تحلیل اقتصادی انتخابات
میثم نریمانی، سیدمحمدهادی موسوی بگذارید مطلب را با طرح یک سوال آغاز کنیم؛ «علت پیشرفت و انحطاط جوامع مختلف طی سالیان دراز چه بوده است؟» جواب این سوال ممکن است ارتباطی به بحث اقتصاد انتخابات نداشته باشد ولی میتواند مدخل مناسبی برای این بحث باشد. «عجم اوغلو» دانشمند سرشناس ترک تبار در مقالهای به سوال فوق پاسخ داده است[۱]. از نظر وی سه عامل میتواند باعث پیشرفت یا انحطاط یک کشور شود: «جغرافیا»، «فرهنگ» و «نهادها». به اعتقاد اوغلو و همکارانش «جغرافیا» و «فرهنگ» امور محتوم و تغییرناپذیری هستند که افراد یک جامعه چندان تاثیری در آنها ندارند. موقعیت جغرافیایی یک کشور غیرقابل تغییر است از این رو نقاط ضعف و قوت ژئوپلتیک هر کشور مختص به همان کشور است. از طرف دیگر فرهنگ یک کشور خصوصیتی است که طی سالیان زیاد در وجود مردم نشست کرده و تغییرات عمده در آن در مدت زمان اندک کاملا بعید است. بنا براین هر کشور با در نظر گرفتن جغرافیا و فرهنگ خود باید برای آینده برنامهریزی کند. شاید به همین دلیل است که نقش «نهادها» در امور اقتصادی برجستهتر میشود. نهادهای سیاسی، سازوکار تصمیمگیری درخصوص استفاده از منابع و ظرفیتهای موجود در جوامع را تعیین میکنند و به همین دلیل در رشد و انحطاط جوامع موثرند. اگر دو قوه مقننه و قوه مجریه را به عنوان دو نهاد اصلی در ایران بدانیم، بهترخواهیم فهمید که چرا تحلیل اقتصادی انتخابات برای اقتصاددانها جذاب است. تمرکز ما در این مقاله نیز تبیین رابطه دوطرفه نهادها و اقتصاد است. در بخشهای دیگر نیز به تحزب در ایران و آسیبشناسی آن خواهیم پرداخت. رابطه اقتصاد و انتخابات یک رابطه دوطرفه است به این معنا که اقتصاد میتواند به عنوان ابزاری برای تحلیل و پیشبینی پدیدههای انتخاباتی مورد استفاده قرار گیرد و از آن طرف هم پدیدههای اقتصادی میتوانند بر فرآیند انتخابات تاثیر بگذارند. به عنوان مثال اقتصاد ابزار مناسبی برای تحلیل انتخابات به عنوان یک بازار میتواند باشد. یا حتی میتوان فضای انتخاباتی را مانند تحلیل ساختار بازار به لحاظ انحصار و رقابت بررسی کرد. از آن طرف حمایتهای مالی از کاندیدا، شرایط بازار و بورس در روند انتخابات، تاثیرات تورم و بیکاری در آرای مردم و فرآیندهایی از این قبیل در هر انتخاباتی قابل بررسی است. در جدول شماره (۱) به صورت اختصار هر دو رابطه بیان شده است. تحلیل انتخابات از نگاه اقتصاد اگر «علم اقتصاد» را به عنوان یک میثاق و مبنا قبول داشته باشیم، میتوانیم با استفاده از آن و با به کارگیری یک شبیهسازی مناسب بسیاری از فرآیندهای انتخاباتی را تحلیل کنیم. «سیاست» نیز به عنوان پدیده جذاب دارای عوامل موثری است که با استفاده از مدلهای اقتصادی قابل تحلیل است. برای درک بهتر موضوع نیاز است به جدول شماره(۲) نگاهی بیندازیم. همانطور که مشاهده میشود هر فرآیند سیاسی، مانند انتخابات، دارای یک مابهازای خارجی در اقتصاد نیز هست. اگر هدف از علم اقتصاد تولید «ثروت» است در سیاست نیز «قدرت» محور فعالیتها است. تولید ثروت در اقتصاد از طریق «بنگاه» اقتصادی است در حالی که «احزاب» در فرآیند انتقال قدرت سیاسی دخیل هستند. «مصرفکننده» به عنوان آخرین حلقه فرآیندهای اقتصادی مطرح است در حالی که «شهروند» در حلقههای سیاست آخرین حلقه به شمار میرود. انتخاب و خرید کالا برای مصرفکننده در یک «بازار آزاد و رقابتی» قابل قبول است و یک شهروند نیز در یک روند دموکراتیک با یک «انتخابات آزاد و رقابتی» قادر به فعالیت مناسب و تصمیمگیری منطقی است. آنچه باعث پویایی اقتصاد خواهد شد «بهبود فضای کسب و کار» است و آنچه باعث شور بیشتر در انتخابات خواهد شد حضور همه آرا و اندیشهها، «توسعه گستره همگانی» و دسترسی آزاد به اطلاعات است. با «پول» است که یک معامله اقتصادی برای مصرفکننده معنا پیدا میکند و یک شهروند با «رای» خود میتواند در یک فرآیند سیاسی شراکت نماید. آنچه باعث میشود یک مصرفکننده در بازار حضور پیدا کند «نیاز به کالا و خدمات» است این در حالی است که «سیاستها و برنامههای» احزاب و کاندیداهاست که باعث جذب شهروندان به انتخابات میشود و در نهایت همانگونه که در هر اقتصادی فعالیت مجاری غیررسمی مانند «قاچاق و پولشویی» وجود دارد در هر انتخاباتی نیز «گروهها و تشکلهای غیررسمی»، در برابر احزاب رسمی، وجود دارند. برای درک بهتر این موضوع کافی است به زایش تشکلهای خلق الساعه در ایام انتخابات ایران دقت کنید! هر یک از پدیدههای اقتصادی فوق به تنهایی یا در مقایسه با مابه ازای سیاسی خود قابل بسط و تعمیم هستند. بهویژه زمانی که جامعه هدف ما ایران انتخاب شود بسیاری از پدیدههای فوق ملموستر خواهد بود. انتخابات در ایران از جاده چالوس تا پاستور اگر بنیانیترین واحد اقتصادی بنگاه در نظر گرفته و بنیانیترین واحد سیاسی را حزب بدانیم راحتتر میتوانیم وضعیت سیاسی کشور بهویژه در زمان انتخابات را تحلیل نماییم. شاید بگویید چرا؟ جواب آن است وقتی بنیانیترین واحد سیاسی، که همان حزب است، در کشور ما وجود ندارد یا آنهایی هم که هستند فاصله زیادی با حزب دارند، اصولا تحلیل مناسبی در حوزه سیاسی صورت نخواهد گرفت! به زبان ساده تا زمانی که حزب به شکل کلاسیک آن، دارای یک مانیفست و تشکیلات منسجم، در ایران وجود نداشته باشد نمیتوان روند سیاسی را به شکل مطلوب مورد بررسی قرار داد. در چنین مواقعی است که ما با روند غیررسمی سیاست مواجه میشویم. در ایام انتخابات، بازیگران غیر رسمی مانند افراد مستقل،جبههها و تشکلهای سیاسی بر اساس منافع مشترک شکل میگیرند که معمولا عمر کوتاهی هم دارند. حضور مستقلها شاید در نگاه اول خوب و مفید به نظر برسد، اما برای درک بهتر موضوع یک مثال ارائه خواهیم کرد. شاید شما هم از کیفیت بد غذای رستورانهای بین راهی، مثل جاده چالوس، دلخوشی ندارید، اما هیچ وقت از رستوران نایب در تهران کیفیت بد غذا سراغ نداشته باشید. علت چیست؟ اگر با عینک اقتصادی به این پدیده نگاه کنیم به این نتیجه میرسیم که رستورانهای بین راهی کیفیت غذای خود را بر اساس تکرارناپذیری مشتری، هدفگذاری کردهاند یعنی برای آنها مهم نیست که مشتری به دفعات به آن رستوران مراجعه نماید چراکه در آن مسیر همیشه مشتری هست. اما در یک رستوران معتبر، مشتریها تکرارپذیر هستند از این رو رستوران برای استمرار حضور آنها خود را ملزم به ارائه کیفیت مطلوب و حتی افزایش تدریجی سطح خدمات و گسترش دایره مشتریان میداند. به زبان اقتصادی رابطه رستوران بین راهی و مشتریان او مانند یک بازی یک بار تکرار است و در حالت دوم یک بازی تکرارپذیر است. رفتار فروشندگان دوره گرد نیز مانند رفتار رستورانهای بین راهی قابل تحلیل است. یک رستوران معتبر جهت حفظ «برند» خود مجبور است طبق اصول و چارچوب مشخصی به مشتریان خود خدمات ارائه کند. برای صاحبان برند حفظ موقعیت برند حیاتی است از این رو حتی مشکلات و اشتباهات خود را میپذیرند و در جهت اصلاح آن برمیآیند در حالی که اعتراضات شما به یک رستوران بین راهی چیزی جز خندههای تمسخرآمیز صاحب آن به همراه نخواهد داشت! یک رستوران صاحب برند جهت حفظ موقعیت بین مشتریان فعلی و جلب نظر مشتریان آینده نیازمند یک برنامه بلندمدت و رو به رشد است وگرنه توسط رقبا از گردونه رقابت حذف خواهد شد. برای فهم بهتر تشابهات رفتار رستورانها و رفتار انتخاباتی کافی است به جای رستورانهای معتبر و صاحب برند، احزاب و به جای رستورانهای بین راهی، مستقلها را قرار دهید و یک بار دیگر پاراگراف بالا را مطالعه نمایید. جدول شماره(۳) خلاصه مطالب ارائه شده را نشان میدهد. در دموکراسی بدون حزب، افراد مستقل با حمایت تشکلها یا حتی بدون حمایت آنها، با ارائه شعارهای عامهپسند میتوانند به قدرت برسند. در این حالت چون رفتار فردی جایگزین رفتار حزبی شده است رفتار نامزد و رایدهندگان به رفتار رستورانهای بین راهی نزدیک میشود. چون فرد وابستگی حزبی ندارد عکسالعمل رایدهندگان و جلب رضایت طولانیمدت آنها اهمیت چندانی ندارد، چراکه یک رییسجمهور حداکثر در دو دوره میتواند زمام امور را در دست داشته باشد. این به آن معنی است که مشتریهای او در بازی یک بار تکرار قرار میگیرند و با انتخابات بعدی و ظهور فرد بعدی این بازی مجدد تکرار میشود. این در حالی است که اگر حزب وجود داشت نامزدها مجبور بودند جهت حفظ وجهه حزب شعارها و رفتارهای منطقیتری داشته باشند تا بتوانند قدرت را برای حزب خود نگاه دارند. در نظام بدون حزب، تخریب رقیب و سر دادن شعارهای رویایی بیشتر به چشم میخورد، چرا که رای دهندگان به هر نامزد نمیتوانند در پایان دوره حاکمیت او را مواخذه و شعارهای سر داده شده را مطالبه نمایند. در یک دموکراسی مبتنی بر حزب، تخریب حزب رقیب با تبعات فراوانی همراه بوده و هزینه زیادی را به حزب تحمیل خواهد کرد، از این رو احزاب بیشتر بر ارائه برنامههای خود تمرکز میکنند تا بر تخریب حزب رقیب. زمانی که یک حزب شعار انتخاباتی سر میدهد برای حفظ موقعیت و محبوبیت خود در انتخابات بعدی مجبور است به تحقق آن شعار نیز فکر نماید از این رو شعارهای غیر واقعی و رویایی در انتخابات سر نمیدهد. در انتخابات برگزار شده در ایران، بهویژه انتخابات ریاستجمهوری، جامعه رای دهندگان به دنبال یک قهرمان جهت حل مشکلات خود میگردد و زمانی که قهرمان خود را پیدا نمود منتظر تحقق وعدههای وی مینشیند. اما از آنجا که احتمالا بسیاری از وعدهها بر اساس منطق ارائه نشده بعد از دوران زمامداری، قهرمان مورد نظر تبدیل به یک ضد قهرمان شده و مسبب تمامی مشکلات معرفی میشود از این رو جامعه به دنبال قهرمان جدید خود در انتخابات بعدی میگردد و این چرخه ادامه پیدا میکند. اما وجود حزب به تنهایی هم حلال تمام مشکلات یک جامعه دموکراتیک نیست چه اینکه احزاب باید در یک بستر مناسب فعالیت کنند تا بتوانند کارکرد خود را به نمایش بگذارند. عجیب نیست که بدانیم در ایران احزاب هرچند به شکل ناقص وجود دارند و لیکن تاکنون نقش مناسبی را ایفا نکردهاند. در بخش بعد به آسیب شناسی احزاب در ایران با نگاه اقتصادی خواهیم پرداخت.
ارسال نظر