زمان آن رسیده که بگذاریم بازارها به کارشان برسند
مترجم: مریم کاظمی
با وجود تلاش پیگیر و نیات خوب مقامات رسمی، وقتی اقتصاددانان و کارشناسان تاریخ بحران مالی فعلی را در نظر بگیرند، به احتمال زیاد به این نتیجه میرسند که دولت باعث طولانی و عمیق شدن این بحران شده است. به ویژه، مقامات فدرال رزرو، کمیسیون ارز و اوراق بهادار و وزارت خزانهداری به خاطر از بین بردن اعتماد عمومی نسبت به سیستم اقتصادی که باید حافظ آن باشند، مستحق سرزنش هستند.
جاناتان میسی
مترجم: مریم کاظمی
با وجود تلاش پیگیر و نیات خوب مقامات رسمی، وقتی اقتصاددانان و کارشناسان تاریخ بحران مالی فعلی را در نظر بگیرند، به احتمال زیاد به این نتیجه میرسند که دولت باعث طولانی و عمیق شدن این بحران شده است. به ویژه، مقامات فدرال رزرو، کمیسیون ارز و اوراق بهادار و وزارت خزانهداری به خاطر از بین بردن اعتماد عمومی نسبت به سیستم اقتصادی که باید حافظ آن باشند، مستحق سرزنش هستند. به نظر میرسد که فدرال رزرو، خزانهداری و کمیسیون ارز و اوراق بهادار دچار هراس شدهاند. اذهان بحرانزده، مسوولان حفظ بازار سرمایه ایالات متحده آمریکا را به سمتی پیش برد که تعهدات مادامالعمرشان نسبت به بازارهای سرمایه را به نفع اقدامات تنظیمی فوری و کوتاهمدت به کناری نهند. حتی بدتر از آن، در ماههای اخیر متولیان سیاستهای پولی و مالی پایهایترین اصول کار در بانک مرکزی که همان مسوولیت ایجاد ثبات و حفظ اطمینان در بازار سرمایه است را از یاد بردهاند. ظاهرا مسوولان بانک مرکزی، ناگهان تمام اطمینانشان را به خودشان و به ابزارهای استاندارد سیاستهای پولی و مالی از دست دادهاند.
طرح اصلی خزانهداری قرار است برای انتقال دلارهای بیزبان مالیاتدهندگان و حق اعمال نظر بیقیدانه در نحوه خرج کردن این دلارها، به خزانهداری بدون اینکه کنگره یا دستگاه قضایی مزاحمتی ایجاد کند بهکارگرفته شود. این طرح سیگنال بدی به بازارها فرستاد و به جای حفظ اطمینان، هراس همگانی و ترس را به بازار تزریق کرد. طرح نجات بیراستیرن (Bear Stearn) مثال دیگری است از اینکه دخالتهای کوتاهمدت دولت باعث کاهش تلاش بازارها برای تثبیت خودشان میشود. برای راضی کردن جی.پی. مورگان به بلعیدن بیر استیرن، فدرال رزرو موافقت کرد که یک وام ۲۹ میلیارد دلاری بدون حق مراجعه (nonrecourse ) به این بانک بدهد. رییس بانک مرکزی، بن برنانک این اقدام را اینگونه توجیه کرد که ورشکستگی بیر استرین میتوانست منجر به «بازشدن کوک بحرانزای» مبادلات مالی در اقتصاد شود.معلوم نبود که چرا بیراستیرن و نه لمن برادرز نجات داده شد، اما وقتی ورشکستگی لمن برادرز به دنبال نجات بیر استیرن رخ داد، نمیشد از این نتیجهگیری اجتناب کرد که نجات بیر استیرن با دستپاچگی همراه بود و اینکه فدرال رزرو نمیتوانست به لمن برادرز کمک کند، چون دیگر مهماتش ته کشیده بودند. این اتفاقات اطمینان را در بازار از بین برد.
نجات بیر استیرن، در ایجاد هراس عمومی در بازار نقش انکارناپذیری داشت. این اقدام حتی به تلاشهای بانکهای دیگر برای جذب سرمایه ضربه زد و در شکست لمن برادرز در پیداکردن یک ناجی خصوصی بسیار موثر بود. زیرا خریداران بالقوه (و سهامداران و اعضای هیات مدیرهشان) همان تسهیلاتی را از طرف عموسام انتظار داشتند که جی.پی مورگان برای بیر استیرن دریافت کرده بود.
در چهاردهم فوریه، فقط یک ماه پیش از طرح نجات بیراستیرن، آقای برنانک و هنری پاولسون، وزیر خزانهداری در مقابل کمیته بانکی سنا شهادت دادند. هر دو آنها به سناتورها گفتند که نرخ بهره فدرال رزرو کاهش مییابد و بسته محرک اقتصادی ۱۷۰میلیارد دلاری که هفته پیش از آن تصویب شده بود از رکود جلوگیری میکند. آنها همچنین در فوریه شهادت دادند که نگران شکست بانکها نیستند، چون هر دو بانک سرمایه کافی دارند و به سرمایه خارجی اضافی هم دسترسی دارند. در عرض یک ماه اظهارات آنها راجع به وضعیت اقتصاد و تواناییشان در حل مشکلات بازارهای سرمایه تغییر جهت داد. مقامات در نتیجه از دست دادن اعتمادشان به قدرت سیستم بازار آزاد و توانایی بازار ملی سرمایه در تصحیح خود به سوی این شرط که باید از راههای سنتی نقدینگی کافی به بازار تزریق شود، تغییر جهت دادند.
به علاوه دولت اشتباها راه حلهای مبتنی بر بازارها را وقتی به طور موقت فروش استقراضی سهام (short selling) را ممنوع کرد، کنار گذاشت. با دفاع از اینکه «فروش استقراضی سهام لجامگسیخته در کاهشهای ناگهانی اخیر در قیمتهای اوراق بهادار موسسات مالی که از ارزشگذاریهای واقعی دوراند موثر است»، کمیسیون ارز و اوراق بهادار موقتا فروش استقراضی سهام را در موسسات مالی قدغن کرد. این ممنوعیت از ۱۷ سپتامبر تا ۱۱:۵۹ بعد از ظهر ۸ اکتبر برقرار بود و تنها وقتی رفع شد که طرح نجات خزانهداری تصویب شد.
زمانی که طرح نجات تصویب شد، بازارها در نتیجه بدبینی دولت به توانایی آنها در تصحیح بازار سرمایه، دچار ضعف شدند. این اندیشه که دولتها میتوانند به جای بخش خصوصی بازاری برای داراییهای بانکی توقیفشده خلق کنند به شدت گمراه کننده بود.
راهحلهای بهکار رفته این پیام را در بر دارند که منابعی که به مدیریت ریسک اختصاص مییابند به هدر میروند. تمام این طرحها موسسات مالی را که با دنبال کردن حباب وامهای رهنی مانند موش صحرایی عمل کردند تشویق میکند در حالیکه موسساتی که خودداری کردند و از ریسک اجتناب کردند و تفکر و عملکرد مستقل داشتند باید تشویق شوند.
این سیاست که «یا وال استریت برنده میشود یا آمریکا میبازد» به کلی با اصول مسوولیت شخص و شرکت که برای یک بازار مالی کارکردی حیاتی است منافات دارد.
وضعیت به سمتی پیش رفته که موسساتی چون مریل لینچ که گامهای قاطعی در جهت حل مشکلاتشان برداشتند احمق جلوه میکنند و بانکهایی که نسبت بدهی به دارایی خالصشان را حفظ کردند و سختکوشانه برنامه بیمه سپردهها که از آنها در مقیاسی بسیار کوچک نسبت به رقبای بانکی شان حمایت میکند را پی گرفتند، به هیچ گرفته میشوند.
اگر کمیسیون ارز و اوراق بهادار نصف این کوشش را در کشف حقهها و حسابداری مضحکی که فروشندگان استقراضی سهام انجام دادهاند، به کار میبرد، الان بازار سرمایه ما درحال انفجار از داخل نبود. و تنها هم اکنون که کنگره به مباحث مربوط به بحران در بازار سرمایه میپردازد و سیاستمداران و قانونگذاران به بحثهای بیپایه مربوط به دست کاری بازار رو آوردهاند، فروشندگان استقراضی سهام هم مانند دیگر فعالان بازار با محدودیتهای جدید در فعالیتهایشان مواجهاند.
البته که دستکاری بازار اتفاق میافتد، اما تنظیمکنندههای فدرال رزرو مستحق بیشترین سرزنش هستند. سالهای سال کمیسیون ارز و اوراق بهادار توانایی شرکتها برای حفظ خودشان از دستکاریهای فروشندگان استقراضی سهام را مختل کردهاند. کاراترین راه برای یک شرکت برای واکنش به تلاش برای دستکاری در قیمت سهامش بازخرید سهام خودش و همزمان ایجاد مانع برای بوجود آمدن فرصت فروش استقراضی و فرستادن سیگنال سلامت مالی به بازار سرمایه است.
با این حال، مدتهاست که شرکتها در مقابل کمیسیون ارز و اوراق بهادار که هر گاه شرکتها قصد دارند سهامشان را بازخرید کنند، آنها را با دستکاری بازار جریمه میکند، آسیبپذیر شدهاند. سرانجام کمیسیون ارز و اوراق بهادار بعد از سقوط بیراستیرن و لمن برادرز وقتی که تصریح کرد که در مواجهه با فروشندگان استقراضی سهام اشتباهاتی رخ داده است، به این مشکل اعتراف کرد.
طرح نجات بیر استیرن، محدودیتهای فروش استقراضی سهام و تعهد ۷۰۰میلیارد دلاری دولت برای خرید داراییهای رهنی بد ارزیابی شده، همین نقیصه را دارند: آنها از اینکه بازارها بانکهایی را که نسبت بدهی به دارایی خالص را رعایت نمیکنند و بیش از حد ریسک میکنند را ادب کنند ممانعت میکنند. به علاوه مدیران با احتیاطی را که محافظه کارانه سرمایهگذاری میکردند، بدهیهای شرکتشان را درسطح قابل قبولی نگه میداشتند و بهسختی تلاش میکردند تا بتوانند درصورت نیاز سرمایه جدید به دست آورند را تنبیه میکنند. همچنین حمله کمیسیون ارز و اوراق بهادار به فروش استقراضی سهام، سوداگران دانا که منابعشان را در شرکتهایی که بدهی بالا و داراییهایی که به طور غیر واقعی ارزشگذاری شده، دارند سرمایهگذاری نکردند را تنبیه میکند.
بازارهای آزاد هزینهبر و گیجکنندهاند. با این وجود، تنها راه موثر در حل و فصل بحران فعلی اجبار شرکتهایی که آشفتگی ایجاد میکنند به تحمل حداقل قسمتی از هزینه اشتباهاتشان است. از همه مهمتر این که وقتی بازارها درحال برگشتن به شرایط عادی هستند، مسوولان باید در مقابل سیل اتهاماتی که به بازار وارد میشود بایستند و در جهت بازگرداندن اطمینان به سیستم عمل کنند.
وال استریت ژورنال
ارسال نظر