نگاه -در نقد کاهش مخارج برنامههای درمانی
برابری طلبی نابجا یا آنچه مردم از دولت انتظار دارند؟
مترجم:علی کیوان پناه
مارتین فلدستاین در مقالهای که اخیرا در والاستریت ژورنال منتشر کرد (که اخیرا در همین صفحات روزنامه دنیای اقتصاد هم منتشر شد.م)، از کاهش مخارج برنامههای Medicare و Medicaid و همچنین اخذ مالیات از مزایای بیمه درمانی مهیا شده توسط کارفرما حمایت کرد.
منبع: اکونومیست
مترجم:علی کیوان پناه
مارتین فلدستاین در مقالهای که اخیرا در والاستریت ژورنال منتشر کرد (که اخیرا در همین صفحات روزنامه دنیای اقتصاد هم منتشر شد.م)، از کاهش مخارج برنامههای Medicare و Medicaid و همچنین اخذ مالیات از مزایای بیمه درمانی مهیا شده توسط کارفرما حمایت کرد. به نظر او چنین اقداماتی میتواند باعث شود تعداد بیشتری از آمریکاییها برنامههای بیمه درمانیای را که مشمول مالیات بیشتری میشوند انتخاب کنند. به عبارت دیگر آقای فلدستاین برای کاهش مخارج خدمات سلامتی پیشنهاد میکند که کاری کنیم که مردم مجبور شوند مالیات بیشتری برای خدمات سلامتی بپردازند. او هیچ اهمیتی نمیدهد که ۴۷میلیون نفر از مردم آمریکا تحت پوشش هیچ بیمهای نیستند و هیچ پیشنهادی برای رفع انگیزههای فاسدی که باعث میشود بیمهگران از بیمه کردن افراد بیمار یا افرادی که در خطر بیمار شدن هستند سرباز زنند، ارائه نداده است. اصلا اگر فرض کنیم که باراک اوباما همین فردا این طرح را به کنگره ببرد، چه تعدادی از مردم از آن حمایت میکنند؟ شاید چند نفر از کارشناسان موسسه Cato و چند نفر از اقتصاددانان دانشگاه شیکاگو. تازه اگر همینها هم عقلانی رفتار کنند از چنین طرحی حمایت نمیکنند زیرا منافع خود آنها را هم تامین نمیکند.
آقای فلداستاین برنامه دموکراتها برای اصلاح بیمه درمانی را «برابری طلبی نابجا در بخش سلامت» خوانده است. بگذارید این عبارت را کمی تجزیه و تحلیل کنیم. آیا شما میپذیرید که کسی که سالانه ۵۰۰۰۰دلار درآمد دارد و آقای فلدستاین که سالانه مثلا ۵۰۰۰۰۰دلار درآمد دارد در صورتی که دچار حمله قلبی شدند بهتر است هر دو با آمبولانس به بیمارستان منتقل شوند تا این که فرد کم درآمد تاکسی بگیرد و به بیمارستان برود چون نگران هزینه آمبولانس است؟ اگر این طور باشد که از نظر آقای فلدستاین شما دچار برابریطلبی نابجا هستید. آیا فکر میکنید که بازپرداخت Medicaid نباید کاهش یابد طوری که فقرا مجبور شوند بین این که بچههایشان را پیش دندانپزشک ببرند یا بنزین بزنند یکی را انتخاب کنند؟ چه برابری طلبی نابجایی! آیا فکر میکنید که اگر هر کشور توسعه یافته دیگری در جهان میتواند تمام شهروندانش را بیمه کند، ثروتمندترین کشور جهان نیز حداقل تا زمانی که به طور سرانه دو برابر دیگر کشورهای توسعه یافته خرج بخش سلامت میکند، باید بتواند همه شهروندانش را بیمه کند؟ آیا فکر میکنید که مردم باید از خدمات سلامتی مناسب برخوردار باشند حتی اگر فقیر باشند؟ خوب شما هم متهم به برابریطلبی نابجا در بخش سلامت هستید.
آقای فلدستاین به این نکته هم اشاره میکند که دولت اوباما پیشنهاد داده که هزینههای خدمات سلامتی از طریق تحقیقات اثربخشی نسبی کاهش داده شود. وی معتقد است که این کار به بیمهگران خصوصی نیز «اجازه» میدهد که مانند بیمهگران دولتی بتوانند محاسبه کنند که آیا اقدامات مختلف درمانی به اندازه کافی کارآیی دارند تا مخارج آنها را تامین کنند یا خیر. به کلمه «اجازه» توجه کنید. هیچ کس بیمهگران خصوصی را مجبور به تحلیل اثربخشی نسبی نخواهد کرد. عجیب است که آقای فلدستاین با اندازهگیری اثر بخشی اقدامات درمانی مخالفت میکند.
وی میترسد که بیمهگران از این روش استفاده کنند تا برای روشهای درمانیای که برایشان سودآور نیست بازپرداخت نکنند. آقای فلدستاین اتخاذ چنین تصمیماتی از سوی بیمهگران خصوصی را نوعی «سهمیهبندی» تلقی میکنند. وی توضیح نمیدهد که چرا اگر یک بیمهگر خصوصی تصمیم بگیرد که برخی از انواع روشهای درمانی را به این دلیل که خیلی گران هستند تحت پوشش قرار ندهد، این امر نوعی «سهمیهبندی» به حساب میآید در حالی که تصمیم یک فرد برای نخریدن همان روش درمانی «سهمیهبندی» محسوب نمیشود. وی همچنین نمیگوید که چنین سهمیهبندیای در حال حاضر در تمام آمریکا صورت میگیرد و فارغ از اقدامات دولت با افزایش هزینههای خدمات سلامتی افزایش هم مییابد.
اما آقای فلدستاین میگوید که با طرح ارائه شده برای اصلاح خدمات سلامتی مخالف است زیرا با «سهمیهبندی» مخالف است. به عقیده او سهمیهبندی سیاست بدی است و «باعث میشود که افراد با ترجیحات گوناگون یک درمان خاص را دریافت کنند». بله. ما نباید با مداخله در ترجیحات افراد در بازار اعوجاج ایجاد کنیم. مثلا، اگر آقای فلدستاین که به فرض سالانه ۵۰۰۰۰۰دلار درآمد دارد دچار گلودرد مزمن شود ممکن است ترجیح بدهد که ۴۰۰دلار بپردازد تا تست سرطان حنجره بدهد، اما خانم جونز با درآمد سالانه ۳۰۰۰۰دلار، شاید نخواهد که ۴۰۰دلار خرج کند چون باید به فکر دیگر مخارج زندگی هم باشد. شاید خانم جونز ترجیح بدهد که خطر مرگ از سرطان حنجره را بپذیرد. چرا دولت باید در ترجیحات این افراد دخالت کند؟ چرا دولت باید برابری طلبی نابهجا را به عمل درآورد؟
ارسال نظر