داستان بازار
برونریزهای مثبت و منفی
مترجم: مهدی نصرتی
ستون داستان بازار که ترجمه کتاب ارزشمند Reinventing the Bazaar است و سال گذشته نیز تحت همین عنوان در این صفحه منتشر میشد از این پس ستون ثابت روزهای یکشنبه خواهد بود. این کتاب به دلیل درک عمیق نویسنده از نهاد بازار و نقش آن در اقتصاد، در برخی دانشگاههای معتبر دنیا به عنوان کتاب کمک درسی نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
جان مک میلان
مترجم: مهدی نصرتی
ستون داستان بازار که ترجمه کتاب ارزشمند Reinventing the Bazaar است و سال گذشته نیز تحت همین عنوان در این صفحه منتشر میشد از این پس ستون ثابت روزهای یکشنبه خواهد بود. این کتاب به دلیل درک عمیق نویسنده از نهاد بازار و نقش آن در اقتصاد، در برخی دانشگاههای معتبر دنیا به عنوان کتاب کمک درسی نیز مورد استفاده قرار میگیرد. من صرفا با رانندگی به دیگران ضرر میزنم. با مشارکت در ازدحام ترافیکی، من مقدار بسیار کمی موجب افزایش در دیر رسیدن دیگران میشوم، البته در مورد نقش خود در فشار خون آنها چیزی نمیگویم. حضور خودروی من در خیابان، حتی اگر من به دقت رانندگی کنم، اندکی احتمال تصادف کردن دیگران را افزایش میدهد. خروجیهای اگزوز خودروی من هوایی که دیگران تنفس میکنند را آلوده میکند.
اقتصاددانان چنین اثرات جانبی ناخواستهای را «برونریز» (یا اثرات خارجی) مینامند که به معنی هر هزینه (یا فایده) خارجی برای یک فعالیت یا معامله است. یک فعالیت با خود برونریز به همراه دارد اگر - بدون جبران شدن- بر دیگران غیر از تصمیمگیر اثر بگذارد. برونریزها در هر بازاری میتوانند پدید آیند و از آنجایی که اگر تصحیح نشوند موجب نقص در بازارها میشوند، باید در طراحی بازار مدنظر قرار گیرند. چند برونریز ناشی از رانندگی توسط سازوکارهایی محدود شدهاند که راننده را وادار میسازند اثرات خود به دیگران را به حساب بیاورند: قوانین رانندگی به کنترل رانندگان بیاحتیاط کمک میکند و امکان تعقیب آنها نیز به این موضوع کمک میکند؛ نظارت بر انتشار خروجیهای موتور، سقفی را برای آلودگی اعمال میکند؛ و مالیات بر بنزین هزینه رانندگی را افزایش میدهد.
با این حال یک برونریز مهم اغلب تصحیح نشده باقی میماند: ازدحام. برآورد شدهاست که آمریکاییها در سال ۱۹۹۹ معادل ۵/۴ میلیون ساعت را در ترافیک از دست دادهاند. تاخیری که من بر هر راننده دیگری اضافه میکنم ناچیز است، ولی وقتی جمع تاثیر حضور من بر همه رانندگان دیگر را در نظر بگیریم، اضافه اتلاف وقتی که من باعث آن شدم چه بسا بسیار بیشتر از دردسری باشد که من از رانندگی نکردن متحمل میشدم. تصمیم من به رانندگی کردن تمام هزینه اجتماعی ناشی از عمل مرا به حساب نمیآورد. مدیریت فدرال بزرگراههای آمریکا برآورد کردهاست که در سال ۲۰۰۰ سرریزهای ناشی از رانندگی- شامل هزینه ازدحام، آلودگی و تصادفات- بالغ بر ۴۴۶ میلیارد دلار باشد. برخی از این هزینههای اجتماعی توسط رانندگان پوشش داده میشود: مالیاتهای خودرو و سوخت و هزینههای بیمه به ۱۰۸ میلیارد دلار میرسد. به این ترتیب، آنچه باقی میماند برونریز ناشی از رانندگی است که به طور متوسط ۱۰ سنت برای هر مایل رانندگی است.
در حالی که تصمیمگیریهای فردمحور است که به بازارها قدرت میدهد، اما میتواند ضدتولیدی نیز باشد. این جمله از جان دان در سال ۱۶۴۱ که «هیچکس، جزیرهای مجزا برای خودش نیست» مفهوم برونریز را به ذهن متبادر میکند. برونریزها میتوانند باعث سوءکارکرد بازارها شوند. با وجود برونریزی منفی نظیر آلودگی، فرد تصمیمگیر در مورد همه هزینههای فعالیت خود پاسخگو نیست، زیرا دیگران بخشی از این هزینهها را تحمل میکنند؛ بنابراین حجم زیادی فعالیتهای آلاینده اتفاق میافتد. برونریزها همیشه هم منفی نیستند و میتوانند مثبت باشند، مثل وقتی که تحقیق و توسعه یک بنگاه سرریز میکند و دیگر بنگاهها نیز از آن استفاده میکنند. با وجود برونریز مثبت، فعالیت بسیار اندکی صورت میگیرد؛ زیرا برخی که منتفع میشوند سهم خود را نمیپردازند. برای اینکه بازار به توان بالقوه خود دست پیدا کند، باید قواعد بازار، برونریزها را نیز در برگیرد به گونهای که تصمیمسازان را وادار کند تا اثرات عملکرد خود بر دیگران را نیز در محاسبات خود وارد کنند.
گاهی اوقات جوامع کوچک و محلات مسائل برونریز را برای خودشان حل میکنند. اگر تعداد افراد کمی از یک موضوع متاثر باشند، میتوان راهحلهای دوستانه را در پیش گرفت. راهحل «کمک به خود» تنها در چنین شرایطی جواب میدهد. برای بسیاری از برونریزها راهحل از پایین به بالا پاسخگو نیست. بعید است که بتوان ازدحام جادههای شهری را به این طریق حل کرد که هر کس داوطلبانه کمتر رانندگی کند. حل این مساله نیازمند تصمیمگیریهای گسترده محور است. گاهی تنها راهحلهای عملی راهحلهای از بالا به پایین است.
برونریزها را میتوان با وضع قواعد دولتی حل کرد به این ترتیب که مردم وادار شوند به گونهای رفتار کنند که اثرات منفی خود را بر دیگران کاهش دهند. محدودیت سرعت و سایر قواعد ایمنی، برونریزهای رانندگی را کاهش میدهند همانطور که قانون ممنوعیت رانندگی حین مستی چنین کارکردی دارد. به طور مشابه، میتوان با عواقب آلودگی ناشی از رانندگی مواجهه کرد. در لسآنجلس، بزرگراه متروپلیس، دود اگزوز خودروها عامل اصلی هوای آلوده و خفهکننده شهر بود. قوانین محدودکننده بنزین و انتشار آلودگی مشکل را حل کرد.
در مورد برونریزهای بزرگ و بسیار مخرب (مثل آلودگی هوای لسآنجلس که سلامتی را به خطر میانداخت)، شاید ممنوع کردن فعالیت مخرب تنها راهحل باشد، هرچند که رویکردی مستقیم است و حل موضوع میتواند از خود مساله بدتر باشد. یک راه بهتر و ظریف تر، وضع مالیات است. مالیات با وضع قیمت بر برونریز، باعث میشود که تصمیمگیران هزینه برونریز را در محاسبات خود وارد کنند.
مالیات بر بنزین، با افزایش قیمت رانندگی، به کاهش آلودگی و ازدحام کمک میکند (اگرچه برآورد اثرات منفی رانندگی بسیار بیشتر از مالیات بنزین در امریکا است). مالیات بر الکل موجب محدودیت برونریزهای رانندگی در حین مستی میشود. دادهها نشان میدهد افزایش مالیات بر الکل به طور معناداری مرگومیر در بزرگراهها را کاهش میدهد. حتی بر ازدحام هم میتوان مالیات وضع کرد. در سال ۱۹۶۳ ویلیام ویکری که بعدها جایزه نوبل اقتصاد را به خاطر فعالیتهایش در موضوع حراج دریافت کرد، طرحی را برای وضع قیمت بر سفرهای درون شهری خودروها در واشنگتن ارائه کرد. طبق این طرح گیرندهای نصب شده در کنار جاده، اطلاعات ماشینهای عبوری را به یک کامپیوتر مرکزی ارسال میکردند که این کامپیوتر قادر بود هزینه ازدحام را محاسبه و برای راننده قبض صادر کند. هزینه دریافتی در هنگام ازدحام، بیشتر و در ساعات خلوتی میتوانست صفر باشد. با اینکه در آن زمان این طرح، تخیلی محسوب میشد، اما امروزه تکنولوژی به ایده ویکری جامه عمل پوشانده است. در هفته آینده بیشتر به این موضوع خواهیم پرداخت.
ارسال نظر