رشد اقتصادی و اشتغالزایی
وقتی جهان دیجیتالی میشود
مترجم: مژگان جعفری چشماندازهای منطقهای و صنعتی تایید و اقبال گستردهای که در سالهای اخیر از جانب مشتریان، شرکتها و دولتها نصیب سرویسهای خدماترسانی دیجیتالی شده است، یک عامل اقتصادی بسیار مهم در جهت تسریع رشد اقتصادی و ایجاد اشتغال بوده است. در محیط راکد فعلی اقتصاد جهانی، دیجیتالیزه کردن میتواند نقش مهمی در جهت کمک به سیاستگذاران برای ایجاد رشد اقتصادی و اشتغال ایفا کند. سازمان تحلیلهای اقتصادسنجی بوز و کمپانی (Booz & Company ) تخمین میزند که با وجود اوضاع نامطلوب و نامساعد اقتصاد جهانی دیجیتالیزه کردن توانسته است ۱۹۳ میلیارد دلار درآمد در اقتصاد جهان ایجاد نماید، تنها در سال ۲۰۱۱ دیجیتالیزه کردن منجر به ایجاد ۶ میلیون شغل در سطح جهانی شده است. با این حال تاثیر دیجیتالیزه کردن در هر کشور و هر بخشی متفاوت است. کشورهای دارای اقتصاد توسعه یافته که از رشد اقتصادی بیشتری بهرهمند هستند حدود ۲۵ درصد از عامل دیجیتالی کردن بهره میبرند. در حوزه اشتغال نیز آنها نسبت به کشورهای در حال توسعه و اقتصادهای در حال ظهور بهره کمتری از دیجیتالیزه کردن، میبرند. دلیل اصلی اثرات متفاوت دیجیتالیزه کردن تفاوت موجود در ساختارهای اقتصادی توسعه یافته و اقتصادهای حاشیهای است. کشورهای توسعه یافته عمدتا بر مصرف خانگی تکیه دارند و بخشهای غیرمبادلهای در آنها اهمیت اساسیتری دارد، بنابراین دیجیتالیزه نمودن در کشورهای توسعه یافته بهرهوری را افزایش میدهد و تاثیری قابل ملاحظه بر رشد اقتصادی نیز دارد با این حال نتیجه نهایی میتواند شامل از دست رفتن مشاغل برخی از افراد به علت مهارت کمتر و ایجاد بیکاری باشد، از دیگر سو در کشورهای توسعه یافته مشاغل سطح پایین تقریبا وجود ندارند؛ زیرا به علت وجود نیروی کار ارزانتر این دست از مشاغل به کشورهای در حال توسعه و اقتصادهای حاشیهای منتقل میشوند. در مقابل کشورهای در حال توسعه بیشتر صادرات گرا هستند و بخشهای مبادلهای در آنها مهمتر است و به این ترتیب کشورهای در حال توسعه بیش از آنکه از اثرات مطلوب دیجیتالیزه نمودن در زمینه رشد اقتصادی بهرهمند شوند، از اثرات آن در زمینه اشتغال بهرهمند میشوند. سیاستگذاران میتوانند از طریق ابزارهای اساسی خود اثرات دیجیتالیزه کردن را تنوع و تغییر دهند، به این ترتیب آنها از نقش همیشگی خود به عنوان تعیینکننده سیاستها و مقررات فراتر رفتهاند. به عنوان گام نخست آنها باید برنامهها و نقشههای دیجیتالیزه کردن را برای بخشهایی که قصد دارند در آنها تاثیر و حضور دیجیتالیزه کردن را به حداکثر برسانند، طراحی و ایجاد کنند. به عنوان گام دوم آنها باید گسترش توانمندیها و قابلیتها را تشویق کنند تا طرحها و برنامههایی که در گام نخست ایجاد نمودهاند، قابل دستیابی شوند. به عنوان گام سوم و آخر آنان باید در کنار صنعت، مصرفکنندگان و سازمانهای دولتی در جهت استقرار و ایجاد یک اکوسیستم جامع ارتباطی و اطلاعاتی (ict) تلاش کنند؛ زیرا تحقق این سیستم جذب بیشتر و استفاده بیشتر از سرویسهای دیجیتالی را تشویق میکند. تاثیرات اقتصادی دیجیتالیزه کردن در سرتاسر جهان ICT(فناوری اطلاعات و ارتباطات) با سرعت حیرتانگیزی در حال بسط و گسترش است؛ اما تاثیرات آن بر کشورها و مناطق مختلف جهان یکسان نیست. در اواخر سال ۲۰۱۱، تعداد تلفنهای همراه در آمریکا، از تعداد جمعیت این کشور فراتر رفت. در اوایل سال ۲۰۱۲، میزان خطوط تلفن همراه در سراسر جهان به ۶ میلیارد رسید، در حالی که جمعیت جهان، ۷ میلیارد نفر است. سرعت نفوذ اینترنت در جهان به اندازه تلفن همراه برق آسا نبوده است، اما میزان دسترسی جهانی به اینترنت در سالهای اخیر، پنج برابر شده است و در یک دهه گذشته در برخی مناطق جهان مانند خاورمیانه و آفریقا، ما با رشدی ۲۰ برابری در میزان دسترسی به اینترنت مواجه بودهایم. با این سرعت رشد، تا مدتی دیگر شاهد حضور اینترنت در همه جا خواهیم بود. میزان دسترسی به ICT دیگر دغدغه و مساله اصلی سیاست گذاران نیست. بلکه مساله اصلی اکنون این است که چگونه میزان استفاده از ICT و منافع ناشی از آن را در جهان افزایش دهیم. دیجیتالیزه کردن عامل اصلی در این مسیر است و تاثیرات اقتصادی و اجتماعی مثبت فراوانی دارد. در سال ۲۰۱۲، سازمان بوز و کمپانی، پروژهای را شروع کرد تا میزان تاثیر دیجیتالیزه کردن را در کشورهای مختلف با تعیین کردن شاخصی نشان دهد. این شاخص به ما اجازه میدهد تا برای تخمین چگونگی تاثیرات دیجیتالیزه کردن بر مولفههای اقتصادی و اجتماعی، از حدس و گمان فراتر رفته و به رقمی دقیق و واقعبینانه برسیم. نتیجه به دست آمده از تحقیقات، نشانگر آن بود که کشورهایی که با سرعت بیشتری مشغول دیجیتالیزه کردن بخشهای مختلف اقتصاد خود هستند، عملکرد بهتری در بخش عمومی داشته و در عرصههای اقتصادی و اجتماعی، سود بیشتری کسب کردهاند. در واقع، بین افزایش سرعت دیجیتالیزه کردن و سود اقتصادی، نسبتی مستقیم وجود دارد. البته این تاثیرات بسته به سطح توسعهیافتگی کشورها متفاوت است. قابلیت دیجیتالیزه کردن در افزایش بازده اقتصادی و میزان اشتغال در سطح کلان، قابل ارزیابی کمی است. بر اساس ارزیابیها و بررسیهای صورت گرفته، در سال ۲۰۱۱، دیجیتالیزه کردن منجر به ایجاد ۶ میلیون شغل و تولیدِ درآمدی ۱۹۳ میلیارد دلاری شده است. در کشورهای توسعه یافته (آمریکای شمالی و اروپای غربی) سود حاصله به ۲۹ درصد رسیده است. اما باید گفت که درحوزه اشتغال دیجیتالیزه کردن، تنها ۶ درصد موثر بوده است. در کشورهای در حال توسعه، این فرآیند در تولید ناخالص داخلی تاثیری ۷۱ درصدی و در ایجاد شغل تاثیری ۹۴ درصدی داشته است. تاثیر بر سرانه تولید ناخالص داخلی بررسیهای صورت گرفته نشان میدهد که افزایش ۱۰ درصدی در میزان دیجیتالیزه کردن بخش سوخت، منجر به افزایش ۷۵/۰ درصدی در سرانه تولید ناخالص داخلی میشود. بنابراین تاثیر دیجیتالیزه کردن بر افزایش سرانه تولید ناخالص داخلی، ۷/۴برابر بیشتر از تاثیر ۱۶/۰ درصدی ارتباطات کابلی بوده است. همچنین تاثیرات اقتصادی دیجیتالیزه کردن، هر چقدر کشورها در این مسیر پیش بروند، بیشتر میشود. کشورهایی که خودشان به استقبال دیجیتالیزه کردن بخشهای مختلف اقتصادیشان نمیروند، کمترین منفعت را از این فرآیند میبرند، چون آنها باید هزینه زیادی برای تثبیتICT در کشورشان بپردازند. در سال ۲۰۱۱، آسیای شرقی، اروپای غربی و آمریکای لاتین، دیجیتالیزه کردن خود را چنان گسترش دادند که توانست تاثیری عظیم بر مجموع تولید ناخالص داخلی آنها بگذارد. این تاثیر حتی از آمریکای شمالی هم بیشتر بود. تاثیر توسعه دیجیتالی بر تولید ناخالص داخلی در کشورهای شرق آسیا و آمریکای لاتین، بیشتر از تاثیر آن بر تولید ناخالص داخلی آمریکای شمالی و اروپای غربی بود. اگرچه ضریب تولید ناخالص داخلی کشورهای شرق آسیا و آمریکای لاتین از آمریکای شمالی و اروپای غربی کمتر بوده است. علت این امر این است که اقتصاد کشورهای شرق آسیا و آمریکای لاتین، هنوز در دوران گذار است و آنها در زمینه دیجیتالی میتوانند جهشهای بزرگی در ابتدای راه داشته باشند. کمترین میزان تاثیر دیجیتالیزه کردن بر تولید ناخالص داخلی، در کشورهای شرق اروپا و آفریقا بوده است. تاثیر بر بیکاری دیجیتالیزه کردن، موقعیتهای شغلی تازهای خلق میکند. کشورهایی که در زمینه دیجیتالیزه کردن اقتصادشان امتیاز ۱۰ را در تحقیقات انجام شده کسب کردهاند، حدود ۰۲/۱ درصد آمار بیکاری خود را کاهش دادهاند. این تاثیر ۶/۴ درصد برابر بیشتر از تاثیری است که ارتباط کابلی بر کاهش بیکاری گذاشته است. ارتباط کابلی تنها ۲۲/۰ درصد بیکاری را کاهش داد. در سال ۲۰۱۱، فرآیند دیجیتالیزه کردن اقتصاد، بیشترین تاثیر را در زمینه اشتغال در کشورهای در حال توسعه داشت. به نحوی که آسیای شرقی، جنوب آسیا و آمریکای لاتین نیز، بیشترین افزایش شغل در نتیجه دیجیتالیزه شدن اقتصاد را تجربه کردند. حدود ۴ میلیون شغل در این کشورها به خاطر این اصلاحات خلق شد. اما دیجیتالیزه شدن در آمریکای شمالی و اروپای غربی، پایینترین میزان ایجاد اشتغال را داشت. احتمالا این به این سبب است که در این کشورها، با گسترش دیجیتالیزه شدن، بهرهوری افزایش مییابد و تکنولوژی برخی شغلهای قبلی را حذف میکند. از دیگر سو کارهایی که به نیروی کار غیرمتخصص نیاز دارند به آن سوی مرزها برده میشود چون در کشورهای فقیر نیروی کار غیرمتخصص ارزانتر است. اینکه دیجیتالیزه شدن توانسته در کشورهای در حال توسعه، شغل بیشتری ایجاد کند، سه علت اصلی دارد. نخست اینکه سود حاصل از دیجیتالیزه کردن در کشورهای در حال توسعه بیشتر از کشورهای توسعه یافته است. دوم آنکه بسیاری از این کشورها جمعیت زیادی دارند (مثلا هند و چین) که به این معنی است که بهبودی کوچک در نرخ بیکاری، منجر به تعداد زیادی شغل میشود؛ و در آخر اینکه هر چقدر شرکتهایی که در کشورهای توسعه یافته، خدمات دیجیتال ارائه میدهند، کارآییشان را افزایش میدهند، شغلهایشان را به کشورهایی منتقل میکنند که در حال توسعه هستند. نکات کلیدی دیجیتالیزه کردن باعث افزایش رشد اقتصادی و ایجاد شغل میشود. این فرآیند در سال ۲۰۱۱، سبب تولید ثروتی ۱۹۳ میلیارد دلاری و ۶ میلیون شغل شد. تاثیر دیجیتالیزه کردن بر همه اقتصادهای جهان یکدست نیست؛ بلکه در کشورهای در حال توسعه نسبت به کشورهای توسعه یافته، تاثیر بیشتری بر رشد اقتصادی داشته است؛ رشدی ۴ برابری. ایجاد شغل به این معنا است که اثر دیجیتالیزه کردن در کشورهای توسعه یافته کمتر از کشورهای در حال توسعه بوده است. اگرچه دیجیتالیزه کردن بازدهی کار را افزایش میدهد، تاثیر آن بر ایجاد شغل یکدست نبوده است. بخش فروش سود بیشتری از دیجیتالیزه شده نسبت به سایر بخشها کسب کرده است. البته در برخی کشورهای توسعه یافته، دیجیتالیزه شدن سبب شده است که برخی افراد شغل خویش را از دست بدهند. براساس تحقیقات سازمان بوز و کمپانی که در ۶ کشور توسعه یافته صورت گرفته است، دیجیتالیزه کردن تاثیر فراوانی بر افزایش بهرهوری بخشهای مختلف اقتصادی شده است. اگرچه در بخش صنعت و خدمات مالی سبب کاهش میزان اشتغال شده، اما در سطح اقتصاد خرد سبب رونق شده است. فعالان و تصمیمگیران عرصه اقتصاد، باید فرآیند دیجیتالیزه کردن را در تمام بخشهای اقتصاد کلید بزنند. البته باید در این میان تفاوت سطح توسعه اقتصادی کشورها مد نظر قرار گیرد. تهیه طرح و نقشه برای دیجیتالیزه کردن نیازمند سنجش امکانات و تواناییها و همکاری با بخش صنعت، مصرف کنندگان و دولت است تا محیطی فراهم شود که در دل آن شرایط گسترش فناوری دیجیتال مهیا باشد. اندازه گیری دیجیتالیزه کردن شاخص سازمان بوز و کمپانی برای سنجش میزان دیجیتالیزه شدن، مجموعهای از مولفهها است که میزان استفاده از فناوری دیجیتال توسط کشورها را با ۲۳ مقیاس میسنجد تا برآوردی از ۶ توانایی کلیدی در زمینه دیجیتال داشته باشند: ۱-گسترش: میزانی که مصرف کنندگان و کارپردازان در سطح جهان به خدمات و ابزارهای دیجیتال دسترسی دارند. ۲-قیمت: قیمت و بهای استفاده از ابزارها و خدمات دیجیتال. ۳- قابلیت اعتماد: کیفیت دسترسی به خدمات دیجیتال ۴- سرعت: میزان زمانی که خدمات دیجیتال قابل دسترسی هستند ۵- قابلیت استفاده: سهولت استفاده از خدمات دیجیتال و چگونگی پذیرش محیط محلی نسبت به استفاده از این خدمات ۶- مهارت: مهارت کاربران برای استفاده از خدمات دیجیتال در زندگی و کسب و کار روزانهشان شاخص دیجیتالیزه شدن، مقیاسی از ۱ تا ۱۰۰ است. ۱۰۰ نشانگر بیشترین پیشرفت است. این شاخص دارای ۴ مرحله در پیشرفت دیجیتالی است: شروع اجباری، در حال رشد، دوره گذار و پیشرفته.
ارسال نظر