دلارآمریکایی جایگزین دارد؟
دنیای اقتصاد-نگرانیها در مورد آینده دلار اخیرا افزایش یافته است. عدم توازنهای جهانی که در پنج سال گذشته به بار آمدهاند و نوسان نرخ ارز به این نگرانیها دامن زده است. شایان ذکر است که ارزهایی به عنوان ذخیره مورد استفاده قرار میگیرند که از حداقلی از ثبات برخوردار باشند. اما ارز شماره یک جهان باید هم باثبات باشد و هم به ایجاد ثبات مالی در سطح جهان کمک کند. این شرایط در سالهای اخیر به شدت نقض شدهاند. اگر عدم توازنها در شکل فعلی خود ادامه پیدا کنند، هیچ شکی نیست که نقش دلار به عنوان یک ارز ذخیره مورد تردید واقع میشود. ادامه وضعیت فعلی امکانپذیر نیست
جایگزین مناسبی برای دلار وجود ندارد
راکش موهان
مترجم: فیاض خاک
با به اوج رسیدن بحران جهانی، عدم توازنهای مالی پایداری نیز ایجاد شد؛ عدم توازنهایی که در همزیستی ایالات متحده و چین (و چند کشور دیگر) ریشه دارد. ایالات متحده دچار کسری حساب جاری است و چین که حساب جاریاش مازاد دارد از طریق جریانهای سرمایه کسریهای ایالات متحده را تامین مالی میکند.
این عدم توازنها با افزایش شدید قیمتهای نفت بعد از سال ۲۰۰۳ تشدید و به یک مازاد عظیم در کشورهای صادرکننده نفت منجر شد. همچنان که جریانات جهانی در این مدت افزایش یافت و با سیاستهای پولی همساز در ایالات متحده همراه شد، فشارهای شدیدی به بار آمد که نرخهای ارز در سرتاسر دنیا را تحت تاثیر قرار داد و ارزش دلار ایالات متحده نسبت به اغلب ارزهای شناور کاهش پیدا کرد. با توجه به آنکه بخش عمده تجارت بینالمللی به دلار انجام میشد، برخی از کشورها در بازارهای ارز خارجی مداخله کردند تا نوسانات پولی را محدود کنند تا ثبات مالی داخلی حفظ شود.
حتی با شدت گرفتن بحران مالی جهانی بعد از مشکلاتی که برای لمانبرادرز ایجاد شد، واکنش اولیه در بازارهای مالی جهان این بود که تقاضا برای ذخیره اوراق قرضه آمریکایی و در نتیجه ارزش دلار افزایش یافت (این در حالی است که بحران در ایالات متحده آغاز شده بود). این حقیقت وضعیت ایالات متحده در اقتصاد سیاسی جهان و بازارهای جهانی را نشان میدهد. در واقع به دلیل همین موقعیت هم هست که دلار اولین ارز ذخیره دنیا، واحد مبادله و واحد حفظ ارزش است. تنها بعد از آنکه اوضاع در بازارهای مالی تا حدودی آرامتر شد بنیادهای اقتصادی در تعیین ارزش دلار نقش خود را باز یافتند.
حال که ارزش دلار کاهش یافته است میتوان انتظار داشت که نگرانیها در مورد وضعیت آن در ذخایر ارزی جهان افزایش یابد. نگرانیها در مورد آینده دلار اخیرا افزایش یافته است. عدم توازنهای جهانی که در پنج سال گذشته به بار آمدهاند و نوسان نرخ ارز به این نگرانیها دامن زده است. شایان ذکر است که ارزهایی به عنوان ذخیره مورد استفاده قرار میگیرند که از حداقلی از ثبات برخوردار باشند. اما ارز شماره یک جهان باید هم باثبات باشد و هم به ایجاد ثبات مالی در سطح جهان کمک کند. این شرایط در سالهای اخیر به شدت نقض شدهاند.
با وجود این که در دهه نود و حتی قبل از آن در برخی از کشورها سیاستهای انعطاف ناپذیری برقرار بود، اما در آن زمان ایالات متحده با یک عدم توازن کلان مواجه نشد. در واقع، زمانی که کسریهای بودجه در دوره کلینتون به مازاد بودجه منجر شد، با وجود کسریهای تجاری ایالات متحده اطمینان جهانی به اقتصاد این کشور قوت گرفت. در جبهه اقتصاد سیاسی نیز میتوان گفت که فرو ریختن پرده آهنین، ادامه یافتن رکود ژاپن و رشد پایین اروپا همه و همه باعث شد که اعتماد جهانیان به اقتصاد آمریکا و در نتیجه واحد پول آن جلب شود. غلبه بر تورم در دوره ریاست ولکر بر بانک مرکزی و افزایش بهرهوری در دهه نود به اعتدال بزرگ(great moderation) انجامید و اطمینان به دلار به عنوان ارز اصلی مورد استفاده در ذخایر جهانی را افزایش داد.
با این حال در دهه جاری که با سقوط داتکامها شروع شد و با حادثه یازده سپتامبر و جنگ افغانستان و عراق همراه شد سیاستهای مالی و پولی ایالات متحده ضرورتا به شدت همساز بودهاند. تلاش برای انقباض پولی در سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۶ به بحران وامهای کم اعتبار انجامید و پس از آن بحران مالی و اقتصادی جهانی، گستردهتر و در نهایت به یک رکود جدی تبدیل شد. واکنشهای شدیدی که پس از گذشت مدت قابل توجهی به سیاستهای پولی و مالی صورت گرفت از یک طرف به مشکلات مالی زیادی منجر شد و از طرف دیگر با توجه به ارزان بودن دلار، معاملات انتقالی (carry trade) روی دلار افزایش یافت. هر دو این موارد باعث شده که ترسها نسبت به توان ایالات متحده برای تعدیل این مشکلات پولی و مالی در کوتاهمدت افزایش یابد. کشورهایی که ذخایر دلاری بزرگی داشتند شاهد ارزان شدن دلار و کاهش ارزش ذخایر خود بودند و تردیدهایی نسبت به آینده بهبود مالی در میان مدت ایجاد شد. برخی پیشبینی میکنند که این مسائل به تورم منجر شود و نقش دلار به عنوان وسیله باثبات حفظ ارزش را تهدید کند. افزایشهای بعدی در نوسان نرخ ارز نیز توان دلار برای ایفای نقش واسطه مبادله به عنوان واحد محاسبه را تحلیل برد.
اما با توجه به آنچه که گفته شد آینده دلار چگونه خواهد بود؟ دلار با هر مشکلی که رو به رو باشد در کوتاهمدت باز هم دنیا به سادگی جایگزین قابل اتکا و بادوامی برای آن پیدا نخواهد کرد. جایگزینهای ممکن مانند یورو، ین، پوند، یوآن و حق برداشت مخصوص (SDR) همه نقایص خاص خود را دارند و نمیتوانند به عنوان پول ذخیره مورد استفاده قرار بگیرند، بلکه تنها میتوانند مکمل دلار باشند.
یورو بهترین جایگزینی است که برای دلار وجود دارد. منطقه یورو در حال حاضر نسبت به ایالات متحده از نظر اقتصادی بزرگتر است. همچنان که بازارهای مالی و سرمایه اروپایی بزرگتر شده و ادغام اقتصادی بیشتر میشود، استفاده از یورو به عنوان پول ذخیره افزایش مییابد. با این حال، فاکتورهایی وجود دارند که نقش یورو را محدود میکنند. اول آنکه بازارهای سرمایه اروپا همچنان به اندازه بازارهای آمریکا نقد نیستند. برای این که پولی به عنوان ذخیره استفاده شود باید داراییهایی که اعتبار بالایی دارند و بازارهای نقدی که این داراییها بتوانند در آن به راحتی مورد مبادله قرار بگیرند وجود داشته باشند. اوراق خزانهای که در اروپا منتشر میشود کیفیت و اعتبارهای ناهمگونی دارند. به علاوه، انتشار این اوراق محدود و متناسب با نیازهای مالی هر کشور است و بنابراین قابلیت نقدشدنشان بالا نیست. بنابراین، استفاده از یورو به عنوان ارز ذخیره میتواند تنها در مقیاسهای محدودتر امکانپذیر باشد. وضعیت جمعیتی کشورهای پیشرو در اروپا نیز بر ثبات مالی تاثیر منفی خواهد داشت. از آنجا که نرخهای مالیات در این کشورها تا پیش از این هم بالا بوده است به نظر نمیرسد که مانورهای مالی در آینده امکانپذیر باشد. علاوه بر آن، منطقه اروپا از نظر سیاسی منحصر به فرد نیست. منتشرکننده پول شماره یک دنیا باید قدرت سیاسی بیمانندی داشته باشد.
ین و پوند نیز مشخصات مشابهی را از خود به نمایش میگذارند، اما دست کم منتشرکننده آنها از نظر سیاسی پاره پاره نیست. انگلیس و ژاپن از بازارهای نقدی برای اوراق قرضه خزانه برخوردارند، اما به اندازه کافی بزرگ نیستند و قدرت سیاسی لازم را ندارند.
یوآن نیز حداقل در کوتاهمدت جایگزین خوبی برای دلار نیست. اول آنکه، یوآن هنوز قابل تبدیل نیست. دوم آنکه بازارهای مالی و سرمایه چین باید راه زیادی را بپیمایند. سوم آنکه در حال حاضر چین به خاطر مازادهایش به یک پناهگاه نیاز دارد و چهارم آنکه بازارهای مالی بینالمللی هنوز نسبت به ثبات بلندمدت چین مشکوکند. این تردیدها در بلندمدت میتوانند ناپدید شوند. اندازه اقتصاد چین و قدرت سیاسی پتانسیل آن میتواند با اقتصاد آمریکا و قدرت سیاسی آن رقابت کند و به یوآن این اجازه را بدهد که به عنوان پول ذخیره مورد استفاده قرار بگیرد با این حال در کوتاهمدت و میان مدت احتمال این رخداد پایین است.
حق برداشت مخصوص نیز نقاط ضعف خودش را دارد. در حال حاضر، SDR فقط ابزاری است که مورد استفاده دولتها و برخی از موسسات بینالمللی قرار گرفته است. نمیتوان از SDR به عنوان واسطه مبادله استفاده کرد و موارد استفاده آن به عنوان ابزار حفظ ارزش ذخایر بسیار محدود است. اخیرا توافق شده که انتشار SDR دویست و پنجاه میلیارد دلار افزایش یابد، اما باید گفت که حتی هشت برابر رقم فعلی SDR نیز نسبت به ذخایر ارزی موجود در جهان که حدود ۵ تریلیون دلار تخمین زده میشود، ناچیز است. حتی اگر انتشار این پول مصنوعی افزایش یابد بازهم کفاف نیاز کشورها را نمیدهد. علاوه بر آن، کیفیت حق برداشت مخصوص و اعتبار آن را کشورهای مشارکتکننده تعیین میکنند. بنابراین SDR نیز نمیتواند از قدرتهای اقتصادی مسلط، مستقل باشد و کاملا به توزیع قدرت اقتصادی وابسته است، یعنی بازهم کیفیت اعتبار ایالات متحده و منطقه یورو به میان میآید. علاوه بر آن حتی اگر استفاده از این پول به عنوان واحد محاسبه و ابزار مبادله امکان پذیر باشد، ویژگی درونی سیستم مالی جهان از این اتفاق جلوگیری میکند.
با توجه به آنچه که گفته شد به این نتیجه میرسیم که همچنان دلار نقش خود را حفظ میکند. دنیا به ایالات متحده نیاز دارد و پول این کشور نیز فعلا در تمام جهان مورد استفاده قرار میگیرد، اما موقعیت دلار به شدت متزلزل است. اگر دلار باثبات نشود نمیتواند نقش خود را حفظ کند. بنابراین سیاستهای مالی و پولی ایالات متحده باید اطمینان بیشتری را ایجاد کنند. سیاستهای پولی ایالات متحده پس از پایان ریاست ولکر بر فدرال رزرو نسبت به دیگر کشورهای توسعه یافته هماهنگی کمتری داشته و به نوسان زیاد نرخ بهره و نرخ ارز این کشور انجامیده است. این نوسانها تغییرات مشاهده شده در قیمت مواد اولیه به خصوص نفت را توضیح میدهند؛ تغییراتی که در سیستم بازتاب مییابند و تقاضا برای ذخایر ارزی را افزایش میدهند. در بخش مالی، نیاز شدیدی نسبت به خروج از وضعیت غیر قابل تحمل فعلی احساس میشود. در نهایت، کسری حساب جاری ایالات متحده و مازادهای چین نیز باید کاهش یابند. هیچ راهی وجود ندارد که دنیا بتواند با افزایش مشاهده شده در ذخایر ارز خارجی که در سالهای اخیر اتفاق افتاده است کنار بیاید. این امر نیازمند تغییر در هر دو کشور است. در ایالات متحده، انگیزه برای پسانداز کردن باید افزایش یابد و مقررات مالی موثرتری باید ایجاد شود. در چین، پسانداز اضافی بیشتر از آنکه نتیجه رفتار خانوارها باشد باید به دلیل سوددهی بالای شرکتها اتفاق بیافتد.
بنابراین ما به مساله عدم توازنهای جهانی باز میگردیم. اگر این عدم توازنها در شکل فعلی خود ادامه پیدا کنند، هیچ شکی نیست که نقش دلار به عنوان یک ارز ذخیره مورد تردید واقع میشود. اگر انباشت ذخایر با همین سرعت ادامه پیدا کند، نمیتوان پیشبینی کرد که این ذخایر کجا باید سرمایهگذاری شوند. بنابراین در بحث در مورد ارزی که به عنوان ذخیره مورد استفاده قرار میگیرد باید مسائل خاص کشورهای پیشرو را در نظر گرفت.
مشکلاتی که در پنج سال اخیر اتفاق افتادهاند قابل حل هستند. ایالات متحده باید استراتژی میان مدت خود برای ایجاد ثبات مالی و پولی را باور پذیر کند. تنها در آن صورت است که اطمینان نسبت به دلار دوباره ایجاد میشود و سیستم مالی جهانی میتواند مانند قبل عمل کند.
منبع: whatmatters.mckinseydigital.com
ارسال نظر