کاهش ارزش پول یا به گدایی انداختن خود؟
نویسنده: محمدالعِریان منبع: پراجکت سندیکیت مترجم: رفیعه هراتی امروزه بسیاری از کشورها به دنبال ارزش بالای پول نیستند. چند کشور، از جمله کشورهایی که از نظر سیستماتیک اهمیت دارند، به طور فعال ارزش پولهایشان را پایین میآورند. چگونگی حل این تناقض اساسی طی چند سال آینده بر چشمانداز رشد اقتصادی، مشاغل، توزیع درآمد و عملکرد اقتصاد جهانی تاثیر عمده خواهد داشت.
ژاپن جدیدترین کشوری است که میگوید دیگر بس است. با توجه به افزایش چشمگیر ارزش پول این کشور در سالهای اخیر، دولت جدید شینزوآبه، نخستوزیر، گامهایی را در جهت تغییر پویایی ارزش پول برداشته و این کار موفقیتآمیز بوده است.
نویسنده: محمدالعِریان منبع: پراجکت سندیکیت مترجم: رفیعه هراتی امروزه بسیاری از کشورها به دنبال ارزش بالای پول نیستند. چند کشور، از جمله کشورهایی که از نظر سیستماتیک اهمیت دارند، به طور فعال ارزش پولهایشان را پایین میآورند. چگونگی حل این تناقض اساسی طی چند سال آینده بر چشمانداز رشد اقتصادی، مشاغل، توزیع درآمد و عملکرد اقتصاد جهانی تاثیر عمده خواهد داشت.
ژاپن جدیدترین کشوری است که میگوید دیگر بس است. با توجه به افزایش چشمگیر ارزش پول این کشور در سالهای اخیر، دولت جدید شینزوآبه، نخستوزیر، گامهایی را در جهت تغییر پویایی ارزش پول برداشته و این کار موفقیتآمیز بوده است. طی تنها دو ماه، ارزش ین در برابر دلار بیش از ۱۰ درصد و در برابر یورو نزدیک به ۲۰ درصد کاهش یافته است. رهبران اروپا تردید خود را درباره این اقدام ژاپن بیان کردهاند. صنعت خودرو آمریکا با مشکلات دست و پنجه نرم میکند و ینس ویدمن، رییس بوندس بانک- بانک مرکزی آلمان- آشکارا هشدار داد که جهان در خطر دور باطل و مضر رقابت در کاهش نرخ ارز یا جنگ ارزی قرار دارد. البته، ژاپن نخستین کشوری نیست که این مسیر را طی میکند. بسیاری از اقتصادهای پیشرفته و نوظهور در این کار سابقه دارند و گمان میکنم تعداد قابل توجهی از این کشورها این مسیر را دنبال خواهند کرد. حدود یک سال پیش بود که سوئیس همگان را شگفتزده کرد و برای افزایش ارزش پول خود در برابر یورو مرز تعیین کرد. این در شرایطی است که مدل اجرایی این کشور قرنها است که پناهگاه امنی برای سرمایه خارجی فراهم آورده است.
لازم نیست حتما اقتصاددان باشید تا متوجه شوید در شرایطی که ارزش همه ارزها میتواند در برابر دیگر داراییها (مثل طلا، زمین یا داراییهای حقیقی دیگر) کاهش یابد، نمیتواند در برابر یکدیگر افت کند. برای اینکه ارزش برخی ارزها کاهش یابد، باید ارزش دیگر ارزها افزایش پیدا کند. در اینجا است که مسائل جالب، پیچیده و خطرناک میشوند. در جهان امروز، کشورهای مهم به دنبال پول قدرتمند نیستند. برخی از این کشورها فعالانه و آشکارا در مقابل افزایش ارزش پولشان مقاومت میکنند و برخی دیگر این کار را به شیوهای نامحسوس انجام میدهند. به نظر میرسد تنها حوزه یورو پذیرفته که آماج اقدام دیگر کشورها قرار گرفته است.
هیچ کدام از این مسائل بیسابقه نیستند. پژوهشهای بسیاری وجود دارد که اثبات میکنند چرا چنین روشهایی که منجر به بدبخت شدن دیگر کشورها میشود، نتایج بد جمعی را در پی دارد. در حقیقت، توافقهای چندجانبه شامل توافقهای صندوق بینالمللی پول و سازمان تجارت جهانی، برای به حداقل رساندن این خطر به دست میآیند.
اما، وقتی هیچ چاره دیگری نباشد، کشورها یکی پس از دیگری وادار میشوند دست به کاری بزنند که به طور بالقوه برای کل اقتصاد جهان مضر است. مساله بدتر این است که این فرآیند هنوز به طور جدی در دستور کار سیاستهای چندجانبه قرار نگرفته است، البته دلایل فراوانی برای آن وجود دارد؛ از موقعیت تضعیف شده نظارت چندجانبه گرفته تا اولویت مسائل داخلی. اما مساله دیگری نیز دخیل است: فهمیدن علت وضع نامساعد امروز و مقابله موثر با آن بسیار دشوار است.
برخلاف گذشته، تهدید جنگ ارزی مستقیما با فقدان موازنه تجاری و بحران تراز پرداختها مرتبط نیست. بلکه محرک این جنگ اقدامات آزمایشی بانکهای مرکزی به منظور جبران سیاستهای نامناسب و سیاستهای ناکارآمد است.
اگر جهان میخواهد از آسیب جدی در امان بماند، باید محرکهای موثر را بشناسد. توضیح ساده آن اینگونه ارائه میشود که: در مواجهه با رشد اندک و نرخ بالای بیکاری و با توجه به اینکه سیاستگذاران به مسائل فرعی چسبیدهاند، بانکهای مرکزی همچون فدرال رزرو آمریکا، چارهای جز اتخاذ سیاستهای پولی انطباقی ندارند. به دلیل آنکه در حال حاضر نرخ بهره نزدیک به صفر نگه داشته شده است، فدرال رزرو مجبور است خطر کند و به قلمرو ناشناخته «سیاستهای نامتعارف» قدم بگذارد. همانطور که بن برنانکی، رییس فدرال رزرو، در ماه دسامبر تکرار کرد، هدف از این اقدام وادار کردن سرمایهگذاران به ریسک کردن بیشتر است. به ویژه، این امید وجود دارد که افزایش مصنوعی قیمت داراییها موجب خواهد شد مردم فکر کنند ثروتمند و در نتیجه خوشبینتر هستند، بنابراین اثر ثروت و شادمانی به وجود میآید و این مساله به نوبه خود مصرف و سرمایهگذاری را افزایش میدهد، اشتغالزایی را تقویت میکند و در نهایت به قیمت مصنوعی داراییها اعتبار میبخشد.
اما ثابت شده است که این استراتژی در عمل چندان هم ساده نیست. علاوه بر این، بخشی از نقدینگی تزریق شده توسط فدرال رزرو به بازارهای مالی دیگر کشورها سرازیر میشود. گواه این مساله، افزایش جریان سرمایه به سمت بازارهای نوظهور است، زیرا سرمایهگذاران به دنبال سود بیشتر هستند. اما این جریان کمتر و کمتر به اصول مالی و اقتصادی کشور گیرنده متصل است.
تعجبی ندارد که دولتها یکی پس از دیگری درباره افزایش نرخ ارز نگران میشوند. علاوه بر دردسرهای سیاستهای کوتاهمدت از تبعات افزایش ارزش پول، تصنعی شدن بخشهای صنعتی و خدماتی است. بنابراین، مقامات پس از تغییر مخلوط تحمل و واکنشهای نامتعارف، برای کاهش ارزش یا کند کردن آهنگ افزایش ارزش پول کشورهایشان به تسهیل سیاستهای پولی روی میآورند.
اگر بانکهای مرکزی موفق شوند اقتصادهایشان را از بحران خارج کنند و اگر کشورها به این آگاهی دست یابند که نیازمند هماهنگی بیشتر در زمینه اتخاذ سیاستهای فرامرزی هستند، این دوره افزایش سیاستهای متناقض میتواند موقتی و برگشتپذیر باشد.
در شرایطی که چالشهای دشوار سیاستهای ملی به تنشهای منطقهای دامن میزند و سیستم چندجانبه نتوانسته است به عدم توازنها خاتمه دهد، این خطر وجود دارد که پدیده کاهش نرخ ارز به یک آشفتگی گسترده منجر شود. اگر سیاستگذاران مراقب و خوششانس نباشند، اندازه این خطر در سالهای پیشرو به طور چشمگیری افزایش خواهد یافت.
ارسال نظر