اجتماعیون عامیون: حزبی که حامیان اقتصادی قوی نداشت

محسن آزموده*

انسان به تعبیر ارسطویی حیوانی سیاسی است، به ویژه وقتی سیاست(policy) در معنای خاص را مجموعه‌ای از مناسبات قدرت در سطح کلان در نظر آوریم. بر این اساس است که حیات انسانی را بدون سامانه‌های سیاسی نمی‌توان در نظر آورد و در هر اجتماع سیاسی انسان‌ها می‌کوشند در مناسبات قدرت جایگاه بالاتری کسب کنند. با همین انگیزه است که گروه‌های انسانی با مجموعه علایق سیاسی مشترک گرد‌هم می‌آیند و برای کسب، حفظ و ارتقای جایگاه سیاسی‌شان می‌کوشند. در دوران مدرن این گروه‌های سیاسی حزب(party) نام گرفته‌اند. به تعبیر دقیق‌تر در جامعه ارگانیک مدرن، که مناسبات عرفی بر زندگی انسان‌ها حکمفرما است، احزاب پل رابط بین جامعه و حکومت هستند. به تعبیر شات اشنایدر ظهور ابزار سیاسی بدون تردید یکی از علائم ممیزه و شاخصه‌های اصلی حکومت‌ها و دولت‌های مدرن به شمار می‌رود. از یکسو احزاب سیاسی، سیاست مدرن را خلق کردند و از سوی دیگر سیاست مدرن نیز تنها در صورت حضور مداوم و فعالیت مستمر احزاب سیاسی قابل دوام و ماندگار است.

اقتصاد از مهم‌ترین علل تاسیس احزاب مدرن است. به تعبیر روشن تر از آنجا که یکی از مهم‌ترین خاستگاه‌های تاسیس دولت- ملت‌های مدرن انگیزه‌های اقتصادی بوده است، لاجرم یکی از مهم‌ترین کارویژه‌های اصلی احزاب پیگیری منافع و اهداف گروه‌ها و طبقات اقتصادی است. به عبارت دیگر گروه‌های اقتصادی مهم‌ترین پشتوانه احزاب هستند، تا جایی که در بسیاری از موارد بهترین راه شناخت یک حزب و اهداف، مرام و رویکرد سیاسی‌اش، آشنایی با گروه اقتصادی‌ای است که از آن حزب حمایت می‌کند.

اما تا جایی که به جایگاهی تاریخی-جغرافیایی که امروز ایران نام دارد، مربوط می‌شود، ورود به عرصه سیاست مدرن در نتیجه مواجهاتی دردناک با دیگران رخ داده است. تجسد نهایی این تجدد ناگزیر با امضای فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین‌شاه قاجار عینیت می‌یابد و از همان زمان است که مجلس شورای ملی تاسیس می‌شود و ضرورت احزابی مدرن، بر خلاف گروه‌های سیاسی سنتی احساس می‌شود. یعنی احزاب سیاسی مدرن در ایران ارتباطی منسجم و هدفمند با تشکل‌های اقتصادی منسجم و قدرتمند نداشتند و این تشتت در نهایت به شکست این احزاب منجر می‌شد.

بررسی شکل‌گیری نخستین حزب سیاسی ایران مدرن یعنی اجتماعیون عامیون از این حیث روشنگر است. در کشاکش مشروطه گروهی از ایرانیان قفقاز حزبی سیاسی تشکیل دادند و آن را «فرقه اجتماعیون عامیون» نام گذاشتند. اجتماعیون عامیون را بر این اساس می‌توان نخستین حزب سیاسی ایران به معنای مدرن آن خواند. سازمانی که شعبه‌هایش در چند شهر قفقاز و ایران ریشه دواند و در عرصه سیاسی کشور به عنوان عنصری مهم و اثرگذار نقش‌آفرینی کرد.

البته سهراب یزدانی، مولف کتاب «اجتماعیون عامیون» که در سال جاری توسط نشر نی منتشر شده است، معتقد است که با توجه به تعاریف دقیقی که امروزه از حزب سیاسی مدرن صورت می‌گیرد، شاید نتوان اجتماعیون عامیون را حزب «مدرن» خواند، ضمن آنکه «اگر هم پایه‌‌گذاران و رهبران فرقه اجتماعیون می‌خواستند حزبی مدرن درست کنند، کامیاب نمی‌شدند، به این علت که نمی‌شود دستاوردهای سیاسی مدرن را به هر جامعه‌ای تزریق کرد.» این استاد تاریخ دانشگاه خوارزمی به پیروی از منصوره اتحادیه در کتاب «پیدایش و تحول احزاب سیاسی مشروطیت» می‌گوید: «اجتماعیون عامیون سازمانی بود مابین انجمن‌های سری پیش از مشروطه و احزاب باز و آزاد دوره مجلس دوم، مانند احزاب دموکرات واعتدالی.»

این فارغ‌التحصیل جامعه شناسی سیاسی از دانشگاه کیل انگلستان که در سال‌های اخیر آثار متعددی چون «کسروی و تاریخ مشروطه ایران»، «صور اسرافیل: نامه آزادی» و «مجتهدان مشروطه» را نگاشته، در کتاب اخیرش «اجتماعیون عامیون» کوشیده ضمن آشنایی زدایی از این حزب و نقد روایت‌های مخدوش از نحوه شکل‌گیری و فعالیت‌های اجتماعیون، روایتی دقیق و مستند از ایشان ارائه کند. دکتر یزدانی در مقدمه ابتدا روایت مشهور از این حزب را چنین بیان می‌کند: «حزب سوسیال دموکرات روسیه به منظور کار سیاسی در میان کارگران مسلمان قفقاز، سازمان همت را به وجود آورد. همت، به نوبه خود، فرقه اجتماعیون عامیون را در قفقاز بنیان نهاد تا کارگران مهاجر ایرانی را متشکل سازد.» وی تاکید می‌کند که بر اساس این مفروضات غلط نتایج ناصواب متعددی چون وابستگی مطلق اجتماعیون به روس‌ها و انسجام و انضباط و هدفمندی سوسیالیستی ایشان گرفته می‌شد.

اما کتاب «اجتماعیون عامیون» که در نه فصل به نگارش در آمده، نشان می‌دهد که این روایت اشتباه است. نویسنده در فصل اول کتاب با عنوان «تاریخ پردازی فرقه اجتماعیون عامیون» به آثار تاریخی ای می‌پردازد که کوشیده‌اند این فرقه را ترسیم کنند، نویسنده در این فصل نشان داده که بر اساس چه ملاحظات سیاسی روایت فرقه اجتماعیون عامیون شکل گرفته و این روایت چگونه در شرایط متغیر سیاسی و اجتماعی دگرگون می‌شده است. فصل دوم کتاب متضمن بررسی احزاب سیاسی روسیه است. یزدانی در این فصل پیدایش و تحول دو گرایش عمده سیاسی در روسیه یعنی گرایش پوپولیستی و گرایش مارکسیستی را نشان می‌دهد. هدف از این کار نشان دادن تفاوت‌های اساسی سازمان اجتماعیون با احزاب سوسیالیستی روسیه و نقد این دیدگاه رایج است که اجتماعیون عامیون کاملا از احزاب روسی گرته‌برداری کرده بودند.

فصل سوم «صحنه قفقاز» نام دارد. در این فصل تحولات اقتصادی و دگرگونی جمعیت این منطقه بررسی می‌شود. نویسنده به خوبی نشان می‌دهد که ورود صنعت در سی سال پایانی سده نوزدهم به منطقه قفقاز موجب تحول شگفت این منطقه می‌شود. استخراج و صدور نفت پایه صنعت باکو را تشکیل می‌داد، اما بخش‌های صنعتی دیگر نیز پویا بودند. پیشرفت اقتصادی به افزایش جمعیت باکو انجامید و در نتیجه طبقه کارگر این منطقه رشد چشمگیری یافت. این امر خواه ناخواه به مبارزه کارگری پر و بال داد و در نتیجه اندیشه‌های سوسیالیستی در این منطقه مورد اقبال واقع شد.

فصل چهارم کتاب به تشریح نحوه پایه‌گذاری فرقه اجتماعیون عامیون اختصاص یافته است. این فرقه در میان ایرانیان مهاجر مقیم قفقاز شکل گرفت. علت اصلی مهاجرت‌های ایرانیان به این منطقه مسائل اقتصادی بوده است. در واقع مشکلات اقتصادی، فقر مالی، نارسایی‌های امکانات عمومی و ... از دلایلی است که موجب مهاجرت گسترده مردم ایران به مناطق شمالی از جمله قفقاز شده است. به همین دلیل نویسنده روزگار ایرانیان مهاجر این منطقه را ترسیم می‌کند. وی نشان می‌دهد که اگرچه برخی از مهاجران ایرانی در صنعت نفت فعال بوده‌اند، اما ایشان در بخش‌های دیگر مثل معادن مس نیز فعالیت می‌کرده‌اند. میزان تاثیر و تاثر این فرقه از حزب سوسیال دموکرات روسیه و سازمان همت را نشان می‌دهد و تاکید می‌کند که گروه‌هایی از ایرانیان مهاجر‌ خواه ناخواه تحت تاثیر اندیشه‌های روشنفکری و سوسیالیستی رایج قرار می‌گرفتند. نویسنده با بیان ترکیب طبقاتی اعضای اجتماعیون می‌کوشد ماهیت این حزب نوپا را تشریح کند. توضیح عمومی در شکل‌گیری اجتماعیون در این منطقه و در این زمان آن است که بخش بزرگ کارگران مهاجر ایرانی تنها در پی کسب و کار بودند و نگرانی اصلی شان مزد و پول بود.

سطح آگاهی این عده پایین بود و سرمایه‌داران از ایشان به عنوان اعتصاب شکن بهره می‌گرفتند و مبارزه کارگری سایر گروه‌ها را ناکام می‌گذاشتند. در نتیجه فعالان کارگری برای پیشگیری از این امر تصمیم به تبلیغ سیاسی میان این کارگران تهیدست ایرانی گرفتند. اما نویسنده این فرض را در برابر مفروضات دیگر گذاشته و به این نتیجه مهم می‌رسد که «مشکل بتوان نتیجه گرفت که فرقه اجتماعیون عامیون یک سازمان پرولتری(کارگری) است». چرا که اعضای آن شامل کارگران، روشنفکران، خرده بورژوازی، دکان‌داران و ... می‌شدند. این امر خود نشان‌گر فقدان یک گروه اقتصادی مشخص با اهداف معین در جهت تاسیس یک حزب است، امری که خود در نهایت می‌تواند شکست‌های بعدی این حزب را توضیح دهد.

فصل پنجم کتاب به نحوه گسترش و نفوذ این فرقه در سایر مناطق ایران و فصل ششم نیز به بررسی مرامنامه و اساسنامه اجتماعیون اختصاص یافته است. هدف از این تحقیق آشکار شدن میزان تاثیر سایر گروه‌ها و احزاب سیاسی به خصوص در روسیه بر نحوه شکل گیری و برنامه‌های اجتماعیون عامیون است.

در فصل هفتم نیز اندیشه‌های اجتماعیون عامیون نشان داده می‌شود. اجتماعیون عامیون در نخستین دوره مجلس با ابزارهای گوناگون کوشیدند اهداف و اندیشه‌های خود را ترویج کنند. چند واعظ کوشیدند سخنان تازه را در لباس دین و سنت بیان کنند و تعدادی روزنامه(صور اسرافیل، مساوات، نسیم شمال و روزنامه مجاهد) نیز اندیشه‌های این حزب را به مردم منتقل می‌کردند.

در همین فصل انسجام یا عدم انسجام فکری اجتماعیون عامیون و میزان تاثیرپذیری ایشان از اندیشه‌های سوسیالیستی آشکار می‌شود. نویسنده نشان می‌دهد که اجتماعیون عامیون به طور مستقیم از افکار مارکسیستی الهام نگرفته بودند و شناختشان از سوسیالیسم در اروپا و روسیه کم‌مایه بود. ایشان آگاهی منسجمی درباره احزاب انقلابی روسیه نداشتند و در نوشته‌هایشان گرایش‌های مختلف و گاه متشتت مثل سوسیالیسم مارکسیستی و غیرمارکسیستی، نارودنیسم روسی و لیبرالیسم سیاسی با ملی گرایی و معتقدات بومی در هم آمیخته بود.

فصل هشتم کتاب به فعالیت‌ها و تکاپوهای سیاسی و اجتماعی در تاریخ سیاسی ایران اختصاص یافته است. مولف معتقد است که «مورخان تا کنون همه جنبه‌های فعالیت‌های اجتماعیون را نشکافته‌اند و تنها به گوشه‌ای از فعالیت‌های ایشان پرداخته‌اند، در حالی که سازمان اجتماعیون، با همه خردی خود، راه‌های گوناگون مبارزه را می‌پیمود. نمایندگان وابسته به فرقه در مجلس شورای ملی، پر تلاش و ستیزه‌گر بودند. اجتماعیون چند انجمن سیاسی را زیر نفوذ خود داشتند. در گیلان و آذربایجان جنبش دهقانی با انگیزش آنها به راه افتاد یا تقویت شد. در جاهایی هم جنبش کارگری از آنان تاثیر پذیرفت» بررسی عملیات تروریستی فرقه یکی از جالب ترین بخش‌های این فصل است.

بالاخره در فصل نهم نویسنده به سرانجام فرقه اجتماعیون اشاره می‌کند. او نشان می‌دهد که چگونه در پی استبداد صغیر چند شعبه از آن از بین رفت، برخی از هم جدا شدند و شعبه‌هایی خود را با وضعیت جدید هماهنگ کردند، تا جایی که در نهایت در مجلس دوم کار فرقه به پایان رسید.

کتاب «اجتماعیون عامیون» روایت شکل گیری نخستین کوشش‌های ایرانیان در تجربه تحزب در حال و هوای سیاست مدرن است، سیاستی که در آن دیگر مردمان رعیت و حاکمان ارباب نیستند و امکان پرسش گری و سوال از عملکرد صاحبان قدرت پدید آمده است، سیاستی این جهانی که با فعالیت‌های قانون‌مند تحت یک قانون اساسی می‌توان جایگاه‌های سیاسی بهتری را اشغال کرد و برای حفظ این جایگاه با رقبا و سایر احزاب رقابت کرد. در چنین حال و هوایی است که احزاب نماینده خواست‌های سیاسی مردمان، اصناف، گروه‌های اقتصادی و قشرهای مختلف جامعه می‌شوند.

اما از آنجا که این نخستین تجربه تحزب پیوند منسجم و ارگانیکی با گروه‌های اقتصادی نداشت و در سطح گفتمان و اندیشه نیز نتوانست به انسجام و برنامه مشخص اقتصادی-سیاسی دست یابد، لاجرم در کارزار سیاست ایران حذف شد و از دست رفت. وارداتی بودن تجربه تحزب بدون آنکه ضرورت‌های آن درک شود و از امکانات آن بهره گرفته شود، موجب شد که کارکردهای این حزب به تلاشی به هر قیمت (ولو ارعاب و ترور) برای کسب صندلی‌های قدرت در پارلمان ختم شود و نتواند با ایجاد نهادها و قانون‌هایی ماندگار با بدنه جامعه مدنی ارتباط برقرار کند. اینکه به سادگی و براساس نام اجتماعیون عامیون را گروهی سوسیالیست قلمداد کنیم، چاره‌ای از کار تحقیق در ناکامی این حزب و در ادامه سایر احزابی که در این خاک پا گرفتند، نمی‌گشاید. باید اندیشید که این سوسیالیسم قرار بوده منافع کدام طبقه کارگر را دنبال کند و کدام اهداف سیاسی-اقتصادی مشخص را با روش‌های سوسیالیستی پی می‌گرفته است؟

*Mohsen.azmoodeh@yahoo.com