کارآفرینی اجتماعی با فعالیت‌های خیریه  چه تفاوتی دارد؟

ترجمه و تنظیم: مهدی صمیمی* مینا طاهری**

قسمت دوم

ویژگی‌های شخصیتی کارآفرینان اجتماعی

کارآفرینان اجتماعی کاتالیست‌های اجتماعی (Social Catalysts) هستند. آنها افرادی دارای تخیل قوی هستند که با تغییر شکل دادن سیستم‌های اجتماعی و فراهم کردن زمینه‌های بهبود اجتماعی و اقتصادی پایدار، تغییرات اجتماعی اساسی ایجاد می‌کنند. به گفته «گریگوری دیس»، «باوجود اینکه کارآفرینان اجتماعی معمولا محلی عمل می‌کنند، اعمالشان پتانسیل ایجاد بهبود جهانی در عرصه انتخاب شده را داراست؛ خواه در زمینه آموزش، سلامتی، توسعه اقتصادی، محیط، هنر یا هر زمینه اجتماعی دیگری باشد.»

بهبود کیفیت اقتصادی و اجتماعی زندگی شهروندان که گاهی اوقات در مقابل به دست آوردن سود قرار می‌گیرد، بایستی هدف نهایی کارآفرینان اجتماعی باشد. موفقیت و به ثمر رسیدن تلاش‌های کارآفرینان اجتماعی با میزان تاثیر آنها بر اجتماع سنجیده می‌شود و نه با میزان سودی که به دست آورده‌اند.

کارآفرینان اجتماعی فرصت‌ها را دنبال می‌کنند. آنها اهدافشان را سرسختانه پیگیری کرده و به هر مانعی به چشم یک فرصت برای توسعه و بهبود مدل کسب و کارشان نگاه می‌کنند. کارآفرینان اجتماعی خلاقند. آنها خارج از چارچوب‌های موجود و معمول فکر می‌کنند و آمادگی این را دارند تا ایده‌های جدید را در موقعیت‌های جدید به کار برند. می‌دانند که هر نوآوری‌ای منجر به موفقیت نمی‌شود. آنها شکست را به عنوان فرصتی ارزشمند برای یادگیری تلقی کرده و به این ترتیب شکست را موتور محرکه ارائه روش‌های خلاقانه‌ای برای کسب پیروزی می‌دانند.

کارآفرینان اجتماعی منابع بسیاری دارند. چشم‌انداز آنها تنها به منابعی که دارند محدود نمی‌شود. علاوه بر حداکثر کردن استفاده از منابع موجود، آنها از طریق همکاری با دیگران منابع خود را فعالانه گسترش می‌دهند.

کارآفرینان اجتماعی در برابر ذی‌نفعان خود پاسخگو هستند و اغلب از خود می‌پرسند:«آیا برای مردمی که به آنها خدمت می‌دهم ارزشی ایجاد می‌کنم؟ آیا من از نیازهای آنها آگاهم؟» دلیل چنین پرسشی آن است که کارآفرینان اجتماعی می‌خواهند مطمئن شوند اثرگذارند. آنها همچنین در مقابل سرمایه‌گذاران پاسخگو هستند. سرمایه‌گذاران می‌خواهند مطمئن شوند سرمایه‌های آنها همان‌طور که کارآفرینان اجتماعی تعهد کرده‌اند، در راه ایجاد بهبود اجتماعی صرف می‌شود.

مقایسه کارآفرینی اجتماعی با فعالیت‌های خیریه کارآفرینی اجتماعی تنها انجام کارهای مرتبط با خیریه نیست.

کارآفرینی اجتماعی نباید با خیریه اشتباه گرفته شود. خیریه دلسوزی و شفقت فرد خیر برای نوع بشر را تداعی می‌کند و با عباراتی مانند بخشش کمک‌های بلاعوض به نیازمندان مشخص می‌شود در حالی که کارآفرینی اجتماعی تداعی‌کننده چیزی بیش از نیت خیر دست اندرکاران آن بوده و صرفا به خاطر دلسوزی و شفقت نیست، بلکه کارآفرین اجتماعی خیر تمایل به تغییر اجتماعی دارد. معمولا سازمان‌های خیریه، با تکیه بر کمک‌های مالی خیرین‌ به حیات خود ادامه می‌دهند، کمک‌هایی که به سادگی می‌تواند بر اثر تغییر جو اقتصادی یا تغییر تصمیمات خیرین، با نوسانات شدید مواجه شود. در نقطه مقابل کارآفرینی اجتماعی کمتر به کمک‌های خیریه وابسته است و می‌کوشد برنامه‌های اجرایی خود را به نحوی طراحی کند که به خودی خود پابرجا بمانند و تاثیرات پایدار و کم‌نوسانی داشته باشند. کارآفرینان اجتماعی کمک‌های خیریه‌ را به گونه‌ای موثر به کار می‌گیرند و در بنگاه‌های اجتماعی سرمایه‌گذاری می‌کنند تا بتوانند در آمد کسب کنند و پایدار بمانند.

برای مثال در فعالیت‌های خیریه از کمک‌ها و هدایا برای تهیه غذا و رفع گرسنگی نیازمندان استفاده می‌شود تا به این ترتیب حتی اگر شده به طور موقت، بخشی از رنج‌های گروه‌های مبتلا به سوءتغذیه کاهش یابد. در حالی که در کارآفرینی اجتماعی از کمک‌ها برای تاثیر اجتماعی پایدار و بلندمدت استفاده می‌شود، به‌این صورت که برنامه‌هایی تدوین می‌شود تا به نیازمندان آموزش دهد چگونه خودشان غذای خویش را بدست آورند و در بلند مدت از خودشان محافظت کنند. «گریگوری دیس» معتقد است که در جهانی با منابع کمیاب، لازم است خیرین برای میزان پایداری اثر اجتماعی حاصل از کمک‌هایشان اهمیت ویژه‌ای قائل شوند.

وی تاکید می‌کند:

«من علاقه دارم در جامعه برای پایداری موفقیت و اثر اجتماعی کارها ارزش بیشتری به نسبت نیت خوب یا بازاریابی موثر یا میزان کمکی که انجام شده قائل باشیم. من علاقه‌مندم تا شاهد تغییر اساسی و بنیادی در اخلاق و فرهنگ پیرامون این موضوع باشم. ما هنوز در فرهنگ مربوط به خیریه، مردم را به خاطر فداکاری و کمکشان (مقدار کمکی که کرده‌اند و نیز خالص بودن نیتشان) تحسین می‌کنیم. کلمه خیریه از ریشه لاتین «کاریتاس» (caritas) می‌آید که به معنای عشق و شفقت است. ما از مردم به خاطر نشان دادن عشقشان به نوع بشر قدردانی می‌کنیم، ولی اغلب توجهی نداریم که آیا عمل آنها، اثر مورد نظر ما را داشته است یا خیر. بنابراین من دوست دارم شاهد تغییر در اصول اخلاقی مرتبط با این موضوع باشم، به نحوی که ما مردم را به خاطر میزان پایداری اثر مستقیم یا غیر مستقیمی که در انتخاب برنامه‌های پشتیبان، سازمان‌ها و اشخاص موثر داشته‌اند و نه به خاطر مقدار کمکی که کرده‌اند مورد احترام قرار ‌دهیم. به علاوه کارآفرینان اجتماعی باید فرصت‌هایی را که پتانسیل تغییر جهان دارند،شناسایی کنند.»

به گفته «مارتین فیشر» و «کوین استار» نویسندگان کتاب «خوبی واقعی و نه تنها حس خوب»:

«ما بیشتر از این نمی‌توانیم سرمایه‌ها و منابع محدود جامعه را در راه‌هایی صرف کنیم که صرفا حس خوبی را برایمان به دنبال دارد، بلکه به جای آن باید از بسیج سرمایه‌ها برای اعمال و ابتکاراتی که خوبی واقعی را به ارمغان می‌آورند و پتانسیل تبدیل شدن به راه‌حل‌های موثر و طولانی مدت برای بزرگترین مسائل و مشکلات جهان را دارا هستند، حمایت کنیم.»

کارآفرینی اجتماعی به مثابه موتور نوآوری

همان‌طور که کارآفرینان تجاری متمایل به خطرپذیری و بازی با ایده‌ها در جهت یافتن ایده کارآ هستند، کارآفرینان اجتماعی نیز باید شهامت نوآوری و قدم گذاشتن در مسیرهایی که تاکنون کسی در آن وارد نشده باشد را داشته باشند. البته همه نوآوری اجتماعی به موفقیت منتهی نمی‌شوند. اما حتی مواردی که از آنها به شکست یاد می‌شود نیز موهبت‌هایی در جامه شکست هستند که به کارآفرینان اجتماعی می‌آموزند چه کاری نادرست است و باید از انجام دادن آن پرهیز کنند. از آنجایی‌که کارآفرینان اجتماعی اغلب در مسیر کاری خود وارد محیط‌های اجتماعی گوناگونی می‌شوند که هر کدام نیازمند رویکردها و راه‌حل‌های مختلفی است، لازم است بتوانند در انتخاب شیوه تفکر و مواجهه با مسائل، انعطاف‌پذیر باشند.

شکی نیست که نوآوری نقش اساسی در هرگونه فعالیت کارآفرینانه دارد. گرچه توانایی تولید ایده‌های نوآورانه اهمیت زیادی دارد، لیکن به تنهایی برای موفقیت کارآفرینی اجتماعی کافی نیست. خیلی از افراد می‌توانند خلاق باشند و ایده‌های زیادی ارائه دهند، ولی اکثرا از این ایده‌ها فقط برای رفع مشکلات شخصی خودشان استفاده می‌کنند. از نظر «ویلیام درایتون»، کارآفرین اجتماعی چرخشی به سمت کل جامعه دارد:

«افراد خلاق و نوعدوست زیادی با ایده‌های نوآورانه وجود دارند. ولی از بین هر هزاران نفر با چنین ویژگی‌هایی، تنها یک نفر قابلیت‌های ضروری کارآفرینانه برای ایجاد نظام‌های تحول اجتماعی بزرگ را دارد. منظور از این قابلیت‌ها مهارت رهبری و مدیریت نیست. حتی این مهارت‌ها را نیز افراد زیادی در خود دارند. بلکه منظور افرادی با ویژگی‌های ذاتی بسیار خاص است. کسی که تغییر الگویی در اجتماع پیرامونش جزئی از شخصیتش است. کمتر کسی انگیزه‌ای قوی برای تغییرات اجتماعی بزرگ دارد. اکثر مدیران پس از حل مشکلات موسسه یا شرکتشان راضی می‌شوند و آرام می‌گیرند. بسیاری از افراد حرفه‌ای و متخصصین پس از راضی کردن مشتری خوشحال می‌شوند، ولی فقط کارآفرینان هستند که تا لحظه تغییر کل اجتماع آرام نمی‌گیرند.»

تلاش برای تاثیرگذاری پایدار و بلندمدت

شاخص اصلی موفقیت همان اثر واقعی عمل انجام شده در اجتماع است. اگر یک بنگاه اجتماعی به تاثیر اجتماعی مورد نظر خویش دست یافته باشد می‌توان گفت موفق است. اکنون به بررسی برخی اصول کلیدی موفقیت یک برنامه دارای اهداف اجتماعی می‌پردازیم:

بیان ماموریت در قالب یک جمله

کارآفرینان اجتماعی باید ماموریت (mission) مورد نظر خویش در اجتماع و تاثیرگذاری مورد نظرشان را در قالب یک جمله مختصر و خاص بیان کنند که همان ماموریت آنها است. برای مثال جملات «خانواده‌های فقیر پول بیشتری به دست می‌آورند» یا «افراد کمتری از مالاریا می‌میرند» مناسب هستند ولی جملاتی مانند «مبارزه علیه فقر و بی‌عدالتی» یا «بهبود زندگی مردم» مبهم‌تر از آن هستند که مناسب باشند.

ارزیابی تاثیر برنامه اجتماعی

کارآفرین اجتماعی می‌تواند ارزیابی کند که آیا برنامه اجتماعی در پیش گرفته شده، مناسب و منطبق با ماموریتی که برای خود تعیین کرده هست یا خیر. برای ارزیابی اثرگذار بودن یا نبودن برنامه اجتماعی، فرد باید به جمع‌آوری داده‌های آماری بپردازد. برای مثال اگر ماموریت بنگاه در قالب جمله «خانواده‌های فقیر پول بیشتری به دست می‌آورند» بیان شده باشد، اطلاعات مربوط به درآمد این خانوارها باید قبل و بعد از اجرای برنامه جمع‌آوری و ارزیابی شود. از این طریق تاثیرگذاری برنامه اجتماعی مورد نظر به صورت کمی اندازه‌گیری می‌شود. البته به علت طبیعت پیچیده و متنوع تاثیر یک برنامه اجتماعی، تا حدودی به خود کارآفرین بستگی دارد که یک روش مناسب برای ارزیابی درست نتایج،پیدا کند.

به هر حال ارزیابی نتایج و تاثیرات به تنهایی کافی نیست. مهم‌تر آن است که کارآفرین اجتماعی اثبات کند برنامه‌های اجتماعی به راستی جوابگوی ایجاد تغییرات مطلوب هستند. به این منظور می‌توان آزمایش‌های تصادفی علمی شامل گروه‌های کنترل را برای مطالعه ارتباط بین یک عمل اجتماعی خاص و تغییرات اجتماعی حاصل به کار برد. در روشی دیگر می‌توان به مطالعات قبلی برنامه‌های مشابه در زمینه‌های مشابه که توسط دیگر کارآفرینان اجتماعی یا دیگر محققان انجام شده استناد کرد. کارآفرین اجتماعی برای اثبات سودمندی و تاثیرگذاری تلاش‌هایش باید دلیل عینی بیاورد. به گفته فیشر و استار (Fisher & Starr):

«پروژه‌ای که می‌خواهد ابتلا به بیماری مالاریا را از طریق توزیع تله برای پشه مالاریا، کاهش دهد، باید نشان دهد که به‌راستی ابتلا به این بیماری کاهش یافته است. شمردن تعداد تله‌های توزیع شده برای این منظور کافی نیست. تله‌ها ممکن است به طور نامناسب و غیر صحیح استفاده شوند، برای به دست آوردن پول نقد فروخته شده یا حتی به عنوان تله ماهیگیری استفاده شوند؛ بنابراین باید اثر فعالیت‌ها را پیگیری کرد... پروژه‌ای که قرار است از طریق کمک به مردم فقیر برای ایجاد کسب و کار، به کاهش فقر کمک کند باید نشان دهد که مردم پس از اجرای پروژه به طور معناداری درآمد بیشتر کسب می‌کنند و ارزیابی درآمدها تنها راه موجود برای این منظور است.»

برای اطلاعات بیشتر پیرامون ارزیابی تاثیر برنامه‌های سلامت جهانی به آدرس زیر رجوع کنید:

http://www.uniteforsight.org/global-health-course/module۴

اثربخشی هزینه

تامین بودجه برای اهداف بشردوستانه به شدت محدود است. باید مراقب باشیم که چه مقدار هزینه برای نتیجه مطلوبمان خرج می‌کنیم. برای مثال باید حواسمان باشد به ازای هر یک دلار که در جهت کاهش فقر خرج می‌شود، درآمد افراد فقیر چه مقدار افزایش می‌یابد. کارآفرین اجتماعی باید تلاش کند تا حد ممکن بهره‌وری هزینه‌های خود را افزایش دهد و بکوشد تا به ازای هر دلار خرجی که می‌کند، بهترین نتیجه برای افراد مورد نظر حاصل شود. برنامه‌ها باید همواره مورد ارزیابی قرار گیرند تا به سمت اثربخشی هزینه پیش روند. فیشر و استار معتقدند: «اثربخشی هزینه نسبی است؛ بنابراین به مقایسه پروژه خود با دیگر پروژه‌ها که در پی دستیابی به اثر مشابه در حوزه‌های مشابهند، بپردازید. اگر موردی برای مقایسه در دسترس نداشتید از قابل ارزیابی بودن اثربخشی و منطقی بودن پروژه مطمئن شوید.»

پایداری و بقا در بلندمدت

یک سوال حیاتی این است که آیا فعالیت اجتماعی در بلندمدت می‌تواند پایدار بماند؟ اگر مبالغی که برای ادامه فعالیت از خارج تامین می‌شوند متوقف شوند چه اتفاقی می‌افتد؟ در یک برنامه کارآ نباید تاثیر مثبت اصلی از بین برود و حتی با وجود کمبودها و کاهش بودجه لازم است که ایجاد مزیت‌های قبلی همچنان ادامه یابد. فیشر و استار تاکید می‌کنند کارآفرینان اجتماعی باید سوالات زیر را پیوسته از خود بپرسند:

«آیا مردم به استفاده از تله مخصوص پشه مالاریا که به آنها داده شده، ادامه می‌دهند؟ آیا تله‌ها همچنان اثربخش هستند؟ آیا از تله‌های جایگزین استفاده می‌کنند؟ آیا افراد جدید خواهان استفاده از تله‌ها هستند وآیا به آنها دسترسی دارند؟ آیا کسب وکارهایی که مردم شروع کرده اند به موفقیت ادامه می‌دهد؟ آیا افراد جدید قادرند کسب و کارهای تازه و سودده ایجاد کنند؟»

به گفته فیشر و استار یک برنامه اجتماعی به منظور داشتن تاثیرگذاری پایدار یک یا چند مورد از ویژگی‌های زیر را داراست:

الف) برنامه می‌تواند مدل کسب و کار یا زنجیره تامینی باشد که به تامین کالاها و خدمات مورد نیاز بپردازد.

ب) برنامه می‌تواند به تدارک کالاها و خدمات برای دولت محلی بپردازد. اگرچه این روش می‌تواند گزینه پایداری باشد، ولی متاسفانه اتکا به دولت همیشه پایدار نیست.

ج) برنامه می‌تواند یک فرآیند اجتماعی خود نگهدارنده باشد (خود برنامه خودش را پایدار نگه دارد و برای بقای خویش تلاش کند) و راه‌حلی را بدون استفاده از کمک‌های خارجی برای حل مساله داخلی ارائه دهد.

د) برنامه به گونه‌ای است که همواره مساله و مشکل موجود را محدود می‌کند و سپس سعی در حل آن مساله محدود شده دارد. نتیجه می‌تواند این باشد که خودش مساله را حل کند یا یک رفتار اجتماعی را بدون هزینه زیادی برای همیشه تغییر دهد.

نتایج مثبت حاصل از ارزیابی دقیق تاثیر پروژه‌های دارای اهداف اجتماعی

پس از ارزیابی تاثیرگذاری یک بنگاه اجتماعی، کارآفرین اجتماعی متوجه می‌شود که برنامه اجراشده تا چه میزان موفق بوده است. موفقیت و شکست هردو به یک اندازه برای کارآفرین اجتماعی مهمند، زیراکه از هر دوی آنها درس‌های ارزشمندی می‌گیرد. مهمتر از آن کارآفرین اجتماعی دانش خود را در این زمینه که چه چیزی نتیجه می‌دهد و چه چیزی به نتیجه نمی‌رسد با دیگر کارآفرینان اجتماعی در میان می‌گذارد تا آنها بتوانند در برنامه‌های اجتماعی که در پیش گرفته‌اند، موفق شوند.

همچنین ارزیابی دقیق و همه‌جانبه تاثیرات پروژه‌های اجتماعی، می‌تواند درس‌هایی در زمینه اجرای مجدد برنامه‌های تاثیرگذار در مناطق دیگر به همراه داشته باشد.

به گفته «فیشر» و «استار»: «توسعه مدل‌های موفق برای تغییرات اجتماعی بسیار گران است و ما نمی‌توانیم هر بار چرخ را از اول اختراع کنیم». بهترین برنامه‌ها آنهایی هستند که با کمترین اصلاحات بتوانند در زمینه‌های اجتماعی مختلف برای حل یک مشکل مشابه استفاده شوند. مدل گرامین کاهش فقر تنها به خاطر پایداری (بقا) و اثربخشی هزینه موفق نیست، بلکه به دلیل آمادگی‌اش برای خدمت رسانی به نیازهای جوامع مختلف با مجموعه‌ای از نیازهای فرهنگی و اجتماعی گوناگون موفق شده است. در واقع این مدل تا آنجایی موفق بوده که کشورهای توسعه یافته نظیر ایالات متحده نیز برای کاهش فقر آن را اجرا کرده‌اند.

*mehdisamimi@gmail.com

**m.taheri۸۹@gmail.com

منبع:

http://www.uniteforsight.org/social-entrepreneurship-course/module۳

مطالعه موردی(۱)

بانک گرامین، یک نمونه از پروژه‌ای اجتماعی با تاثیر پایدار و بلندمدت

«محمد یونس»، اقتصاددان و متفکر برجسته بنگلادشی، یکی از برجسته‌ترین پیشروان مبارزه با فقر در سطح بین‌المللی محسوب می‌شود. کوشش‌های موثر این اقتصاددان مسلمان بنگلادشی در مبارزه با فقر، باعث شد که در سال ۲۰۰۷ جایزه صلح نوبل به وی اعطا گردد.

«محمد یونس» با تاسیس یک بنیاد خیریه غیردولتی با نام «گرامین بانک» (Gramin Bank) توانسته است تا جهش بزرگی در فقرزدایی در بنگلادش ایجاد نماید («گرامین» در زبان بنگلادشی به معنای کشاورز است). فعالیت گرامین‌بانک، بر خلاف باور رایج در سیستم‌های بانکداری موجود، بر مبنای اعطای وام و نیز سایر خدمات بانکی به فقرا قرار دارد. به این ترتیب گرامین بانک که اولین بانک تخصصی ویژه فقرا محسوب می‌شود، تا به امروز توانسته است بیش از پنج میلیون فقیر بنگلادشی را تحت پوشش بگیرد که بالغ بر ۹۰ درصد از آنان را زنان سرپرست خانوار تشکیل می‌دهند. مکانیزم حمایتی مورد استفاده «گرامین بانک»، بر پایه پرداخت وام‌های خرد (Micro Credit) برای راه‌اندازی کسب و کارهای کوچک و خودکفایی مالی تدریجی قرار داشته است.

نکته جالب توجه آن است که روش‌های ویژه مورد استفاده «گرامین بانک» برای توانمندسازی و نیز ترغیب فقرا به بازپرداخت اقساط وام‌ها، باعث شده است که نرخ بازپرداخت وام‌های مذکور نزدیک به ۹۶ درصد باشد و به این ترتیب در حال حاضر گرامین بانک تنها بانک ویژه فقرا در سطح جهان محسوب می‌شود که فعالیت‌های آن با وجود ماهیت خیریه، تا حد مناسبی سودده هستند. موفقیت چشمگیر گرامین بانک در بنگلادش، موجب شده است که این بنیاد خیریه، هم‌اکنون شعباتی در بیش از ۵۰ کشور دنیا بر پا نماید.

مطالعه موردی(۲)

کارآفرینی اجتماعی و محافظت از بینایی

اتحاد بین کلینیک‌ها و موسسات بینایی در سطح جهان از طریق سرمایه‌گذاری مشترک مادی و انسانی در موسسات اجتماعی به حذف مشکلات مراقبت از بینایی منجر شده است. جوامع روستایی و شهری که در چنین برنامه‌هایی شریک شده‌اند موانع گذشته برای مراقبت از بینایی را برای اقشار تنگدست حذف کرده‌اند. این برنامه‌ها باعث شده چشم‌پزشک‌های محلی بتوانند با کیفیت بالایی به اقشار ضعیف در بیماری‌ها و مشکلات بینایی کمک کنند.

این برنامه‌ از پایداری زیادی برخوردار است، زیرا به تربیت و توسعه استعدادهای محلی پرداخته‌ و کلینیک‌ها می‌توانند در طولانی مدت به ارائه خدمات در مناطق مختلف بپردازند. این برنامه توانسته اتحاد لازم را جهت رهبری جمعی و به‌کارگیری استعدادها و ایده‌های کلینیک‌های شریک ایجاد کند. نه‌تنها برنامه‌های مراقبت از بینایی توسط مسوولان محلی اجرا می‌شود، بلکه داوطلبان محلی نیز برای ارائه خدمات در کلینیک‌های محلی آموزش می‌بینند. برای تربیت این استعدادهای محلی از متخصصین و پرستاران چشم‌پزشک داوطلب استفاده می‌شود. این مدل کار امکان ارائه عمل‌های جراحی در کلینیک‌های محلی را افزایش داده است. برای اطلاعات بیشتر در این زمینه می‌توانید به آدرس اینترنتی زیر مراجعه نمایید: http://www.uniteforsight.org/what-we-do/social-entrepreneurship

برنامه اتحاد برای بینایی از طریق ایجاد اتحاد بین کلینیک‌های چشم‌پزشکی در زمینه ارائه خدمات به مردم، شناسایی و رفع مشکلات خاص جوامع مختلف در دریافت مراقبت‌های چشم‌پزشکی فعالیت می‌کند. بیماران به کلینیک آورده شده و پس از اتمام معاینات به محل زندگی خود بازگردانده می‌شوند. همچنین در مناطقی که خارج از دسترس هستند نیز افرادی آموزش دیده‌اند و سطح آگاهی در محافظت از بینایی در این مناطق افزایش یافته است. این برنامه به شکلی موفقیت آمیز در مناطق مختلفی از هند، هندوراس و غنا اجرا شده است.