شهریه: آری یا نه؟

طبق تعریف؛ شهریه (Tuition) مخارجی است که از دانشجویان یا والدینشان وصول می‌شود و قسمتی از هزینه‌های مترتب بر آموزش عالی را تامین می‌کند، شهریه مربوط به هزینه‌های آموزشی است و مخارجی که به هزینه زندگی یا معاش دانشجو مربوط می‌شود (مثل مسکن، غذا، حمل و نقل) را در بر نمی‌گیرد. به عبارت دیگر، شهریه یا هزینه تحصیلی وجهی است که دانشجویان یا خانواده آنان و یا به طور کلی متقاضیان آموزش عالی در قبال خدمات آموزشی به دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی پرداخت می‌کنند. پرسش اساسی در مورد شهریه این است که آیا باید اصلا شهریه‌ای در دانشگاه‌های دولتی وضع کرد؟ به عبارت دیگر اصلی‌ترین مساله به تقسیم بار هزینه‌های آموزشی بین دولت یا مالیات دهندگان از یکسو و والدین یا دانشجویان، از سوی دیگر، مربوط است. مشکل دیگر مربوط به مقاومت ها در برابر پرداخت شهریه است. در بیشتر کشورهای اروپایی غربی و شمالی، برقراری شهریه در دانشجویان ایجاد نارضایتی می‌کند اما این نارضایتی کمتر از آن چیزی است که در اروپای شرقی و کشورهای سابقا کمونیستی وجود داشت چرا که در این کشورها آموزش عالی قبلا کاملا رایگان بوده و تجربه‌ای از شهریه در آنها وجود نداشته است. بهره‌مند شوندگان از آموزش عالی دولتی رایگان از نظر سیاسی دارای اهمیت هستند زیرا خاستگاه آنان بیشتر از طبقات متوسط است و در تراز نخبگان فکری و اجتماعی جامعه قرار دارند. بنا براین در جامعه‌ای که هم اکنون شهریه دریافت نمی‌شود، آغاز کردن این کار یعنی دریافت شهریه به لحاظ سیاسی کار دشواری است.

به طور کلی دو دیدگاه مخالف و موافق در مورد شهریه وجود دارد. دیدگاه مخالف دریافت شهریه، تامین هزینه های آموزش عالی را جزو وظایف ذاتی دولت می داند. به اعتقاد این گروه، آموزش عالی دارای مزایای بسیاری برای جامعه است که این مزایا هزینه های دولت را می پوشاند. اگر بخواهیم به زبان تخصصی اقتصادی بیان کنیم دلیل عقلی حمایت مالی دولت از آموزش عالی، بیشتر به بحث آثار مثبت خارجی (Positive Externality) باز می‌گردد. اگر جامعه در کل به این درک رسیده باشد که داشتن شهروندانی تحصیل کرده به سود جامعه است آنگاه تداوم پرداخت یارانه برای فعالیت های آموزشی بخش آموزش عالی قابل توجیه است. افرادی که معتقد به تفوق منافع اجتماعی آموزش عالی بر منافع شخصی آن هستند می‌گویند از آنجا که عموم مردم از فواید آموزش عالی فایده می‌برند، پس همگی باید هزینه‌های آن را بپردازند. بنابراین بودجه اختصاص داده شده به بخش آموزش عالی، نباید به صورت یک هزینه، بلکه باید به شکل یک سرمایه‎گذاری درازمدت تلقی شود و به منظور استحکام و تضمین موقعیت نقش‎های چندگانه آموزش عالی در جامعه، بودجه عمومی باید به عنوان یک منبع اصلی تامین بودجه برای موسسات آموزش عالی باقی بماند. به ویژه در کشورهای در حال توسعه که نهادهای علمی زیادی خارج از دانشگاه وجود ندارد، دانشگاه مهم‌ترین محور علمی و عملا مهم‌ترین پایگاه رشد علم است و دولت باید از آموزش عالی رایگان و کمک به دانشگاه‌ها حمایت کند.

دیدگاه دوم یعنی دیدگاه موافق دریافت شهریه، منافع خصوصی آموزش عالی را محور تحلیل خود قرار می دهد. یک بحث کلاسیک در بین اقتصاددانان نشان می‌دهد که در اقتصادهای مبتنی بر بازار، دریافت شهریه از دانشجویان موجب کارآیی بیشتر در آموزش‌عالی می‌گردد. دانشگاه‌ها در این خصوص به رقابت می‌پردازند و سعی می‌کنند عملکرد آموزشی مناسبی را ارایه نمایند. بر عکس اگر دانشجویان از آموزش‌های رایگان استفاده نمایند، تمایلی به اتمام سریع دانشگاه نداشته و جامعه نه تنها هزینه‌های زیادتری را متحمل می‌گردد، بلکه از امتیازها و توانایی های آنان بی‌بهره می‌ماند. به اعتقاد این عده، تحت شرایط عقلایی، افراد هزینه و منافع تصمیمات خود را مقایسه کرده و تصمیماتی که منافع آن بیشتر از هزینه‌هایش باشد را توجیه‌پذیر تلقی نموده و انتظار می‌رود منابع مالی مورد نیاز برای اجرای آن تصمیم‌ را فراهم نمایند. «آموزش» فعالیتی است که ظرفیت مولد افراد را افزایش می‌دهد و از همین رو، منافع فردی متعددی به دنبال دارد. انتظار می‌رود افرادی که از منافع آن منتفع شوند، مایل باشند، هزینه‌های آموزش را تامین مالی نمایند. علاوه بر اینها، یکی از محکم ترین دلایل دریافت شهریه کمبود منابع مالی دانشگاه ها ناشی از کاهش بودجه تخصیصی دولت به آموزش عالی‌است. همیشه تناقض میان گسترش آموزش عالی و فشارهای مالی وجود دارد به طوری که تکیه بر تامین مالی تنها از راه دولت و مالیات کیفیت آموزشی را تحت‎الشعاع قرار می‎دهد و از کیفیت آن می‎کاهد.

به هر حال اینکه کدامیک از این دو دیدگاه صحیح‌تر است بستگی به شرایط هر کشور دارد، اما هر سیاستی که اتخاذ می شود باید بر مبنای تاثیراتش بر افزایش یا کاهش دسترسی به آموزش عالی معطوف گردد. اصل این است که هیچ فرد با استعدادی نباید به جهت عدم تمکن مالی از تحصیل علم باز بماند و تا وقتی پذیرفته باشیم که منافع اجتماعی آموزش عالی بیشتر از منافع شخصی آن است هزینه های دولتی در بخش آموزش عالی جزو هزینه های قابل قبول و نوعی سرمایه گذاری محسوب می شود.