حق اختراع یک نرمافزار: مقایسه حقوق ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا
این مقاله بر قانون حق اختراع اتحادیه اروپا و تفاوتهای آن با قانون ایالات متحده آمریکا (به طور خاص در بخش نرمافزار) متمرکز میشود.
مقدمه
در گذشته کشورهای صنعتی قوانین حق اختراع مختص خود را داشتند. افرادی که درصدد حمایت از حقوق نرمافزار خود در یک کشور بودند باید قوانین داخلی آن کشور را رعایت میکردند و حق اختراع آن کشور را به دست میآوردند. با جهانیشدن اقتصاد، موافقتنامههای بینالمللی متعددی تنظیم و سازمانهای جهانی شکل گرفت تا تفاوتهای منطقهای را به حداقل برساند. کنوانسیون پاریس 1883 میلادی بر پایه اصل رفتار ملی متقابل2 شکل گرفت. به این ترتیب این موافقتنامه با نزاکت بینالمللی بیشتر از یکسانکردن قوانین حق اختراع ارتباط داشت. در سال 1970 معاهده 3PCT به مرحله اجرا رسید. این دو معاهده تحت نظارت سازمان جهانی مالکیت فکری4 (WIPO) اجرا میشوند.
گرایش جدید در دنیا بیشتر به دنبال تجاریکردن موضوعات مالکیت فکری بوده است. برای نمونه در سال 1995 سازمان تجارت جهانی، موافقتنامه جنبههای تجاری حقوق مالکیت فکری (TRIPS) را به تصویب رساند. این موافقتنامه استانداردهای حداقلی متحدالشکلی را تبیین میکند که بخشی از موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت5 (GATT) و هدف آن رفع موانع تجارت است.
حتی کشورهای توسعهیافته درباره اینکه چه اختراعاتی (به ویژه درباره فنآوریهای جدید) میتواند به عنوان اختراع ثبت شود با یکدیگر اختلاف دارند. نرمافزار نیز استثنا نیست: در حالی که ایالات متحده آمریکا، درهای خود را به روی روشهای حمایت از طرحهای کسبوکار و الگوریتمهای ریاضی باز کرده است (کشورهای آسیایی مانند ژاپن نیز از این روشها پیروی میکنند) کشورهای اروپایی همچنان در این زمینه محافظهکار هستند.
این مقاله، قانون حق اختراع اتحادیه اروپا را با آرای مشابهی که در ایالات متحده آمریکا در این زمینه صادر شده است، مقایسه میکند. باید یادآوری کرد که درخواستهای ثبت اختراع پذیرفتهشده توسط اداره ثبت اختراع اتحادیه اروپا در همه کشورهای عضو اتحادیه الزامآور است، اما هریک از این کشورها اداره ثبت اختراع و قوانین مختص خود را دارد. تبیین تفاوتهای این قوانین نیازمند پژوهشهای دیگر است و در این مقاله فقط به قوانین متحدالشکل کشورهای اروپایی اشاره میشود.
قوانین موضوعه و پروندههای مطرحشده
با توجه به ماده 1 قانون اساسی ایالات متحده آمریکا، این کشور قانون حق انحصاری اختراع را در سال 1952 میلادی تصویب کرد. ماده 101 این قانون اظهار میکند: اختراع باید مفید و بدیع باشد تا بتوان از آن حمایت کرد.
ماده ۱۰۲ بدیع بودن اختراع را به مفهوم قابل تشخیصنبودن از تولیدات و اختراعات قبلی میداند و برای ثبت اختراع نیز مهلتی ۱۲ ماهه به مخترعان میدهد. ماده ۱۰۳ این قانون اضافه میکند: اختراع نباید برای صاحبان فن در آن رشته بدیهی باشد. دادگاهها از این نیز پا را فراتر گذاشتهاند و بر این باورند که پدیدههای علمی، فرمولهای ریاضی و قوانین طبیعی قابل ثبت به عنوان اختراع نیستند. زیرا اعطای حقوق انحصاری به حقایق علمی جهان ما به اشخاص قدرت نامعقولی را تفویض میکند که مانع از رشد اقتصادی و علمی میشود.
اتحادیه اروپا درباره حمایت از اختراعات، کنوانسیون ثبت اختراعات اروپایی (EPC6) را تصویب کرده است. ماده 52 این کنوانسیون اختراعات قابل ثبت را تبیین میکند: «حق ثبت اختراع به اختراعاتی اعطا میشود که قابلیت اجرای صنعتی7 را داشته، جدید و مبتکرانه باشند.» بر اساس ماده 56 این کنوانسیون: «اختراع باید مبتکرانه باشد، به این مفهوم که نباید برای افراد ماهر در یک حرفه خاص بدیهی باشد.»
قابلیت اجرای صنعتی ممکن است به مفیدبودن ماده ۳۵ قانون ایالات متحده آمریکا شبیه باشد. درواقع، قابلیت صنعتیشدن، در ماده ۵۷ کنوانسیون تعریف شده است: «اختراع قابلیت استفاده در هر صنعت یا بخش کشاورزی را داشته باشد.» با وجود این، هرچیزی که برای صنعت مفید باشد که به وضوح دربرگیرنده نرمافزار نیز است به صورت خودبهخودی واجد شرایط لازم برای ثبت اختراع و حمایت نیست. به عبارت دیگر، اختراع باید ماهیت فنی داشته باشد تا قابلیت ثبت پیدا کند. بند ۲ ماده ۵۲ این کنوانسیون، اختراعاتی که جنبه فنی ندارند و به تبع آن نمیتوانند به عنوان اختراع ثبت شوند را مستثنی کرده
است:
۱- کشفیات، نظریههای علمی و روشهای ریاضی
2- آفرینشهای هنری
۳- برنامهها، قواعد و روشهای مربوط به فعالیتهای فکری، بازیهای رایانهای، برنامههای کامپیوتر
4- نمایش اطلاعات
روشهای ریاضی، نمایش اطلاعات و برنامههای کامپیوتری و طرحهای کسبوکار به وضوح قابلیت ثبت نرمافزار به عنوان اختراع را ممنوع میکند.
به نظر میرسد مطالعه قوانین هر یک از کشورهای اروپایی و آرای دادگاههای ایالات متحده آمریکا در این زمینه فقط به مسائل کلی پاسخ میدهد و به وضوح بیان نمیکند کدام قاره (اروپا و آمریکا) تمایل بیشتری دارد، نرمافزار را ذیل قوانین حق اختراع قرار دهد و از این راه از نرمافزار حمایت کند. به همین دلیل تحلیل برخی از پروندهها میتواند به یافتن پاسخ برای این پرسش کمک کند.
قابلیت اعطای حق اختراع به نرمافزار
در گذشته دادگاههای ایالات متحده آمریکا به نرمافزار به دیده تردید مینگریستند. برای نمونه در سال ۱۹۷۰ میلادی دادگاه عالی نظر داد که نرمافزار اساسا فرمولی ریاضی است و نمیتوان از آن تحت قوانین حق اختراعِ ایالات متحده آمریکا حمایت کرد. با وجود این، در سال ۱۹۸۱ میلادی، دادگاه عالی در پرونده Diamond v. Diehr رای داد که اختراع را نمیتوان صرفا به دلیل استفاده از فرمول ریاضی نادیده گرفت. دادگاه باید کلیت اختراع را در نظر بگیرد؛ اما الگوریتم ریاضی و طرحهای کسبوکار دو استثنا هستند و قابل ثبت به عنوان اختراع نیستند. در ۱۹۹۸ میلادی، دادگاه استیناف فدرال در پرونده State Street Bank & Trust Company v. Signature Financial Group این دو استثنا را نادیده گرفت و رأی داد که آزمایش الگوریتم ریاضی گمراهکننده است و استثنای طرح کسبوکار نیز هرگز وجود نداشته است؛ زیرا طرحهای کسبوکار پیشین همیشه با توجه به زمینههای دیگر رد میشدند و هرگز به عنوان یک استثنا در نظر گرفته نمیشدند. دادگاه در رأی خود یادآوری کرد: به جای تمرکز بر موضوعات قابل حمایت باید مطلوبیت عملی اختراع را اثبات کرد که به این منظور اثبات بدیعبودن و
مبتکرانهبودن ضروری است.
در سال 1999 دادگاه State Street به رأی اولیه خود در In re Alappat بازگشت و اظهار کرد که الگوریتمها نیز قابل ثبت به عنوان اختراع هستند؛ زیرا کارکرد عام کامپیوتر را به یک کارکرد خاص تبدیل میکنند.
در اتحادیه اروپا، اداره ثبت اختراعات این اختیار را دارد درباره استثنائات بند ۲ ماده ۵۲ کنوانسیون اظهار نظر کند. به این ترتیب حتی اگر ایدهای متضمن اختراعی باشد که به یکی از مصادیق بند ۲ ماده ۵۲ منجر میشود، اختراع ممکن است قابل ثبت باشد؛ در صورتی که بر اساس یک فرآیند فنی ایجاد شود.
برای نمونه در سال 1979 شرکت ویکوم درخواستی برای ثبت یک روش توسعه فرآیند تصویر دیجیتال ارائه کرد. همچنین این شرکت درخواست مشابهی را در سال 1978 در آمریکا داده بود. اداره ثبت اختراعات اتحادیه اروپا این درخواست را رد کرد. این درخواست شامل ثبت اختراع یک روش و دستگاه بود. کمیته بازرسی استدلال کرد روش ویکوم برگرفته از یک روش ریاضی است که بر اساس ماده 52 کنوانسیون قابل ثبت نیست یا اینکه آنها یک ویژگی فنی به اختراع خود اضافه نکردهاند تا قابل ثبت باشد. پس از محرومیت از ثبت روش به عنوان یک اختراع دستگاه این شرکت نیز قابلیت ثبت را از دست داد؛ زیرا فاقد نوآوری تلقی شد.
هیات فنی تجدیدنظر این استدلال را نقض کرد و بیان کرد: پردازش دیجیتالی تصویر، فرآیندی انتزاعی نیست و فعالیتی است که با جهان واقعی ارتباط دارد. به این ترتیب حتی اگر ایده اختراع بر پایه روشی ریاضی باشد، درخواست ثبت بر فرآیندی فنی مبتنی است. همچنین تردیدی نیست که هر عملکرد پردازش سیگنال میتواند بر اساس فرمولهای ریاضی تعریف شود و تفکیک میان پرتوهای دیجیتال و آنالوگ هیچ
توجیهی ندارد. رای هیات فنی تجدیدنظر در پرونده
Siemens A.G. v. Koch & Sterzel GmbH & Co نیز جالب است: لزومی ندارد که به ویژگیهای فنی و غیرفنی یک اختراع بها داده شود، بلکه اگر اختراع... از ابزارهای فنی استفاده کرده باشد، به قابلیت ثبت آن خدشهای وارد نمیشود. این عقیده در پرونده Alappat که برنامههای کامپیوتری قابل ثبت به عنوان اختراع هستند به این دلیل که هدف کلی کامپیوتر را به یک هدف خاص محدود میکنند در In re Dai Nippon Insatsu نیز بازتاب پیدا کرد. هیات فنی تجدیدنظر رأی داد که این دستگاه متفاوت از دستگاههای متعارف است و چنین برنامههایی (مانند برنامهای که دستگاهی متعارف را به یک فعالیت خاص محدود میکند) همانند ابزار در نظر گرفته میشود و قابل ثبت
هستند.
با وجود این، چند سال بعد، هیات تجدیدنظر مجددا تصریح کرد که طرحهای کسبوکار از استثنائات ثبت به عنوان اختراع هستند و افزودن یک ویژگی فنی به یک روش غیرفنی، به اختراع، خصیصه فنی اعطا نمیکند. بنابراین زمانی که یک اختراع فنی با یک ویژگی غیرفنی، قابلیت ثبت به عنوان اختراع را از دست نمیدهد، یک اختراع غیرفنی نیز چنین وضعیتی را با برخورداری از یک ویژگی فنی به دست نمیآورد.
باید یادآوری کرد که در سالهای نخستین اعطای حق انحصاری اختراع در اروپا، بسیاری از آنها به شرکتهای تولید نرمافزار آمریکایی یا ژاپنی اعطا میشد و شرکتهای اروپایی از این قاعده مستثنا بودند.
این مساله از این واقعیت نشأت میگیرد که شرکتهای اروپایی به قوانین صریح اتحادیه اروپا خو گرفتهاند (برنامههای کامپیوتری به دلیل ماده ۵۲ کنوانسیون قابل ثبت به عنوان اختراع نیستند) اما شرکتهای آمریکا به سادگی دلسرد نمیشوند. برای نمونه شرکتهای بزرگ آمریکایی مانند آی بی ام، از شرکتهای اروپایی مانند زیمنس بر سر موضوع حق انحصاری اختراع شکایت میکنند تا یک نوع رویه قضایی در کشورهای اروپایی به وجود آورند.
فرآیند اعطای حق اختراع
نخستین گام برای دریافت حق اختراع، ارائه درخواست حق اختراع است. در ایالات متحده آمریکا، فردی که درخواست حق اختراع میکند باید مخترع باشد. اتحادیه اروپا بیشتر عملگرا است: هرفردی که نخستین درخواست حق اختراع را میدهد فرض میشود که مخترع است. هدف این نظام، تشویق مخترعان به مخفی نگهداشتن اختراع خود و کاهش مسوولیتهای اداره ثبت اختراعات است.
مطابق موافقتنامه تریپس، حمایت از حق اختراع از تاریخ ارائه درخواست به مدت 20 سال خواهد بود. ایالات متحده آمریکا با توجه به این موافقتنامه قانون داخلی خود را اصلاح کرد و مدت حمایت از 17 سال به 20 سال افزایش پیدا کرد. اما کشورهای اروپایی در اینباره با یکدیگر اختلاف دارند برای نمونه مدت حمایت در بریتانیا 16 سال و در آلمان 18 سال است.
نتیجهگیری
در حالی که فرآیند ثبت اختراع و اعطای حق اختراع در ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا تفاوتهایی دارد؛ اما تلاشهای زیادی به منظور هماهنگکردن قوانین کشورها صورت گرفته است. همچنین در مورد اختراعات در بخشهای سنتی مانند اختراع ماشین به نظر میرسد که تفاوتی میان دو قاره وجود ندارد. در اتحادیه اروپا ثبت اختراع فقط زمانی صورت میپذیرد که اختراع جنبههای فنی غالب داشته باشد و به صورت عینی نیز بروز یابد. این در حالی است که در ایالات متحده آمریکا، اختراعات قابل ثبت نیازی نیست که لزوما جنبه عینی داشته باشند. به این ترتیب طرحهای کسبوکار نیز ممکن است به عنوان اختراع ثبت شوند.
به نظر میرسد قواعد حاکم بر فنآوریهای مدرن مانند نرمافزار نیز در حال متحدالشکلشدن است. چنانکه قاضی اشتراینبرنر (اتحادیه اروپا) مینویسد: «این امر کاملا قانونی است که یک اختراع ترکیبی از ویژگیهای فنی و غیرفنی داشته باشد حتی اگر ویژگیهای غیرفنی آن وجه غالب اختراع باشد.»
* matin.lawyer@gmail.com
پاورقی:
۱- patent
2- reciprocal national treatment
۳- Patent Cooperation Treaty
4- World Intellectual Property Organization
۵- General Agreement of Tariffs and Trade
6- European Patent Convention
۷- industrial application
ارسال نظر