در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران برگزار میشود
بررسی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
در سالهای اخیر، مساله توسعه و پیشرفت یکی از کانونهای توجه صاحبنظران و سیاستگذاران سرزمینمان بوده است.
مرتضی نیازی
در سالهای اخیر، مساله توسعه و پیشرفت یکی از کانونهای توجه صاحبنظران و سیاستگذاران سرزمینمان بوده است. لزوم توجه به گونهای از اندیشه توسعه و تبعیت از الگویی که متناسب با هویت فرهنگی و تاریخی ما باشد، چندان وسیع و گسترده بوده است که میتوان ادعا کرد هیچیک از حوزههای کلان حیات اجتماعی در سالهای اخیر به نحوی از انحاء از این مساله فارغ نبودهاند. مهمترین حوزه در این میان، علوم انسانی است که در مقام عهدهدار تبیین و تدبیر وجوه مختلف حیات اجتماعی انسان، هم به نحو سلبی مورد نقد و هم به نحو ایجابی مورد اهتمام قرار گرفته است.
نظر به رسالت دانشگاه و دانشگاهیان در ایفای نقش فعال در چنین میدانی، «گروه مطالعات توسعه اسلامی» موسسه توسعه و تحقیقات اقتصادی دانشگاه تهران از سال گذشته فعالیتهایی علمی و پژوهشی را در این راستا آغاز کرده است. یکی از این اقدامات برگزاری سلسله نشستهایی ذیل عنوان «الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت» است که نخستین دوره آن با محوریت «بررسی اندیشهها و تحلیل مبانی» در سال گذشته با حضور برخی از اندیشمندان حوزه و دانشگاه همچون حسین عیوضلو، مرتضی عزتی، حجتالاسلام حسین میر معزی، لطفالله نبوی، حجت الاسلام علیرضا قائمینیا، علیرضا شجاعیزند، غلامرضا اعوانی، حجت الاسلام معلمی، حسن سبحانی، سعید زیباکلام و علی طیبنیا برگزار شد.
محورهای این سلسله نشستها به این قرار بود: چیستی پیشرفت و توسعه؟ این واژگان از چه سخن میگویند، از پدیدهای که محقق شده یا وضعیتی که باید محقق شود؟ توسعه و پیشرفت امری تحصلی است یا هنجاری؟ پدیدههایی هستند که اتفاق افتاده و میتوان آن را شناخت و به کار بست یا اینکه وضعیتی است که ابتدا باید غایات آن را شناخت و سپس به دنبال روش تحقق آن بود؛ در توجه به چیستی پیشرفت و توسعه رابطه توسعه را با حقیقت انسان چگونه باید دریافت؟ در این میان اهداف و موضوعاتی چون سعادت، شقاوت، بدبختی، خوشبختی، بهروزی، افزایش قدرت انتخاب و امثال آن بر اساس چه مبنایی تعریف میگردد؟ اگر تلقی این باشد که تحقق توسعه بر حقیقت انسان ابتناء دارد و حقیقت انسان جهانشمول است، آیا بنیانِ الگو یا مدلی از توسعه نیز جهانشمول است؟ آیا اصول بنیادین آن جهانشمول هستند؟ به این معنا آیا اساسِ توسعه فرامکانی و فرازمانی است؛ چگونه و با چه روششناسی، توسعه و پیشرفت با اقتضائات فرهنگی و اجتماعی خاص یک جغرافیا ارتباط پیدا میکند؛ آیا پیگیری الگویی متفاوت از توسعه و پیشرفت بدون پشتوانه نظری منسجم امکانپذیر است؟ اگر پاسخ منفی است، این پشتوانه نظری باید دارای چه خصوصیاتی باشد؟ اگر این پشتوانه باید به مثابه یک دیسیپلین به معنای دسته منظمی از آگاهی راجع به موضوع مشخص، در نظر گرفته شود ـ آگـاهیهای نظام یافتـهای که بر پایه مبـانی وجودشناختـی، توجـــهات معرفتشناختی و روششناختیِ قابل ارزیابی درباره همان موضوع به دست آمده، دستهبندی شده و سازمان یافتهاند ـ نسبت این دانش با علوم اقتصادی، سیاسی، جامعهشناختی و اخلاقی و فلسفههای سیاسی و فلسفههای مضاف چیست و چه دلالتها و ارتباطهایی را در قلمرو فلسفه علم مشخص میکند؛ اگر ضرورت وجود پشتوانه نظری قطعی تلقی گردد، آنگاه ضرورت عملگرایی و استخراج راهبردهای عملی معطوف به تغییر وضعیت موجود، چگونه باید در نظر گرفته شود؛ رابطه دین به شکل ثبوتی و اثباتی با پیشرفت و توسعه چیست؟ آیا وضعیت مطلوب در چشمانداز پیشرفت و توسعه را میتوان مستقل از دین بازشناخت؟ چه مباحث استدلالی در موضوع رابطه این دو قابل طرح است؟ ثالثا دین چگونه با پشتوانه نظری این رهیافت که از سنخ دانش اجتماعی و انسانی است، ارتباط پیدا میکند؛ معنا و مفهوم ارزشهای یک جامعه چیست؟ از چه رویکردهایی به این امر میتوان توجه داشت؟ آیا ارزشهای جامعه زندگی و مرگ دارند؟ ارزشهای یک جامعه چگونه رشد و گسترش پیدا میکنند؟ ارزشهای یک جامعه چگونه ضعیف میشوند؟ ارزشهای جایگزین چگونه شکل میگیرند؟ آیا باید در خصوص نحوه شکلگیری ارزشهای یک جامعه و تغییر آن اقدام کرد؟ به عبارت دیگر درباره ارزشهای یک جامعه آیا باید نگاه ثبوتی داشت و ارزشهای یک جامعه را پذیرفت به عنوان آنچه که هست، یا باید نگاه هنجاری داشت و ارزشهای جامعه را به سمت بهبود هدایت کرد؟ معیار برتری و قضاوت بین ارزشها چیست؟ دین، فلسفه، فلسفه اخلاق، عرف یا تجربه؟ هدایت و تغییر ارزشها با دانش چه نسبتی پیدا میکند؟ موضع فلسفه علم در این میان چست؟ یکی از بحثهای رایج در فلسفه علم نسبت دانش و ارزش است. آیا علوم انسانی را که متوقف به هدف توسعه طرحریزی میشوند، میتوان بدون اتکا به قضایای ارزشیهنجاری پایهگذاری نمود؟
این سلسله نشستها در سال جاری نیز با محوریت چند موضوع کلی ذیل عنوان «الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت» در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران برگزار خواهد شد. این جلسات در سال جاری با سه محور کلی زیر برگزار میشود:
الف- غربشناسی: پارادایم مسلط و مطرح توسعه در جهان امروز بیتردید منشا غربی دارد. حضور همهگیر علمی، فرهنگی و سیاسی غرب در حیات امروز بشر در طول تاریخ بدون مثال است. این حضور هر چند به یکباره نکوهیده نیست؛ ولی عملا مجالی هم برای فرهنگها و سنتهای رقیب باقی نگذاشته است. حاصل هیمنه علم و فرهنگ غرب در جزئیات و مصادیق خاص، هر چه که باشد، بیشک در کلیت حیات انسانی برای ایرانیِ مسلمان بیگانگی است؛ زیرا حضور آن به معنای ورود در یک گفتوگو و تعامل دوجانبه نیست بلکه ضرورتا امحای سنت رقیب است. در چنین فضایی طرح هرگونه وجهه نظر رقیب، خواه مبتنی بر سنت بومی و خواه غیر آن، مستلزم شناخت و برقراری نسبت تقابلی یا توافقی با آن الگوی مسلط است؛ بنابراین بایسته مینماید که بخشی از سلسله نشستها به غربشناسی و نقد غرب اختصاص یابد. البته این نقد زمانی موجه است که نسبت آن با سنت، فرهنگ و زیستبوم ما مشخص گردد.
ب- بازخوانی میراث تمدنی و سنت فرهنگی ایرانی- اسلامی: امروزه صاحبنظران بسیاری را میتوان یافت که معتقدند بهترین الگوی توسعه برای هر جامعه، الگویی است که بر داشتههای فرهنگی و سنتی آن جامعه بنا شده باشد. بر این اساس الگوی مطلوب ایرانی نیز آن الگویی است که در ساختن خود به ریشههای سنت و فرهنگ ایرانی و اسلامی رجوع کند. اما آیا به راستی میراث علمی، فرهنگی و سنتی ما واجد چنان توانی هست که ما را در این مسیر تکافو کند؟ باید پذیرفت که دنیای امروز ماهیتی به کلی متفاوت از دنیای دیروز دارد و بنابراین اگر چیزی از میراث گذشته قابلیت حضور در جهان معاصر ما را داشته باشد لزوما باید فرآیندی از شناخت، نقد، بازنگری و بازخوانی را طی کند. اینکه اساسا در میراث تمدنی ما از انسان و توسعه چه تلقی وجود داشته است و اینکه این تلقی امروزه چگونه به کار ما خواهد آمد مسائلی به غایت مهم و سرنوشتساز هستند. باید به این مساله اندیشید که این میراث غنی را چگونه و با چه روایتی میتوان به سرمایه نقد امروز تبدیل کرد.
ج- طرح ایدهها و مباحث نو: تفاوت روزگار حاضر با گذشته که در واقع نمود تفاوت میان دو نوع نگاه متفاوت به انسان، جامعه و جهان است، موانع بسیاری را در بهرهگیریِ بهروز از آموزههای موجود در سنت فکری و فرهنگی ایرانی- اسلامی پدید میآورد. برای فائق آمدن بر این موانع و نیز ساختن انسان و دنیای مطلوبی که غایت این فرهنگ و سنت است، نیازمند نگاهها، نظریهها و ایدههایی تازه و اصیل هستیم که در عین ابتنا بر اصول و ریشههای مطلوب، نماینده موجهی برای دنیای جدیدی باشند که هر آن در تحول و تغییر بوده و انسان معاصر را با مسائل جدیدی مواجه میسازد. نگاههایی که در مبانی و اصول نماینده سنت ایرانی- اسلامیاند و در راهبردها، ابزارها و دستاوردها ارمغان جهانی تازه و انسانیتر را میدهند.
نشستهای سال جاری با حضور استادانی که نامشان در ادامه ذکر میشود، برگزار خواهد شد: دکتر انشاءالله رحمتی با موضوع «انسان در حکمت شیعی»، دکتر علی اکبر ولایتی با موضوع «تاملی در برخی از مولفههای تاریخی و تمدنی ایران و اسلام در توسعه و پیشرفت»، دکتر رضا داوری اردکانی با موضوع «نسبت میان علم و عمل»، دکتر محسن جوادی با موضوع «جایگاه دلایل اخلاقی در الگوی توسعه اسلامی»، دکتر حسین کچویان با موضوع «الگوی مسلط توسعه و جایگاه تمدنی انقلاب اسلامی در نسبت با این الگو»، دکتر محمدجواد صافیان با موضوع «آیا توسعه بدون تجدد امکانپذیر است؟»، حجتالاسلام والمسلمین دکتر رسول جعفریان با موضوع «مفهوم علم در تمدن اسلامی و نقش آن در پیشرفتها و توقفها»، دکتر عباس منوچهری با موضوع «مبانی فکری-تاریخی توسعه» و دکتر صادق آئینهوند با موضوع «از قریه تا مدینه.» نشست پایانی نیز میزگردی در خصوص «مساله پیشرفت و تمدن اسلامی» و «مساله پیشرفت و تمدن غربی» با حضور دکتر محمد رجبی، دکتر حسن سبحانی، دکتر حکمتالله ملاصالحی و دکتر غلامعلی خوشرو خواهد بود.
علاقهمندان میتوانند برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره ۸۸۶۳۹۳۳۸ تماس حاصل کنند.
ارسال نظر