مفاهیم اقتصادی در زندگی روزمره
نظام جدید و نظام قدیم
این ستون مثالهایی ساده از کاربرد آموزههای اقتصاد در زندگی روزمره است و نشان میدهد که در هر رویدادی استفاده از مفاهیم اقتصادی به فهم بهتر مساله کمک میکند.
محمدحسین رحمتی*
این ستون مثالهایی ساده از کاربرد آموزههای اقتصاد در زندگی روزمره است و نشان میدهد که در هر رویدادی استفاده از مفاهیم اقتصادی به فهم بهتر مساله کمک میکند. در میانه دهه ۱۳۷۰ وزارت آموزش و پرورش سیستم آموزشی دوره دبیرستان را تغییر داد که با عنوان «نظام جدید» معروف شد. در سیستم نظام قدیم، تفاوتی میان دورههای راهنمایی و دبیرستان از نظر قبولی وجود نداشت. اگر دانشآموز پس از امتحان خردادماه، در امتحان شهریورماه نیز تجدید میشد، وی باید کل دروس آن سال تحصیلی را مجددا ثبتنام میکرد. در مقابل، در نظام جدید درسها مانند دانشگاه عرضه میشد. برای هر درس واحدی در نظر گرفته شده بود و اگر دانشآموزی درس مورد نظر را تجدید میشد، برای اخذ دیپلم تنها همان درس را باید مجددا ثبتنام میکرد و نیازی به گذراندن مجدد تمام دروس سال گذشته نبود. آنچه بدیهی است در سیستم نظام جدید هزینههای دولت کاهش پیدا میکرد. در سالهای اجرای این سیاست بچههای جهش جمعیتی ابتدای دهه ۶۰ وارد دبیرستان میشدند و این سیستم آموزشی به وزارت آموزش و پرورش کمک کرد که با بودجه محدود و معلمهای در اختیار، برای این سیل جمعیتی تحصیلات رایگان تدارک ببیند. شاید در آن برهه زمانی چنین سیاستی بهترین سیاست ممکن بود.
این تمام داستان نبود. بنابر تجربه اکثر معلمها، کیفیت آموزشی در نظام جدید پایینتر از نظام قدیم بود. معلمها مدعی بودند کیفیت پایین فارغالتحصیلان به دلیل فاصله بین کلاسهای درس و بیکاری دانشآموزان است. برخی دیگر از معلمها ادعا میکردند دلیل افت تحصیلی دانشآموزان این است که افراد تجدیدشده مجبور نیستند کل پایه را مجدد اخذ کنند و لذا کمتر درس میخوانند. به نظر نمیرسد دلیل افت تحصیلی موارد فوق باشد. چرا که حتی کیفیت دانشآموزانی که همه دروس را قبول شده بودند نیز در نظام جدید کمتر بود.
پس چرا کیفیت آموزشی این قدر متفاوت بود؟ نکته بحث در میزان تنبیه ناشی از انحراف بود. نظام آموزشی نیز مانند یک بازی است که دانشآموزان در یک بازی تکرارشونده شرکت میکنند. تعادلی که برای سیستم تعریف شده بود، عبارت بود از قبولی تمام دانشآموزان. در نظام جدید اگر دانشآموزی از تعادل تعریف شده منحرف میشد، تنها مجبور بود همان درس را مجدد ثبتنام کند. لذا در نظام جدید انحراف از تعادل مورد نظر سیاستگذار، چندان هزینه بر نیست. در مقابل، در نظام قدیم اگر دانشآموزی تنها یک درس را رد میشد، با تنبیه شدیدی مانند اخذ مجدد تمام دروس مواجه بود. تنبیه بالا در صورت انحراف از تعادل، همه را مجاب میکرد که خوب درس بخوانند تا مردود نشوند. در نظام آموزشی تنها از ابزارهای زمانی برای تنبیه انحراف از تعادل استفاده شده بود. با توجه به محدودیت منابع، برای اینکه کیفیت دانشآموزان در نظام جدید ارتقا یابد، باید سیاستهای تنبیهی دیگری نیز اضافه میشد. مثلا برای درس مجددی که دانشآموزان باید اخذ میکردند، هزینهای مالی در نظر گرفته میشد. یا تعداد محدودی تجدیدی در کل دوران دبیرستان ممکن بود. اگر کل تجدیدیها از ۳ بار در کل دروس بالاتر میرفت، مدرک دیپلم صادر نمیشد.
* محقق در دانشگاه ایلینوی
Mh.rahmati@gmail.com
ارسال نظر