گفتوگو با نویسنده کتاب قوی سیاه
رویدادهای نامحتمل را جدی بگیرید
نویسنده کتاب قوی سیاه توضیح میدهد چرا نادربودن و غیرقابل پیشبینی بودن رویدادهای معین، نمیتواند دلیلی بر مهم نبودن آنها باشد.
نویسنده کتاب قوی سیاه توضیح میدهد چرا نادربودن و غیرقابل پیشبینی بودن رویدادهای معین، نمیتواند دلیلی بر مهم نبودن آنها باشد.
نسیم نیکولاس طالب، اندیشمند، سرمایهگذار و نویسندهای است که نگاه قطعا متضادی را وارد دنیای مالیه، آمار و ریسک کرده است. او که در سال ۲۰۰۷ کتاب قوی سیاه، تاثیر کاملا نامحتملها را منتشر ساخت در آن کتاب استدلال میکند ما هرگز نباید امکان یا اهمیت رویدادهای نادر و غیرقابل پیشبینی را نادیده بگیریم. طالب در گفتوگویی با فصلنامه مککینزی از میان عدسی تفکر قوی سیاه به بحران مالی جاری نگاه میاندازد.
برای آن کسانی که کتاب قوی سیاه را نخواندهاند، میتوانید خیلی سریع آنچه را آنها باید بدانند تا دیدگاه شما را درباره رویدادهای اخیر بازارهای مالی جهانی درک کنند خلاصهوار بگویید.
نسیم نیکولاس طالب: قبل از اینکه اروپاییها استرالیا را کشف کنند، هیچ دلیلی وجود نداشت تا باور کنیم قوهایی به رنگی غیر از رنگ سفید هم میتوانند وجود داشته باشند. اما با کشف استرالیا، قوهای سیاه در آنجا دیده شد و در باورهای خویش تجدیدنظر کردیم. ایده من در کتاب قوی سیاه این است که مردم را مجبور سازم درباره ناشناختهها و قدرت و صلابت ناشناختهها تفکر و تامل کنند، خصوصا دسته معینی از رویدادها که نمیتوانیم به تصور و خیال درآوریم، اما میتواند هزینه بسیار زیادی برایمان داشته باشد: رویدادهای نادر، اما با تاثیری عظیم.
بنابراین قوی سیاه من بدون پر است. قوی سیاه من رویدادی است که سه خاصیت دارد؛ خاصیت یک، احتمال وقوع آن، بر اساس دانش پیشینی، بسیار پایین است. خاصیت دو، هر چند احتمال وقوع آن پایین است، وقتی که اتفاق میافتد تاثیری گسترده و عظیم بر جای میگذارد. و خاصیت سه، مردم آمدن آن را قبل از وقوع نمیبینند، اما پس از وقوع، هر کسی دیده است که آن دارد میآید. بنابراین با نگاه به آینده غیرقابل پیشبینی است، اما با نگاه به گذشته قابل پیشبینی بوده است.
برای مثال، اینک که در میانه این بحران مالی قرار گرفتهایم، هرکسی دیده است که بحران دارد میآید. اما آیا همین آدمها مالک سهام بانکهای ورشکسته کنونی نیستند؟ بدیهی است که هستند، آنها سهام بانکها را برای خود نگهداشتند. به عبارت دیگر، آنها میگویند که دیدهاند بحران دارد میآید چون هنگامی که زیر دوش حمام بودند درباره امکان وقوع بحران فکر کرده بودند نه اینکه آنها واقعا اقدامات و تمهیداتی برای محافظت خویش در برابر آن اندیشیده بودند.
قوی سیاه میتواند رویدادی منفی مثل بحران بانکداری باشد. آن همچنین میتواند رویدادی مثبت باشد: اختراع فنآوریها نو، انجام کشفیات جدید، یافتن شریک زندگیتان، نوشتن یک کتاب پرفروش، یا دست یافتن به روش معالجه سرطان، طاسی سر یا آسم. من در قوی سیاه میگویم که در قلمرو تاریخی و اقتصادی-اجتماعی، قوهای سیاه هر چیزی میتوانند باشند.اگر شما قوهای سیاه را نادیده بگیرید هیچ چیز نصیبتان نمیشود. و من نشان دادم که رایانه، اینترنت، و لیزر - سه قوی سیاه فناورانه اخیر - از هیچ جا سردرآوردند. ما نمیدانیم آنها چه بودند و وقتی که آنها را دقیقا مقابل دیدگان خود دیدیم نمیدانستیم با آنها چکار کنیم. اینترنت به عنوان ابزاری ساخته نشده بود تا به مردم کمک کند در اتاقهای چت با همدیگر ارتباط برقرار کنند؛ اینترنت در ابتدا کاربرد نظامی داشت و تحول و تکامل پیدا کرد تا به امروز رسید.
بنابراین چنین چیزهایی زندگی مخصوص به خود دارند. شما قادر به پیشبینی کردن قوی سیاه نیستید. ما همچنین پارهای بیبصیرتیهای روانشناختی داریم. ما قوهای سیاه را درک نمیکنیم، چون از لحاظ ژنتیکی، در محیطی رشد پیدا نکردیم که قوهای سیاه زیادی وجود داشته باشند. آن بخشی از درک شهودی ما نیست.
درباره رابطه بین قوهای سیاه و بحران مالی جهانی اندکی بیشتر بگویید.
نسیم نیکولاس طالب: من در کتاب قوی سیاه در مخالفت با برخی دستهها از ریسکهایی که مردم درک نمیکنند و در مخالفت با ابزارهای مورد استفاده مدیران ریسک هشدار دادم، ابزارهایی که نمیتوانند خصوصیات دنیایی که در آن زندگی میکنیم را به طور کامل به تسخیر در آورده و جذب نمایند. بحران مالی اتفاق افتاد، چون ریسکهای پنهانی فراوانی را پذیرفتیم به این معنا که یک نوسان و تغییر کوچک میتوانست عواقب عظیم و گسترده داشته باشد.
در واقع، من در قوی سیاه سعی کردم قوهای سیاه بسیار فراوان را به قوی سفید تبدیل کنم. به همین دلیل است که دائما در مخالفت با نظریههای مالی، مدیران ریسک مالی و کسانی که فاینانس کمی انجام میدهند موضع میگیرم. من هشدار دادم که آنها برای جامعه خطرناک هستند.
شما بسیاری از مبانی و پایههای تئوری مالی مدرن را زیر سوال میبرید. اگر رییس دانشکده بازرگانی بودید چه اصلاحاتی در مواد درسی دوره اعمال میکردید؟
نسیم نیکولاس طالب: من به دستاندرکاران میگفتم به دانشجویان، حسابداری بیشتر، علوم رایانه بیشتر، تاریخ بازرگانی و کسب و کار بیشتر و تاریخ مالی بیشتر بیاموزید و تئوری پرتفوی را بیدرنگ ممنوع میکردم. همین تئوری پرتفوی بود که باعث این مشکلات شد. رکتر بگویم هر چیزی در مالیه که معادلات دارد محل تردید و نگرانی است. من استفاده از آمار را نیز ممنوع میکردم، چون در صورتی که آمار را خیلی خیلی خوب بلد نباشید، آن یک شمشیر دو لبه خطرناک است و من رگرسیون خطی را ممنوع میساختم. همه اینها چیزهای بیمعنی هستند که تاثیری ندارند.
نگرانیهای شما از آمار و تئوری پرتفوی چیست؟
نسیم نیکولاس طالب: حوزه آمار بر اساس چیزی به نام قانون اعداد بزرگ عمل میکند: همچنان که اندازه نمونه افزایش مییابد، هیچ تک مشاهده واحدی قرار نیست به شما آسیبی بزند. برخی اوقات واقعا همین طور است، اما قوانین آماری بر اساس دستههایی از توزیع ها هستند که همیشه در دنیای ما برقرار نیستند.
همه مفاهیم آماری از بازیها گرفته شدهاند، اما دنیای ما شباهتی به بازیها ندارد. ما تاسی نداریم که بتوانیم آن را پرتاب کنیم. به جای تاسی با اعداد از یک تا شش، دنیای واقعی میتواند تاسی با اعداد از یک تا پنج داشته باشد و عدد بعدی یک تریلیون باشد. دنیای واقعی میتواند چنین کاری بکند. در دهه ۱۹۲۰، مارک آلمان از سه مارک در برابر یک دلار به سه تریلیون مارک در برابر یک دلار در مدتی کوتاه رسید.
به این دلیل ساده است که تئوری پرتفوی به درد نمیخورد. آن از شاخصهایی مثل واریانس برای توصیف ریسک استفاده میکند، در حالی که اکثر ریسک واقعی از حضور یک مشاهده ناشی میگردد، بنابراین واریانس، نوسانی است که واقعا ریسک را توضیح نمیدهد. بسیار احمقانه است که از واریانس استفاده کنیم.
آیا تفکر شما، بحث درباره فرضیه بازار کارا را تحت تاثیر قرار داده است.
نسیم نیکولاس طالب: من در این مورد نظری ندارم. من نمیدانم که آیا بازارها کارا یا ناکارا هستند. من نمیدانم که آیا زمانی این را خواهیم فهمید و من نمیدانم که آیا چنین چیزی موضوعیت دارد.
همه اینهایی که گفتید چه معنایی برای مدیران در شرکتهای غیرمالی دارد؟ آنها چه کار متفاوتی باید انجام دهند؟
نسیم نیکولاس طالب: من دو چیز را توصیه میکنم. توصیه شماره یک، حداکثر میزان ریسک و سایر شکلهای در معرض قوهای سیاه مثبت قرار گرفتن را بپذیرید، اگر اشتباه کنید این اقدام شما هزینه بسیار اندکی دارد و اگر حق با شما باشد سود فراوانی عایدتان میسازد. توصیه شماره دو، در معرض قوهای سیاه منفی قرار گرفتن را به حداقل برسانید.
این توصیهها دقیقا عکس آن چیزی است که بانکها انجام دادند. آنها واقعا هیچ جنبه مثبت واقعی نداشتند و بسیاری جنبههای منفی داشتند - یا دقیقتر بگوییم، آنها با داشتن همه آن جنبههای منفی و زیانها، مقدار اندکی جریان نقدی به دست آوردند. من عکس این کار را توصیه میکنم. وقتی به ریسک ضرر و زیان میرسیم فوقالعاده محافظهکار باشید و وقتی به فرصتهایی میرسیم که برایتان هزینه بسیار اندکی دارد فوقالعاده تهاجمی عمل کنید. اکثر مردم غریزه اشتباهی دارند. آنها مخالف این عمل میکنند.
ایدههای شما در صحنه عمل برای مثلا یک تولیدکننده محصولات کارخانهای چگونه به نظر میرسد؟
نسیم نیکولاس طالب: اگر ریسک کردن، هزینه زیادی برایتان ندارد، هر اندازه از آن ریسک را میتوانید بپذیرید. رشد اقتصادی به همین طریق به وجود آمده است. اگر ریسک کردن، هزینه اندکی برایتان دارد از تهاجمی عمل کردن نترسید. آزمون و خطای بیشتری انجام دهید. بیاموزید که با افتخار، آرامش و لذت بردن شکست بخورید.اما سعی کنید ریسک زیانبار کمتری داشته باشید از طریق ایجاد ظرفیت بیکار درون سیستم به وسیله ایجاد مازاد بر احتیاج، بیمه بیشتر، نقدینگی بیشتر و اهرم عملیاتی کمتر. وقوع یک شوک را تصور کنید. اگر شوک به وجود آید چه اتفاقی خواهد افتاد؟ چند ماه قادر به حفظ عملیات و فعالیت هستید؟
مشکل این است که بازار سهام، شرکتهایی که میزان بیشتری از این نوع بیمهها را دارند مجازات میکند، چون آنها عقبتر از شرکتهایی قرار میگیرند که چنین هزینههایی را متحمل نمیگردند. من این را در کسب و کار سرمایهگذاری خود میبینم، اما شما میدانید چه شد؟ کسانی که خود را در برابر این فجایع مالی بیمه کردند امروز هنوز هم سرپا ایستادهاند. سایرین ورشکست و درب و داغان شدهاند. بنابر این از زیاده بیمه شدن برای جنبههای منفی هراسی به خود راه ندهید، حتی اگر در نتیجه این کار عقبتر از سایرین ظاهر شوید.
شما منتقد برنامهریزی سناریویی هستید. آیا راهی برای انجام اثربخش این کار وجود دارد؟
نسیم نیکولاس طالب: من برنامهریزی سناریویی را دوست ندارم، چون این دسته آدمها در خارج از کادر و محدوده فکر نمیکنند بنابراین برنامهریزی سناریویی بر چهار، پنج و شش سناریو که قابل تصور کردن است تمرکز مینماید به زیان سایر سناریوهایی که نمیتوانید تصور کنید. به جای نگاه کردن به سناریوها و پیشبینیها، باید به این نکته دقت کنید که پرتفوی شما تا چه حد شکننده و متزلزل است. در برابر خطای مدل تا چه حد آسیبپذیر هستید؟ جریان نقدی بنگاه در برابر تغییرات در هر کدام از پارامترهای محاسباتی شما تا چه حد آسیبپذیر است؟
ارسال نظر