آیا آلمان تمایل دارد در بهبود آینده اروپا نقش موثری داشته باشد؟
۲ سناریو برای آینده حوزه یورو
شادی آذری منبع: اکونومیست هفت سال بعد، یعنی سال ۲۰۲۰، با سیامین سالگرد اتحاد آلمان مصادف خواهد بود (و با در نظر گرفتن نخستین بسته کمک مالی به یونان، دهمین سالگرد آغاز بحران یورو خواهد بود). رهبران سرتاسر اتحادیه اروپا به برلین خواهند آمد تا تولد آلمان را جشن بگیرند. اما آنها با چه آلمانی روبهرو خواهند بود و در چه اروپایی زندگی خواهند کرد؟ نخست اجازه دهید تا با خوشبینی بیحد، آینده حوزه یورو را به تصویر بکشیم. تصور کنید که در آن سال، منطقه یورو با چنان روند خوبی در حال رشد است که به احیای اقتصادی منجر میشود.
شادی آذری منبع: اکونومیست هفت سال بعد، یعنی سال ۲۰۲۰، با سیامین سالگرد اتحاد آلمان مصادف خواهد بود (و با در نظر گرفتن نخستین بسته کمک مالی به یونان، دهمین سالگرد آغاز بحران یورو خواهد بود). رهبران سرتاسر اتحادیه اروپا به برلین خواهند آمد تا تولد آلمان را جشن بگیرند. اما آنها با چه آلمانی روبهرو خواهند بود و در چه اروپایی زندگی خواهند کرد؟ نخست اجازه دهید تا با خوشبینی بیحد، آینده حوزه یورو را به تصویر بکشیم. تصور کنید که در آن سال، منطقه یورو با چنان روند خوبی در حال رشد است که به احیای اقتصادی منجر میشود. احیایی که با نوسازی ساختار بانکهای اروپایی پس از خلق اتحادیه بانکی در سال ۲۰۱۴ کلید خورد. در آن سال شاهد خواهیم بود که اقتصادهای جنوب اروپا احیایی تمام عیار را پشت سر گذاردهاند و بازارهای کار آنها بسیار آزادتر هستند، دولتها کوچکتر و کارآمدترند و خصوصیسازیهای عظیمی شکل گرفته است. نرخ بیکاری دائما در حال کاهش است. بخش اعظم چنین پیشرفتهایی میتواند حاصل اصلاحات داخلی باشد که قوانین رقابتپذیری حوزه یورو با الهام از آلمان باعث آنها شده است، اما کمکهای خارجی هم در این میان ایفای نقش کرده است. در چنین چشماندازی، ریاضت اقتصادی برداشته شده و بودجههای نجات که سایر اعضای حوزه یورو تامین کردهاند، به وامهای کم بهره با مهلت بازپرداخت چندین دهه تبدیل شدهاند. صندوق تغییر اروپا، که ابزار مالی اتحادیه اروپا و الهام گرفته از آلمان است، موجب تشویق سرمایهگذاری خارجی در مشارکت بخشهای خصوصی و دولتی میشود. در این نوع از آینده زیبای اروپا، تفاوت بین کشورهای قوی شمال اروپا و کشورهای ضعیف جنوبی چندان مشهود نیست. یک کمربند صنعتی صادرات محور از ایتالیا در شمال تا هلند کشیده خواهد شد که آلمان در مرکز آن قرار خواهد داشت و باعث خواهد شد که موج پایداری از نیروی کار از سرتاسر اروپا سرازیر شود. «برنامه ۲۰۲۰» آلمان بستهای از اصلاحات خواهد بود که پس از انتخابات سال ۲۰۱۳ برای رونق سرمایهگذاری بخشهای دولتی و خصوصی در پروژههای مختلفی از آموزش گرفته تا انرژی به کار گرفته شده تا وضعیت اقتصاد را دوباره تنظیم کند. در آن سالها شاهد خواهیم بود که همه این مشاغل جدید موجب رونق ساخت و ساز در آلمان شده است و همزمان قیمت املاک افزایش یافته است. دیگر روند جریانات، یک سویه و به مانند گذشته نیست. به مدد اصلاحات ایجاد شده در قوانین بیمه سلامت، اسپانیا دارای یک صنعت بیمه شکوفا است تا حدی که از آلمانیهای سالخورده هم حمایت میکند. اما اگر به حوزه یوروی امروز نگاه کنیم، آیندهای تیره و تارتر از آنچه به تصویر کشیدیم حاصل خواهد شد. تصور اروپای ۲۰۲۰ در حالتی که یک دهه از دست رفته را پشت سر نهاده و هیچ رشد اقتصادی ندارد و بدهیهایش بیش از گذشته است و از نرخ بالای بیکاری رنج میبرد، به مراتب آسانتر است. جنوب اروپا همچنان با گرفتاریهایش دست و پنجه نرم میکند و حتی اقتصاد فرانسه رو به مرگ است. ظرفیت رشد این کشورها برای همیشه آسیب دیده است چون یک نسل از جوانها بدون تجربه کاری رشد کردهاند. در این سناریوی بدبینانه، احتمال ناآرامیهای سیاسی بسیار زیاد است. چند اقتصاد جنوب اروپا پول واحد را کنار میگذارند و احزاب مخالف یورو به قدرت میرسند. ارزش یورو که تا آن زمان تنها به کشورهای شمال اروپا اختصاص دارد به شدت افزایش مییابد تا جایی که به ماشین صادرات آلمان به شدت آسیب میزند. شرکتها و بانکهای آلمان درگیر تاخیر در بازپرداخت بدهیها خواهند بود. به خاطر اوضاع اقتصادی حاکم بر اروپا شاهد آن خواهیم بود که پروژه اروپای یکپارچه که پس از جنگ جهانی مطرح شد با شکست مواجه میشود و در ذهن بسیاری از مهمانان خارجی حاضر در جشن تولد آلمان متحد، میزبان این جشن بیشترین سهم را در این ویرانیها خواهد داشت. حتی برخی زیر لب زمزمه خواهند کرد که این سومین بار در یکصد سال اخیر است که آلمان کل قاره اروپا را به ویرانی کشانده است. اما چگونه اروپا میتواند از چنین آینده تاریکی اجتناب کند و شانس آیندهای بهتر را برای خود افزایش دهد؟ آنچه که باید انجام شود، دشوار خواهد بود اما نشدنی نیست. حوزه یورو برای احیای خود به یک دولت ماورایی یا اتحاد سیاسی کامل احتیاج ندارد. بلکه یک اتحاد بانکی و نوسازی بانکهای حوزه یورو موجب رونق مالی خواهد شد و ترازنامهها را اصلاح خواهد کرد و موجب خواهد شد که بانکهای معتبر دوباره ایجاد سرمایه کنند و ضررها را جبران نمایند. برنامههای معقول برای تشویق سرمایهگذاری در جنوب اروپا به ایجاد یک اتحاد دائمی برای انتقال سرمایه نیازی ندارد. مسوولیتپذیری نامتناسب نه تنها برای آلمان به عنوان رهبر اصلاحات اروپا مشکل ایجاد میکند، بلکه در اصلاحات داخلی این کشور هم دردسرساز خواهد بود. اصلاحاتی که برای آینده اروپا لازم است، در داخل هم برای آلمان بسیار مفید خواهد بود.افزایش تقاضای داخلی کمک خواهد کرد تا اصلاحات اقتصادی در کشورهای جنوب اروپا تسهیل شود و این به آلمانیها که زندگیشان از سطح استانداردهای بالاتری برخوردار است، کمک خواهد کرد تا مازاد تجاری خود را که درست در خارج سرمایهگذاری نشده است، پسانداز کنند. اصلاحاتی که مشوق مهاجرت هستند و سرمایهگذاری در بخش مراقبت از کودکان و مدارس به زنان اجازه خواهد داد تا اشتغال بیشتری داشته باشند و منافع آن هم به آلمان خواهد رسید و هم به کل اروپا. پرسش فعلی اما این نیست که آیا آلمان موفق خواهد شد اروپا را به آیندهای بهتر رهنمون شود یا خیر، بلکه پرسش این است که آیا آلمان اصلا میخواهد این کار را انجام دهد یا نه. بیش از هر چیز دیگری این موضوع احتیاج به تغییر در تفکر دارد. آلمانیها تصور میکنند که بحران یورو حاصل اشتباهات اقتصادهای منطقه است و این را تفسیری میدانند برای موفقیت اقتصادی خودشان. اما آنها از ارتباط اقتصاد کشورشان با سایر اقتصادهای منطقه غافلند. بسیاری از سیاستمداران آلمانی هم برنامههایی داخلی چون انرژی هستهای را منطقا جدای از آینده اروپا مورد بررسی قرار میدهند. رویکرد تنگنظرانه آلمانیها در تاکیدی که بر قانونگذاری دارند به جای آنکه به اقتصاد توجه داشته باشند، کاملا مشهود است. آیا این رویکرد تغییر خواهد کرد و آیا این تغییر به موقع خواهد بود؟ تغییرات مورد نیاز بسیار عظیماند. سیاستمداران آلمان باید ذهنیت خود را از اندیشیدن به یک کشور کوچک تغییر دهند و بیشتر به منافع کل اروپا بیاندیشند.علاوه بر این آنها باید این کار را به روشی انجام دهند که حمایت رایدهندگانشان را هم به دنبال داشته باشد. آنها همچنین باید به روشی هدایت اروپا را به دست گیرند که مورد پذیرش سایر اروپاییها هم باشد. نیازی نیست که آلمان طرحی نو در قانون اساسی ایجاد کند چون قوانین به اندازه کافی وجود دارند. بلکه باید تفکری باز در مورد اینکه چگونه نظام اروپا و اقتصادهای حوزه یورو با یکدیگر متناسب شوند، وجود داشته باشد. در حال حاضر اما چنین نشانههایی از برلین به چشم نمیخورد. به نظر میرسد بیشتر سیاستهایی که آلمان در پیش میگیرد بیش از هر چیز دیگری با هدف تلطیف تصویر این کشور در اذهان تدوین شده است و نه تغییر در استراتژیهای آن. به نظر میرسد رفتار آلمان در رهبری و سیاستگذاری اروپا تغییری سریع یا اساسی نخواهد داشت. حتی سیاستمداران آلمان هنوز به کوتهنظریهای خود واقف نشدهاند چه رسد به اینکه رفتاری بهتر را در پیش گیرند. به نظر میرسد دست کم در کوتاه مدت آلمان نخواهد توانست برای حیات یورو و سعادت اتحادیه اروپا کاری انجام دهد، اما در آینده این شانس وجود خواهد داشت که این اوضاع تغییر کند. چون شاید انتخاب مجدد خانم مرکل به عنوان صدر اعظم آلمان این شوق را در وی ایجاد کند که بخواهد نام خود را در کتابهای تاریخ به عنوان فردی که اروپا را نجات داد بیابد نه به عنوان فردی که آن را به ویرانی کشاند.
ارسال نظر