پروژه در جولای سال ۲۰۱۲ امضا شد درست زمانی که جنگ داخلی سوریه به حومه دمشق و حلب گسترش یافت و در ابتدای سال جاری، عراق چارچوب توافقنامهای برای ساخت خط لولههای گاز را امضا کرد.
طرح خط لوله ایران- عراق- سوریه، «سیلی محکمی به صورت» برنامههای قطر بود. تعجبی ندارد که بنا به اظهار منابع دیپلماتیک، شاهزاده بندر بن سلطان از عربستان سعودی، در تلاش ناموفق برای پرداخت رشوه به روسیه برای تغییر موضع، به رییسجمهور پوتین گفت که بعد از اسد «هر رژیمی بیاید»، «به طور کامل» در دستان عربستان سعودی خواهد بود و «هیچ گونه توافقی را که به دیگر کشورهای خلیج فارس اجازه انتقال گاز خود از مسیر سوریه به اروپا بدهد و به رقابت با صادرات گاز از روسیه بپردازد، امضا نمیکند.» هنگامی که پوتین امتناع ورزید، شاهزاده تصمیم قطعی به اقدام نظامی گرفت.
اگر قطر بتواند جریان گاز طبیعی به اروپا را شروع کند، ضربه مهمی به روسیه وارد خواهد شد. بنابراین، درگیریها در سوریه، در واقع خیلی بیشتر از اینکه در مورد آینده مردم سوریه باشد در مورد خط لوله گاز است.
موافقتنامه «نابوکو» در سال ۲۰۰۹ توسط تعدادی از کشورهای اروپایی و ترکیه امضا شد. این توافق مربوط به اجرای یک خط لوله گاز طبیعی از طریق ترکیه به اتریش، با دور زدن روسیه دوباره به وسیله قطر، در ترکیب با یک خط لوله تغذیه پیشنهادی عربی دیگر از لیبی به مصر به «نابوکو» بود (آیا تصویر واضحتر نشد؟) همه مشکل این است که روسیه پشتیبانیکننده سوریه سعی در متوقف کردن این طرح دارد.
قطر خیلی دوست دارد گاز طبیعی مایع خود را به اتحادیه اروپا و بازارهای پرمشتری مدیترانه بفروشد. مشکل قطر در دستیابی به این هدف، عربستان سعودی است. عربستان سعودی در حال حاضر به لوله زمینی از مسیر سرزمین سعودیها «نه» گفته است. تنها راه حل قطر برای فروش نفت خود، وارد معاملهشدن با آمریکا است.
به تازگی شرکت اکسان موبیل و شرکت بینالمللی نفت قطر، معاملهای ۱۰ میلیارد دلاری انجام دادهاند که به اکسان موبیل اجازه میدهد گاز طبیعی را از طریق یک بندر در تگزاس به انگلستان و بازارهای مدیترانه بفروشد. قطر میتواند پول بسیار زیادی درآورد و تنها چیزی که مانع آرمانهای خود میبیند، سوریه است.
ایالات متحده به دلیل چاههای وسیع گاز طبیعی، و در واقع بزرگترین عرضه شناخته شده در جهان، وارد این بازی شده است. به همین دلیل است که رشد قیمتهای گاز طبیعی در ایالات متحده برای مدتی چنین طولانی متوقف شده است. این فرصتی برای دخالت ایالات متحده در بازار گاز طبیعی اروپا است، جایی که انحصار روسها را که برای مدتهای مدید از آن بهره میبردند، در هم میشکند. آنچه در مورد مناقشه در سوریه به نظر میرسد این است که به راستی مناقشهای بین ایالات متحده و روسیه است!
شهرهای اصلی سوریه دمشق، حمص و حلب در حال حاضر درگیر پریشانی و منازعه، هستند. اینها همان شهرهایی هستند که خط لوله گاز پیشنهادی از مسیر آنها عبور میکند. قطر که بزرگترین سرمایهگذار قیام سوریه است، تاکنون بیش از ۳ میلیارد دلار در این درگیری صرف کرده است. از سوی دیگر داستان، عربستان سعودی گروههای ضد اسد در سوریه را تامین مالی میکند. عربستان سعودی نمیخواهد به وسیله قطر به حاشیه رانده شود؛ بنابراین آنها نیز میخواهند اسد سرنگون شود و دولت دستنشانده خود را در آنجا بنشانند؛ دولتی که معامله خط لوله را امضا کند و از قطر برای اجرای خط لولههای در حال اجرای «نابوکو» هزینه دریافت کند.
بله، میدانم که همه اینها بسیار پیچیده است. اما صرفنظر از اینکه شما چگونه تکههای این پازل را در کنار یکدیگر بچینید، مطلقا هیچ دلیلی برای درگیر شدن ایالات متحده در این جنگ وجود ندارد.
در صورتی که ایالات متحده درگیر شود، در واقع به تروریستهای القاعده که مادران و نوزادان را گردن میزنند، کمک خواهد شد.
تروریستهای مرتبط با القاعده در سوریه، تمام ۲۴ مسافر سوری را که در شمال شرقی سوریه از طرطوس به راسالعین میرفتند و در میان آنها یک مادر و یک نوزاد ۴۰ روزه بود سر بریدند. مردان مسلح از تروریستهای عراق و سرزمین شامات، اتوبوس را در جاده تالکالاخ متوقف کردند و همه مسافران را قبل از به آتش کشیدن اتوبوس کشتند.
آیا اینها کسانی هستند که آمریکا میخواهد با آنها «متحد» شود؟
و البته زمانی که ما به سوریه حمله کنیم، نبرد میتواند تشدید شده و به راحتی به جنگی تمام عیار تبدیل شود.
اگر تصور میکنید که دولت اوباما هرگز نیروهای ایالات متحده را به سوریه ارسال نمیکند، سادهلوحانه فکر میکنید. در واقع، با توجه به اظهارات جک گولداسمیت، استاد دانشکده حقوق دانشگاههاروارد، مجوز پیشنهادی استفاده از نیروهای نظامی فرستادهشده به کنگره، درهای «حضور زمینی» را برای آمریکا کاملا باز کرده است.
مجوز پیشنهادی استفاده از نیروی نظامی علیه تروریستها بر سلاحهای کشتار جمعی سوریه تمرکز کرده است در غیر این صورت، میتوانست بسیار وسیع باشد. این مجوز به رییسجمهور اجازه استفاده از هر نوع از نیروهای مسلح ایالات متحده و هرگونه روش اعمال زور را میدهد. و این شامل محدودیت اهداف خاص - چه از نظر تشخیص اهداف (برای مثال دولت سوریه یا شورشیان سوریه) یا جغرافیای اهداف نمیشود. محدودیت اصلی از مقاصدی که این نیروها مورد استفاده قرار میگیرند، ناشی میشود. چهار نکته در مورد این مقاصد ارزش ذکر کردن
دارد.
نخست، مجوز پیشنهادی استفاده از نیروی نظامی علیه تروریستها به رییسجمهور اجازه استفاده از زور «در ارتباط با» به کارگیری سلاحهای کشتار جمعی در جنگ داخلی سوریه را میدهد. (این مجوز استفاده رییسجمهور از زور را به خاک سوریه محدود نمیکند، بلکه میگوید استفاده از زور باید با استفاده از سلاحهای کشتار جمعی در مناقشه سوریه مرتبط باشد.
فعالیتها در خارج از سوریه میتواند و قطعا با استفاده از سلاحهای کشتار جمعی در جنگ داخلی سوریه ارتباط دارد). دوم، استفاده از زور باید طوری طراحی شود که از «استفاده یا گسترش سلاحهای کشتار جمعی»، «در داخل، به یا از سوریه» (و حتی وسیعتر)، برای «محافظت از ایالات متحده و متحدان و شرکای آن در برابر تهدیدات مطرح شده توسط این سلاحها» پیشگیری یا جلوگیری کند. سوم، مجوز پیشنهادی استفاده از نیروی نظامی علیه تروریستها به رییس جمهور اختیار تفسیر نهایی را برای تعیین معیارهایی که رضایتبخش هستند، میدهد («آنچه او لازم و مناسب تشخیص میدهد»). چهارم، مجوز پیشنهادی استفاده از نیروی نظامی علیه تروریستها هیچ محدودیت رویهای (مانند محدودیتهای زمانی) را برای قدرت رییسجمهور در نظر نمیگیرد.
من تصور میکنم این مجوز پیشنهادی استفاده از نیروی نظامی علیه تروریستها دارای پیامدهای بسیار گستردهتر از آنی است که ایلیا سمین شرح داده است. برخی از پرسشهایی که کنگره باید در مورد آنها تعمق کند، اینها هستند:
۱- آیا مجوز پیشنهادی استفاده از نیروی نظامی علیه تروریستها به رییسجمهور اجازه جانبداری در جنگ داخلی سوریه یا برای حمله به شورشیان سوریه مرتبط با القاعده یا حذف اسد از قدرت را میدهد؟ بله، تا زمانی که تشخیص دهد هر یک از این اشخاص، با استفاده از سلاحهای کشتار جمعی در جنگ داخلی سوریه مرتبط هستند و استفاده از زور در برابر یکی از آنها به پیشگیری یا جلوگیری از استفاده یا گسترش سلاحهای کشتار جمعی در داخل یا به و از سوریه یا حفاظت از ایالات متحده و متحدان آن (از قبیل اسرائیل) در مقابل (صرفا ) تهدید این سلاحها کمک میکند. بسیار آسان است که تصور کنید رییسجمهور چنین تصوری را در قبال اسد یا یک یا چند گروههای شورشی داشته
باشد.
۲- آیا مجوز پیشنهادی استفاده از نیروی نظامی، به رییسجمهور اجازه استفاده از زور علیه ایران یا حزبالله در ایران یا لبنان را خواهد داد؟ باز هم بله، تا زمانی که رییسجمهور خودش تشخیص دهد که ایران یا حزبالله با استفاده از سلاحهای کشتار جمعی در جنگ داخلی سوریه ارتباط دارند و به کارگیری زور علیه ایران یا حزبالله از استفاده یا گسترش سلاحهای کشتار جمعی در داخل، یا به و از سوریه یا حفاظت از ایالات متحده و متحدان آن (از قبیل اسرائیل) را در برابر تهدید (صرف) ناشی از این سلاحها پیشگیری یا جلوگیری میکند.
آیا شما حاضرید پسر یا دختر خود را فقط برای ساختهشدن یک خط لوله گاز طبیعی به جنگ سوریه بفرستید؟
کاری که ایالات متحده باید در این وضعیت انجام دهد، آنقدر واضح است که حتی نوه پنج ساله نانسی پلوسی میتواند آن را تصور کند.
من این ماجرا را برای شما شرح دادم و پس از آن واقعا باید کاری انجام دهم. نوه پنج ساله من، موقعی که دیروز سانفرانسیسکو را ترک میکردم به من گفت میمی، آیا شما میخواهید به جنگ «در» سوریه بله بگویید، یا به جنگ «با سوریه» نه بگویید. او پنج سالش است؛ و ما درباره جنگ صحبت نمیکردیم، بلکه درباره اقدام صحبت میکردیم. بله، جنگ «با» سوریه، و نه درباره جنگ «در سوریه». من به او گفتم، «بسیار خوب، تو چه فکری میکنی؟» و او گفت «من فکر میکنم هیچ جنگی نباشد.»
متاسفانه، به نظر میرسد مادربزرگ او و بسیاری از دیگر «رهبران» نادان آمریکا در واشنگتن بنا دارند همه را دیوانهوار به جنگ بکشانند.
در پایان، چقدر خون در پای یک خط لوله گاز طبیعی ریخته خواهد شد؟
ارسال نظر