راهحل «بازاریابی اجتماعی» برای خروج از تله فقر
نگاهی متفاوت به مساله جهانی فقر
ترجمه و تنظیم: یاسر ملایی*، میثم هاشمخانی**
فیلیپ کاتلر (Philip Kotler) بدون تردید مطرحترین چهره آکادمیک فعلی دنیا در حوزه مدیریت بازاریابی (Marketing Management) محسوب میشود. «کاتلر» با تالیف چندین متن درسی معتبر در زمینه دانش بازاریابی، جزو مشهورترین و معتبرترین نامها برای اکثریت قاطع از دانشجویان مدیریت و اقتصاد در سراسر دنیا به حساب میآید.
ترجمه و تنظیم: یاسر ملایی*، میثم هاشمخانی**
فیلیپ کاتلر (Philip Kotler) بدون تردید مطرحترین چهره آکادمیک فعلی دنیا در حوزه مدیریت بازاریابی (Marketing Management) محسوب میشود. «کاتلر» با تالیف چندین متن درسی معتبر در زمینه دانش بازاریابی، جزو مشهورترین و معتبرترین نامها برای اکثریت قاطع از دانشجویان مدیریت و اقتصاد در سراسر دنیا به حساب میآید.
کاتلر علاوه بر تالیف کتابها و مقالات متعدد در حوزههای مرسوم بازاریابی (بازاریابی اقتصادی)، مباحثی را نیز در زمینه یک مفهوم متناظر و خلاقانه، یعنی «بازاریابی اجتماعی» مطرح نموده است. همانطور که در «بازاریابی اقتصادی»، هدف اصلی به کارگیری چارچوبهای تحلیلی علمی برای دستیابی به سود اقتصادی هر چه بیشتر میباشد، در «بازاریابی اجتماعی» نیز دستیابی به منافع اجتماعی هر چه بیشتر مدنظر قرار دارد؛ بنابراین «بازاریابی اجتماعی»، به تجزیه و تحلیل علمی برای افزایش بهرهوری فعالیتهای مختلف اجتماعی میپردازد؛ ضمن آنکه بر فعالیتهای گروههای خیریه با هدف کمک به فقرا تمرکز دارد.
نقطه اوج طرح ایده بازاریابی اجتماعی (Social Marketing) 1 توسط «کاتلر»، به نگارش کتابی در این زمینه در سال 2009 مربوط میشود ؛ کتابی که نخستین قسمت از ترجمه آن در پیش روی خوانندگان محترم روزنامه دنیای اقتصاد قرار گرفته و قسمتهای بعدی آن نیز به صورت هفتگی (در روزهای چهارشنبه هر هفته) در صفحه اندیشه روزنامه دنیای اقتصاد منتشر خواهد شد.
گروه مترجم این کتاب، امید فراوان دارند که ترجمه کتابهایی از این دست بتواند در درجه اول ایدههایی جدید در راستای افزایش بهرهوری گروههای خیریه ایرانی فراهم ساخته و در درجه بعد مورد استفاده مدیران اجرایی کشور واقع شود:
ساعت ۵ صبح، چیپو، دختر ۱۳ ساله زیمبابوهای، ۳ کیلومتر برای آوردن آب پیادهروی میکند تا عطش چهار خواهر و برادر کوچکتر از خود را فرونشاند؛ در حالی که میاندیشد امروز از کجا باید غذایی برای آنها فراهم کند. همچنین، او باید تا پیش از ظهر برادر ۵ ساله خود را که یک هفته است اسهال دارد، به درمانگاهی در ۴ کیلومتری خانه ببرد. پدر و مادر چیپو چند ماه پیش در اثر بیماری ایدز از دنیا رفتهاند. او نمیتواند به مدرسه رفتن و درس خواندن فکر کند. مهمترین دغدغه او نجات خواهران و برادرانش است.
در همین لحظه و صدها کیلومتر آن طرف تر، جیم، بعد از مدتها به طور اتفاقی سوزان را داخل یک پمپبنزین در شهر نیووارک در ایالت نیوجرسی آمریکا ملاقات میکند. او از دیدن بدن نحیف سوزان در یک لباس مندرس متحیر شده است. سوزان سکوت را میشکند و توضیح میدهد که مدتی است به اندازه کافی غذا نمیخورد، چون پول کافی برای خرید غذا ندارد. ۳ سال پیش، یک راننده مست با سوزان تصادف کرد و تعدادی از استخوانهای بدن او در اثر تصادف شکست. او چند ماه را در بیمارستان گذراند و وقتی به خانه برگشت، شوهرش او را طلاق داده بود.
اکنون، سوزان با نفقه ۷۰۰ دلاری که دادگاه برایش تعیین کرده است و ژتون غذای ۶۰ دلار در ماه زندگی میکند. او برای حمایتهای از کار افتادگی درخواست داد؛ اما به او گفتند که واجد شرایط نیست. سوزان به دنبال کارهای نیمهوقت هم رفته است؛ اما، کارفرماها وقتی چشمشان به عصا و راهرفتن لنگانلنگان او میافتد، از استخدام او منصرف میشوند.
جیم وقتی قدری بیشتر با سوزان صحبت میکند، درمییابد که او ۴۳۰ دلار بابت اجاره خانه میپردازد؛ قبض آب و برق او ۹۰ دلار در ماه میشود و ۶۰ دلار هم بابت قبض تلفن میپردازد. به علاوه، مجبور است ماهانه ۷۰ دلار بابت حق ویزیت پزشک و دارو صرف کند. ۴۰ دلار در ماه هم قبض گاز او میشود. با این حساب، وقتی در اواسط ماه ژتونهای غذایش تمام میشود، تنها ۱۰ دلار برایش باقی مانده است که تا آخر ماه صرف خورد و خوراک کند. سوزان، در حالی که سعی میکند جلوی اشکهایش را بگیرد ادامه میدهد که پول کافی برای تهیه صابون و شامپو ندارد و نمیتواند به اندازه کافی استحمام کند.
سرنوشت غمانگیز چیپو و سوزان برای بسیاری از ما آشنا است. ما آثار گرسنگی، بیکاری و بیخانمانی را میبینیم. ما درباره روستاییانی که باید ساعتها برای دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی یا آب سالم پیادهروی کنند شنیدهایم. میدانیم مادرانی وجود دارند که فرزندانشان در خردسالی در اثر اسهال میمیرند و مادرانی هستند که در هنگام زایمان از دنیا میروند. ما بسیار شنیدهایم که تعداد زیادی از مردم دنیا از بیماریهای سل، مالاریا و ایدز رنج میبرند. بسیاری از ما از این وضعیت ناراحت هستیم و میخواهیم در حد توان خود کاری انجام دهیم. اما، برای قدم برداشتن در مسیر درست، ابتدا باید شناخت کافی از خود مساله پیدا کنیم.
در این نوشتار میخواهیم نگاهی دوباره به مساله جهانی فقر بیندازیم و به اجمال بررسی کنیم که تعریف فقر چیست؟ چه تعداد فقیر در دنیا وجود دارد؟ پراکندگی فقرا در زمین چگونه است؟ ریشههای فقر چیست؟ و فقر چگونه بر زندگی سایر ساکنان زمین اثر میگذارد؟
چه کسانی فقیرند و تعدادشان چقدر است؟
دولتها به دلایل مختلفی علاقهمند به اندازهگیری فقر هستند. یکی از مهمترین هدفها این است که میخواهند درصد فقرا در کل جمعیت را بدانند و روند تغییرات آن در طول زمان را ردیابی کنند. همچنین، میخواهند درصد فقر در گروههای مختلف اجتماعی را بدانند تا با استفاده از این اطلاعات، مسیر راهبردهای کاهش فقر را تعیین کنند. برای به دست آوردن دقیق آمار فقر، ابتدا باید تعریف روشنی از فقر داشته باشیم:
از نظر بانک جهانی، فردی فقیر تلقی میشود که درآمد وی برآوردهکننده نیازهای اولیه زندگی نباشد. اصطلاحا، این سطح از درآمد «خط فقر» نامیده میشود. از آنجایی که نیازهای اولیه در زمانها و جوامع مختلف متفاوت هستند، خط فقر نیز بسته به زمان و مکان متفاوت خواهد بود. هر کشور خط فقر را متناسب با سطح توسعهیافتگی، هنجارها و ارزشهای اجتماعی خود تعیین میکند. اطلاعات مربوط به مصرف و درآمد خانوارها نیز با آمارگیری از اطلاعات اقتصادی آنها به دست میآید که در بیشتر کشورها به صورت منظم انجام میشود. هنگامی که میخواهیم وضعیت فقر را در سطح جهانی بررسی کنیم، به مرجع یکسانی برای تعریف و اندازهگیری نیاز داریم. از سال ۲۰۰۵، بانک جهانی خط فقر مرجع را برای «فقر مطلق» و «فقر متوسط»، به ترتیب 25/1 و ۲ دلار برای هر نفر در روز در نظر گرفته است. 2
«جفری ساکس» (Jeffry Sachs, ۲۰۰۵) در کتاب «پایان فقر»، بین سه سطح از فقر تمایز قائل میشود که عبارتند از؛ «فقر مطلق»، «فقر متوسط» و «فقر نسبی».
فقر مطلق (extreme poverty): خانوارهایی که نمیتوانند نیازهای اولیه برای بقا را برآورده کنند در «فقر مطلق» هستند. آنها به طور مستمر گرسنگی میکشند، به نظام بهداشت و درمان دسترسی ندارند، از نعمت آب آشامیدنی سالم و سیستم بهداشتی تخلیه فاضلاب محرومند، نمیتوانند هزینههای آموزش را برای بخشی یا همه فرزندانشان تامین کنند و شاید از سرپناه ابتدایی یا پوشاک نیز محروم باشند. 3
بر اساس آمار بانک جهانی در سال ۲۰۰۵، جمعیت افرادی که در فقر مطلق زندگی میکنند، ۴/۱ میلیارد نفر برآورد شده است. این افراد سطح درآمدی کمتر از ۲۵/۱ دلار در روز دارند.۴
فقر متوسط (moderate poverty): افرادی که به طور نامطمئنی قادر به تامین نیازهای اولیه خود هستند، در این دسته قرار میگیرند. آنها مجبورند از موهبتهایی مانند آموزش و نظام بهداشت و درمان که بسیاری از خوانندگان این کتاب از آنها بهرهمندند، چشمپوشی کنند. کوچکترین بداقبالی، مانند بیماری، از دست دادن شغل، بلایای طبیعی، خشکسالی یا تورم، میتواند بقای آنها را به خطر بیندازد و آنها را به سمت فقر مطلق سوق دهد. بنابر تعریف بانک جهانی، افرادی که درآمد آنها بین 25/1 تا ۲ دلار در روز است در این دسته قرار میگیرند و جمعیت آنها در سرتاسر جهان، 6/1 میلیارد نفر تخمین زده میشود.5
فقر نسبی (relative poverty): خانواری به طور نسبی فقیر قلمداد میشود که «سطح درآمد اعضای آن، پایینتر از یک نسبت مشخص از متوسط درآمد ملی» باشد. برای مثال، خط «فقر نسبی» را میتوان برخورداری از درآمدی کمتر از ۲۰ درصد متوسط درآمد سرانه یک کشور تعیین نمود. با این تعریف، افرادی ممکن است در یک کشور ثروتمند فقیر محسوب شوند که با معیار فقر مطلق، فقیر نیستند. در واقع شاخص «فقر نسبی»، به نوعی میتواند نشاندهنده نحوه توزیع درآمد در کشورهای مختلف نیز باشد.
«جفری ساکس» در این مورد میگوید: «در کشوری با سطح درآمد بالا، فردی که به طور نسبی فقیر است، دسترسی اندکی به کالاهای فرهنگی، تفریح و سرگرمی و همچنین، به خدمات درمانی و آموزشی باکیفیت و سایر پیشنیازهای حرکت به سطوح بالای اجتماعی دارد».6
خانوارهای مبتلا به فقر نسبی، معمولا کمتر مورد توجه قرار میگیرند، زیرا تمرکز اصلی بر روی حل مشکلات فقرای مطلق و متوسط است که به طور آشکاری در رنج هستند. با وجود اینکه هیچ برآورد رسمی از جمعیت افراد به طور نسبی فقیر در دنیا وجود ندارد، تعجببرانگیز نخواهد بود اگر جمعیت آنها را یک میلیارد نفر تخمین بزنیم تا در مجموع، برآورد جمعیت فقرا در جهان به ۴ میلیارد نفر برسد. یعنی اکثریت ساکنان زمین!
پراکندگی فقرا در زمین چگونه است؟
بیش از ۹۰ درصد از فقرای مطلق، در سه منطقه جهان زندگی میکنند: منطقه زیر صحرای آفریقا، شرق آسیا و جنوب آسیا. جدول ۱، درصد فقرای مطلق جهان را به تفکیک کشور نشان میدهد. همانطور که مشاهده میشود، 2۴/8۴ درصد از کل فقرای جهان در ۱۰ کشور ساکن هستند و تقریبا دو سوم آنها (۶۳ درصد) در هند و چین زندگی میکنند.
برای فهمیدن اینکه یک کشور تا چه اندازه فقیر است، بهتر است نگاه کنیم که چه درصدی از جمعیت آن کشور در زیر خط فقر زندگی میکنند. جدول ۲ این شاخص را برای کشورهایی که بالاترین رتبه را در دنیا دارند نشان میدهد. بر اساس این آمار، ۲۸ کشور وجود دارند که بیش از۵۰ درصد جمعیت آنها زیر خط فقر نسبی زندگی میکنند.
همانطور که ملاحظه میشود، ۷۰ درصد این کشورها در قاره آفریقا هستند. ممکن است متعجب شوید اگر بدانید که تنها ۲۵ درصد مردم هند و ۱۰ درصد مردم چین زیر خط فقر هستند، در حالی که این رقم در ایالاتمتحده ۱۲ درصد است!
ریشههای پدیده فقر در جهان چیست؟
همانطور که از تعریف فقر پیداست، یک انسان فقیر از حداقل درآمد لازم برای برآوردن نیازهای اولیه خود محروم است؛ بنابراین، معنای گستردگی فقر در یک روستا، شهر، استان، کشور یا یک قاره، توسعهنیافتگی اقتصادی آن منطقه است. اینکه چرا فقر در برخی از کشورها بسیار گسترده است و این مناطق در مسیر توسعه اقتصادی و رهایی از فقر قرار نمیگیرند، همواره موضوع پژوهشهای علمی بوده است. نتایج این پژوهشها به طور مستقیم روی طراحی و اجرای برنامههای کاهش فقر اثر میگذارد. مهمترین ریشههای گستردگی فقر در برخی از مناطق جهان را میتوان در چند دسته اصلی خلاصه کرد: بیماری، عوامل محیطی، عوامل اجتماعی، برنامهریزی خانوادگی و مدیریت اقتصادی کشور. در زیر، به اختصار به بررسی هر یک از این عوامل میپردازیم.
فقر سلامت: این مشکل میتواند ناشی از عدمدسترسی به خدمات بهداشت و درمان، تغذیه ناکافی، فعالیتهای بدنی ناکافی، بیماریهای مزمن، افسردگی حاد، اعتیاد به مواد مخدر، برنامه واکسیناسیون ناقص یا شیوع بیماریهایی مانند ایدز، مالاریا و سل باشد.
عوامل نامناسب محیطی: عواملی مانند فرسایش خاک که به ناباروری خاک میانجامد، برداشت بیش از اندازه از مراتع، کاشت بیش از اندازه محصولات کشاورزی، جنگلزدایی، بلایای طبیعی، خشکسالی، آلودگی آب و تغییرات آب و هوایی از این دستهاند.
آموزش: فقر آموزش همگانی در یک منطقه، به ناتوانی افراد جامعه در ایجاد تغییر و رهایی از فقر میانجامد. خود کمبود آموزش نیز به نوعی معلول فقر است؛ بنابراین گسترش آموزش در مناطق فقیر، جزو کلیدیترین برنامههای کاهش فقر محسوب میشود. علاوه بر کمبود زیرساختهای نظام جامع آموزشی در کشورهای فقیر، عدمتوسعه آموزش در برخی مناطق میتواند ناشی از جلوگیری خانوارها از تحصیل فرزندان، به منظور کار در مزارع و کسبوکارهای خانوادگی باشد.
کمبود زیرساختها و خدمات اولیه: فراهم نبودن زیرساختهایی چون راه مناسب، امنیت عمومی، سیستم قضایی مطمئن، آب آشامیدنی سالم، برق، و... نه تنها جزئی از فقر و محصول توسعهنیافتگی یک کشور هستند، بلکه خود مانعی برای خروج یک کشور از «تله فقر» و حرکت در مسیر سرمایهگذاری، توسعه کسبوکار و رشد اقتصادی است و میتوان این کمبودها را به عنوان یکی از عوامل فروماندن یک کشور در چرخه شوم فقر دانست.
نقص در برنامهریزی خانوادگی: رشد فزاینده جمعیت، بدون اینکه تناسبی با شرایط اقتصادی یک کشور داشته باشد، میتواند به ثابت ماندن یا کاهش درآمد سرانه جامعه و در نتیجه، فرورفتن در گرداب فقر بیانجامد. عوامل مختلفی مانند ناآگاهی از روشهای کنترل بارداری، باورهای فرهنگی و رقابتهای قومی و قبیلهای میتوانند در بروز این پدیده خیل باشند.
مدیریت ضعیف اقتصادی: بدون شک، دولتها نقش بیبدیلی در ایجاد و گسترش فقر یا حرکت به سمت توسعه اقتصادی و رها شدن از تله فقر را دارند. سیاستگذاریهای اقتصادی دولت میتواند یک محیط امن را برای سرمایهگذاری و توسعه کسبوکار فراهم کند یا در مقابل، با اتخاذ سیاستهای نادرستی مانند افزایش لجام گسیخته مخارج و ایجاد تورم شدید، به تشدید شکاف طبقاتی و گسترش فقر بینجامد.
علاوهبر اینها، تحولات چند سال اخیر در دنیا باعث به خطر افتادن بیشتر تامین غذا، افزایش قیمت جهانی غذا و در نتیجه، رنج بیشتر فقرا گردیده است. مهمترین این تغییرات عبارتند از:
افزایش قیمت جهانی انرژی: در گذشته، اقتصاد جهان با نفت ارزان اداره میشد، اما رسیدن قیمت نفت به بشکهای ۱۴۰ دلار در سال ۲۰۰۸، به یکباره باعث افزایش هزینههای حملونقل، غذا و سایر کالاها و خدمات مرتبط گردید. درست است که به تدریج قیمت نفت کاهش یافت، اما قیمت تثبیت شده نفت بسیار فراتر از قیمتهای دهه گذشته است.
ظهور چین در اقتصاد جهانی: رشد سریع اقتصاد چین در دهه اخیر باعث جهش تقاضای جهانی برای کالاهایی چون فولاد، مصالح ساختمانی و غذا شده است که افزایش قیمتهای جهانی آنها را در پی داشته است.
سوختهای گیاهی (Biofuels): اختصاص بسیاری از زمینهای کشاورزی به کشت غلات با هدف تبدیل آنها به سوختهای گیاهی باعث افزایش قیمت زمینهای کشاورزی و افزایش قیمت محصولات غذایی شده است. این پدیده از یک سو ناشی از افزایش قیمت سوختهای فسیلی و از سوی دیگر، حمایت دولتهای غربی از سوختهایی است که حجم گازهای گلخانهای در جو را افزایش نمیدهند.
خشکسالی: خشکسالیهای مستمر در استرالیا، چین و سایر کشورها باعث کاهش تولید برنج و جهش ناگهانی قیمت آن گردیده است که منجر به کمبود غذا و شورشهایی در واردکنندگان عمده برنج، مانند هائیتی و مصر شده است.
تغییر در رژیم غذایی: با افزایش درآمد مردم در اقتصادهای نوظهور، تقاضا برای گوشت افزایش یافته است و این مساله باعث افزایش تقاضا برای علوفه مورد نیاز دامها و افزایش قیمت جهانی غذا گردیده است.
گرمایش زمین: افزایش دمای زمین، با کمک به تشدید خشکسالی، به تولید غذا در کشورهای نزدیک استوا آسیب رسانده است.
بحران مالی جهانی در سال ۲۰۰۸: با انتقال بحران بازارهای مالی به بخش حقیقی اقتصاد و بروز رکود یا کندی اقتصادی در بسیاری از کشورها، نرخ بیکاری در جهان افزایش یافت و به آمار فقرا افزوده شد.
اثر این عوامل بر روی هزینههای زندگی، دسترسی به اعتبار و بیکاری، باعث گسترش و تعمیق فقر در دنیا شده است. در سال 2008، بحران غذا باعث بروز شورش در کشورهای مانند مصر و بنگلادش شد که نیروهای نظامی مجبور به مداخله شدند. حتی در ایالاتمتحده، نوانخانهها و مراکز اسکان رایگان افراد فقیر، افزایش 20 درصدی مراجعان را گزارش کردند و شمار شهروندانی که از برنامه ژتون رایگان غذا (food stamp) استفاده میکنند 3/1 میلیون نفر بیشتر شده است.9
نکته بسیار مهمی که در تجزیه و تحلیل پدیده فقر وجود دارد، به بحث «بازتولید فقر» (Poverty reproduction) مربوط میشود؛ خصوصیتی که در ادبیات اقتصادی به «تله فقر» (Poverty trap) معروف است. متاسفانه، ویژگیهای درونی پدیده فقر به گونهای است که خود را از نسلی به نسل دیگر منتقل میکند و در خانوادهها و جوامع فقیر ماندگاری دارد. هر کودکی که در یک خانواده فقیر به دنیا میآید، به دلیل نقص در امکانات بهداشتی و تغذیه نامناسب با خطر مرگ در هنگام تولد یا خردسالی روبهرو است. اگر از این مرحله نجات یابد، در معرض گرسنگی، آب آلوده، بیماریهایی چون مالاریا، اسهال و سایر خطرات جدی قرار دارد. کودکی که شانس نجات از این خطرات را پیدا میکند، با نظارت اندک والدین بزرگ میشود؛ زیرا پدر و مادرش اغلب در شرایط بسیار سخت کار میکنند یا به علت ناتوانی قادر به کار کردن نیستند. او به احتمال زیاد یا مدرسه نمیرود یا از حداقل تحصیل برخوردار خواهد شد. چنین فردی معمولا در کنار همسالانی شبیه به خود وارد نوجوانی و جوانی خواهد شد. این افراد برای حمایت از یکدیگر دستههای تبهکاری را تشکیل خواهند داد. برخی دیگر از این کودکان نیز به گدایی، دزدی
یا اعتیاد کشیده میشوند. آمیزش جنسی در سنین پایین نیز بسیار محتمل است که دراثر عدمنظارت والدین یا بیتوجهی به روشهای کنترل بارداری، منجر به حاملگی دختران نوجوان خواهد شد. در چنین وضعیتی، این نوجوانان کودکانی را به دنیا خواهند آورد که سرنوشتی همچون پدر و مادر انتظارشان را میکشد...
چرا ما باید درباره مساله فقر حساس باشیم؟
فقر پدیدهای دردناک و وضعیتی ناعادلانه است که بشریت همواره با آن روبهرو بوده است. صرف نظر از مسوولیت وجدانی و انسانی هر یک از ما در برابر سرنوشت همنوعان خود که ما را موظف میکند در حد توان برای کاهش و التیام دردهای فقرا تلاش کنیم، منافع دیگری نیز از ارتقا و بهبود کیفیت زندگی فقیران نصیب غیرفقیران و به طور کلی، جامعه بشری خواهد شد. در زیر برخی از این منافع را برمیشمریم.
۱- زندگیهای هدررفته: فقر به معنای هدر رفتن زندگی افرادی است که اگر قادر به بهرهبرداری کامل از توانمندیهای بالقوه خود بودند، به شکوفایی میرسیدند و جامعه را نیز از میوههای استعداد خود بهرهمند میکردند.
2- ایفای نقش مخرب اجتماعی: فقرا، نه تنها از استعدادهای نهفته خویش برای ارتقای زندگی خود، خانواده و جامعه استفاده نمیکنند، بلکه با درگیر شدن در فعالیتهای مخربی چون تکدیگری سازمانیافته، اعتیاد، فحشا، سرقت و سایر فعالیتهای مجرمانه به سلامت جامعه آسیب میزند.
۳- گسترش بیماریها: افراد فقیر مستعد انواع بیماریها هستند که علاوه بر خود واطرافیان، میتوانند تمام جامعه را نیز تحتتاثیر قرار دهند. مشاهده میشود که بیماریهایی چون ایدز و مالاریا در کشورهای فقیر آفریقایی شیوع بیشتری دارد و عدمآگاهی و توجه فقرا نسبت به سلامتی خود، باعث تهدید سلامت در سطح جهانی میشود.
4- سوء استفاده سیاسی: شرایط سخت زندگی و ناامیدی موجود در جوامع فقیر، راه را برای مدعیان حمایت و نجات باز میکند؛ بنابراین جوامع فقیر بستر مناسبی برای گسترش عقاید افراطی سیاسی همچون کمونیزم، فاشیزیم و افراطگرایی مذهبی هستند. به عنوان نمونه، مشاهده میکنیم که القاعده و طالبان پیروان خود را در فقیرنشینترین مناطق اسلامی جستوجو میکنند و بسیاری از بمبگذاران انتحاری، با امید به وعده کمک مالی به سایر اعضای خانواده، خود را قربانی میکنند.
۵- منافع اقتصادی توسعه مناطق فقیرنشین: کمک به رشد اقتصادی مناطق فقیرنشین، در واقع به معنای گسترش بازار برای انواع کسبوکارها در سایر کشورها است. افزایش تولید هم به نوبه خود، باعث کاهش قیمت تمامشده محصولات و ارزانتر تمام شدن محصولات صنعتی خواهد شد که امکان برخورداری از آنها را برای تعداد بیشتری از مردم جهان، به ویژه در مناطق محروم فراهم خواهد کرد.
6- بحران مهاجرت: امروزه، در بسیاری از کشورهای دنیا، ساکنان شهرهای بزرگ با معضل هجوم گسترده افراد کمدرآمد از روستاها و شهرهای کوچک مواجه هستند؛ پدیدهای که تبعات منفی اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی را ایجاد نموده است. همچنین بسیاری از ساکنان کشورهای پیشرفته، از هزینههای اقتصادی و اجتماعی مهاجرانی که به امید یافتن زندگی بهتر، به طور قانونی یا غیرقانونی از مناطق فقیرنشین به این کشورها کوچ کردهاند، رنج میبرند.10
جمعبندی و نتیجهگیری
در این فصل، ضمن بیان تعاریف استاندارد بینالمللی فقر، برآوردی از جمعیت فقرا در جهان ارائه گردید. بر این اساس، افرادی که در «فقر مطلق» به سر میبرند و قادر به برآورده کردن نیازهای اولیه خود نیستند، جمعیتی بالغ بر ۴/۱ میلیارد نفر را شامل میشوند که درآمد روزانه آنها کمتر از ۲۵/۱ دلار در روز است. کسانی که در فقر متوسط قرار دارند، درآمدی بین ۲۵/۱ تا ۲ دلار در روز دارند و جمعیت آنها در حدود ۶/۱ میلیارد نفر برآورد میشود. به علاوه، حدود یک میلیارد نفر نیز در فقر نسبی به سر میبرند. با این حساب، ۴ میلیارد نفر از جمعیت جهان فقیر هستند که در این میان، اکثریتی بالغ بر ۶۳ درصد در هند و چین زندگی میکنند. به علاوه، قاره آفریقا دارای بالاترین درصد فقرا نسبت به کل جمعیت است.
عوامل اصلی ایجادکننده فقر را میتوان در زیرگروههای سلامت، شرایط محیطی، اقتصاد، زیرساختها، آموزش، عوامل اجتماعی و فقدان دسترسی به آموزشهای کنترل بارداری دستهبندی نمود که در فصل 2 با تشریح بیشتری به بررسی آنها خواهیم پرداخت.
نکته بسیار مهم دیگر آن است که عوارض ناشی از گسترش فقر، میتواند به افراد غیرفقیر نیز آسیب وارد کند که اصلیترین کانالهای این آسیبها عبارتند از:
* بسترسازی برای افزایش جرم و جنایت
* گسترش انواع بیماریها
* گسترش افراط گرایی
* گسترش مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ؛ و نیز گسترش مهاجرت از کشورهای فقیر به کشورهای ثروتمند.
بنابراین، علاوه بر مسوولیتهای اخلاقی و انسانی در قبال فقر، حتی با در نظر گرفتن خودخواهانهترین نگرشها نیز، همه ما موظف به تلاش برای ریشهکن کردن این پدیده شوم هستیم.
بسیاری از مردم مشکل فقر را غیرقابل حل میدانند. برخی دیگر معتقدند که کمک به فقیران باعث افزایش وابستگی آنها و ایجاد «فرهنگ فقر» میشود که نسل به نسل پایدار میماند. بعضی نیز فقرا را به خاطر مشکلاتشان سرزنش میکنند و آنها را تغییرناپذیر، تنبل و بیاستعداد میدانند. چنین دیدگاههایی، نوعی ناامیدی و بدبینی نسبت به توانایی بشر در کاهش فقر در جهان را به همراه دارد. اما، آیا این دیدگاه واقعبینانه است؟
با مشاهده تجربه کشورهایی مانند چین و هند در سالهای اخیر که اکثریت فقرای جهان را در خود جای دادهاند، در مییابیم که با در پیش گرفتن یک برنامه حسابشده توسعه اقتصادی و گشودن دربها به روی سرمایهگذاران جهانی و هدفگذاری بازارهای جهانی، میتوان با سرعت در مسیر توسعه اقتصادی و کاهش فقر حرکت کرد. تجربه برزیل طی ده سال اخیر نیز شاهد دیگری از این مدعاست و طی این مدت، میلیونها نفر از جمعیت فقرای این کشور کاسته شده است؛ بنابراین، باید امیدوارانه در این مسیر حرکت کرد و همه تجارب موفق و ناموفق در زمینه مبارزه با فقر را چراغ راه آینده قرار داد.
منابع:
۱- عنوان اصلی کتاب عبارت است از:
Up & Out of poverty; The social marketing solution
۲-The World Bank. «World Bank Updates Poverty Estimates for the Developing World.» August ۲۶, ۲۰۰۸. Retrieved August ۳۱, ۲۰۰۸ from: http://econ.worldbank.org
3- Jeffrey Sachs, The End of Poverty: Economic Possibilities for Our Time (New York: Penguin Press, 2005).
۴- The World Bank, op. cit.
لازم به ذکر است که مبنای محاسبات بانک جهانی در مورد آمارهای مربوط به فقر، سطح قیمتها در سال ۲۰۰۵ است. ضمنا در این محاسبات، سطح درآمد در کشورهای مختلف بر اساس برابری قدرت خرید (PPP) تعدیل میشود (مترجم).
۵-Sachs, op.cit.p.۲۰.
6- Sachs, op. cit. p. 20.
۷- NationMaster. Poverty: Share of all poor people (most recent) by country. Retrieved August ۳۱, ۲۰۰۸ from http://www.nationmaster.com
8- NationMaster. Population below poverty line (most recent) by country. Retrieved February 27, 2009 from http://www.nationmaster.com
۹-«The Progress Report.» Center for American Progress Action Fund, April ۱۶, ۲۰۰۸.
10- کشور ایران نیز سالیان سال است که با مساله میلیونها مهاجر عراقی و افغان روبهرو است که حداقل آسیب آن از دست رفتن فرصتهای شغلی بسیاری است که میتوانست در اختیار جوانان بومی قرار گیرد. در واقع کمک به توسعه اقتصادی کشورهای فقیرنشین، با جلوگیری از سیر مهاجرتها، کشورهای کمککننده را منتفع خواهد کرد(مترجم).
*(ysr.mol@gmail.com)
**(m.hashemkhany@gmail.com)
ارسال نظر