مفاهیم اقتصادی در زندگی روزمره
کلهپاچه و فرودگاه
محمدحسین رحمتی* این ستون مثالهایی ساده از کاربرد آموزههای اقتصاد در زندگی روزمره است و نشان میدهد که در هر رویدادی استفاده از مفاهیم اقتصادی به فهم بهتر مساله کمک میکند. یکی از غذاهای مورد علاقه ایرانیها کلهپاچه است. گرچه دکتر، من را از خوردن چنین غذای چربی منع کرده است، ولی به نظر من موضوع کلهپاچه چیزی خارج از مسائل پزشکی است، اما اینجا در شهر آستین کلهپاچه فروشی وجود ندارد و من مدتها است این غذای لذیذ را نخوردهام. آیا میشود استدلال کرد که صنعت مواد خوراکی در شهر آستین بازاری رقابتی نیست؟ به نظر من نمیتوان چنین استدلالی کرد.
محمدحسین رحمتی* این ستون مثالهایی ساده از کاربرد آموزههای اقتصاد در زندگی روزمره است و نشان میدهد که در هر رویدادی استفاده از مفاهیم اقتصادی به فهم بهتر مساله کمک میکند.
یکی از غذاهای مورد علاقه ایرانیها کلهپاچه است. گرچه دکتر، من را از خوردن چنین غذای چربی منع کرده است، ولی به نظر من موضوع کلهپاچه چیزی خارج از مسائل پزشکی است، اما اینجا در شهر آستین کلهپاچه فروشی وجود ندارد و من مدتها است این غذای لذیذ را نخوردهام. آیا میشود استدلال کرد که صنعت مواد خوراکی در شهر آستین بازاری رقابتی نیست؟ به نظر من نمیتوان چنین استدلالی کرد. کلهپاچه غذایی است که احتمالا تنها مشتری ایرانی دارد و من نمیتوانم تصور کنم دیگر ملل حتی با دیدن کلهپاچه خوردن ایرانیها حس خوبی به آنها به دست بدهد. از منظر دیگر همه ایرانیها کلهپاچه نمیخورند و اگر هم بخورند هر هفته نمیخورند. بنابراین تقاضای کافی در شهری مانند آستین برای کلهپاچه وجود ندارد. به عبارت دیگر پرداخت هزینه ثابت تولید کلهپاچه سودآور به نظر نمیرسد. این استدلال با مقایسه دو شهر آستین و هیوستون که در 3 ساعتی هم قرار دارند، تقویت میشود. شهر آستین حدود 5 هزار ایرانی دارد؛ درحالیکه هیوستون گویا بیش از 40 هزار ایرانی دارد. با این حال در هیوستون تنها چند رستوران ایرانی وجود دارد و تنها در صبحهای آخر هفته کلهپاچه را سرو
میکنند.
مثالهایی از این دست در اقتصاد بسیار زیاد است که هزینه اولیه بالای یک پروژه دلیل اقتصادی کافی برای عدم اجرای آن پروژه است. به عنوان مثال یکی از انتقادهایی که به احداث و تاسیس فرودگاه در شهرهای کوچک وجود دارد از همین جنس است. برای مثال تخمین زده میشود که فرودگاه ایرانشهر ۱ میلیارد تومان هزینه خواهد داشت. برای این فرودگاه دوپرواز در هفته تعبیه شده است. بنابراین اگر فرض کنیم هفتهای ۲۰۰ نفر به این فرودگاه پرواز میکنند و فرض کنیم هزینه ثابت فرودگاه باید در طی ۳۰ سال تامین شود: حدود ۶۵۰۰ تومان از بلیت هر مسافر باید برای هزینه ثابت اولیه اختصاص یابد که رقم بسیار بالایی است. محاسبه مشابه برای فرودگاه امام (ره) با هزینه ساخت ۲۶۰ میلیارد تومان و تعداد مسافر ۵ میلیون در سال برابر ۱۷۰۰ تومان است. پروازهای فرودگاه امام که بینالمللی است بسیار گرانتر و البته سرویس فرودگاه بسیار بهتر از فرودگاه ایرانشهر است و جایگاه سوختگیری ندارد. سوال اساسی این است که آیا هزینه اولیه تاسیس فرودگاه ایرانشهر اقتصادی بوده است؟ آیا در شرایط کنونی اصلا درآمد ناشی از صندلیهای فروخته شده در دو روز هفته هزینههای متغییر کل
هفته را تامین میکند؟ یا فرودگاه بهرغم پرداخت هزینه اولیه باید تعطیل شود؟
* محقق در دانشگاه ایلینوی
Mh.rahmati@gmail.com
ارسال نظر