زاویه -دردسرهای ناشی از مخاطرات اخلاقی
نجات موسسات مالی بزرگ کار راحتی نیست
منبع: واشنگتن پست
در دنیایی که از نظر اقتصادی ایدهآل باشد، بنگاههایی که ریسک زیادی را متحمل میشوند ورشکست میشوند، رقبایشان سود میبرند و اقتصاد به حرکت خود ادامه میدهد. این پروسه با عنوان «تخریب خلاق» شناخته میشود.
مترجم: مصطفی جعفری
منبع: واشنگتن پست
در دنیایی که از نظر اقتصادی ایدهآل باشد، بنگاههایی که ریسک زیادی را متحمل میشوند ورشکست میشوند، رقبایشان سود میبرند و اقتصاد به حرکت خود ادامه میدهد. این پروسه با عنوان «تخریب خلاق» شناخته میشود. در دنیای واقعی، برخی از موسسات مالی آنقدر بزرگ و پیچیده هستند که فروپاشیشان- فارغ از آن که چه قدر مستحق ورشکستگی باشند- فرآیند تخریب خلاق را تهدید میکند، بنابراین دولتها با پول مالیاتدهندگان وارد عمل میشوند و از فروپاشی این موسسات جلوگیری میکنند.
مشکل موسساتی که بزرگتر از آنند که بتوان گذاشت ورشکست شوند، به دو دلیل در بحران حاضر بسیار پررنگ بود. این تصور که فدرال رزرو موسساتی چون بیر استیرنز یا فانی میرا نجات میدهد، باعث شد که این قبیل موسسات ریسک بالایی را بپذیرند و همین امر به فروپاشی اقتصادی سرعت بخشید (البته دولت از قبول این امر طفره میرود).
از طرف دیگر زمانی که مشکلات اقتصادی این موسسات شروع شد، فدرال رزرو و خزانه از قدرت خود(قدرتی که نمیتوان با اطمینان گفت قانونی بوده است) استفاده کردند و هر موسسهای را که میخواستند به هر روشی که ترجیح میدادند نجات دادند.
کمیته خدمات مالی کنگره که تحت حمایت اوباما است، معتقد است که وجود موسساتی که باید از ورشکستگی شان جلوگیری کرد نه تنها یک حقیقت واضح است، بلکه امری است که در قانون هم باید در نظر گرفته شود. این کمیته میخواهد با طراحی نهادهای خاصی که نه تنها شامل بخش بانکی، بلکه شامل بازیکنان اصلی بخش بانکداری سایه میشود کاری کند تا دولت در مواقع بحرانی بتواند شرایط را کنترل کند.
اما برای این که دولت بتواند چنین سطحی از امنیت را برای موسسات مالی به ارمغان آورد، موسسات مذکور باید به مقررات بیشتری گردن نهند و سرمایه بیشتری را نگهداری کنند تا احتمال این که به طرح نجات نیاز پیدا کنند کاهش یابد.
این طرح ایجاب میکند که موسسات مالی وجهی را برای کمک به موسسات مشابه بپردازند تا بار نجات این موسسات از دوش مالیاتدهندگان برداشته شود. با این حال با این که وجود موسساتی که بزرگتر از آنند که بتوان گذاشت ورشکسته شوند غیرقابلانکار است، اما پیدا کردن روشهایی که انگیزه لازم را به این موسسات دهد تا بیش از حد ریسک نکنند، ساده نیست.
برای مثال، آیا موسسات مالی باید قبل از آن که یکی از آنها دچار مشکل شود حق بیمه خود را بپردازند یا بعد از آن؟ شیلا بیر رییس شرکت بیمه فدرال سپردهها معتقد است که روش اول بهتر است، زیرا ایجاب نمیکند که دولت در بحبوحه بحران به والاستریت فشار وارد کند، اما گایتنر، وزیر خزانهداری از روش دوم حمایت میکند زیرا باعث میشود که موسسات مالی، بیشتر احتیاط کنند. از این به بعد احتمالا فدرال رزرو نقش پررنگتری را در سیاستگذاری موسسات استراتژیک بازی خواهد کرد. این امر باعث میشود که از مهارت و استقلال فدرال رزرو استفاده بهتری صورت گیرد، اما از سوی دیگر ممکن است باعث شود بانک مرکزی مهارت و استقلال خود را در جریان لابی کردن دچار فرسایش کند.
به نظر میرسد که سیاستگذاران، پیشنهاد رییس قبلی فدرال رزرو پل والکر را برای جدا کردن بانکهای تجاری از بانکهای سرمایهگذاری و دیگر موسسات مالی غیربانکی رد کرده باشند. بر اساس این پیشنهاد بانکهای تجاری میتوانند به خاطر نظارت شدید دولت بر فعالیتهای پرریسکشان از ضمانتهای دولتی نسبتا خوبی برخوردار شوند، اما دیگر موسسات آزادند تا در داراییهای پرریسک سرمایهگذاری کنند، اما نباید انتظار داشته باشند که در صورت مواجهه با مشکل نجات داده شوند. چنین کاری در تئوری میتواند سیگنالهای بازار را وضوح بیشتری بخشد و بنابراین نظم بازار را حفظ کند. با این حال حتی تحت این طرح نیز بازار ممکن است احتمال دهد که دولت بلوف میزند.
نکتهای که باید در نظر داشت این است که برای حل مشکلات مربوط به موسسات بزرگی که نباید گذاشت ورشکست شوند هیچ کس راهحل بی اشکالی به ذهنش نمیرسد و همه کسانی که میخواهند راهحلی برای این مساله پیشنهاد کنند باید این امر را در ذهن داشته باشند.
ارسال نظر