طرفدار اقتصاد بدون نفت
روز 19 آذر سال 1378 حسین مکی، یکی از مردان طلایی چشم از جهان فرو بست. او به تعبیر دوست و دشمن «سرباز فداکار وطن» لقب گرفت و در عرصه نبرد با امپریالیست و استعمار پیر زبان به اعتراض گشود، تا جایی که در ماجرای خلع‌ید از شرکت نفت انگلیس و نیز ملی شدن صنعت نفت ایران، یکی از مهره‌های اثر گذار و ماندگار آن ایام شد.

آری، نحوه بیان و طرز فکرش متفاوت بود، بعضی اوقات محو سخنانش می‌شدم که با چه قاطعیتی از حرکت عظیم سال‌های نهضت ملی شدن صنعت نفت از خود و یارانش دفاع می‌کرد.او شخصیتی خاص و منحصر به فرد داشت و گاهی اوقات نیز پشیمان از آنچه در گذشته انجام داده بود، به راستی که او خودش بود و برای اهدافش دم می‌زد ولی بازدمش آن نبود که انتظار داشت.حسین مکی از مردم بود، به خاطر وطن خواند، به خاطر وطن گفت و در خاک وطن نیز آرام گرفت.نه درس دیپلمات‌ها را خوانده بود و نه زبان آکادمیک می‌دانست و تنها به زبان مردم صحبت می‌کرد، بی‌باک بود، مخالفان او را به رک‌گویی متهم می‌کردند و موافقان او را به‌عنوان مردی شجاع و بی‌پروا می‌شناختند، مخالفان او را خرابکار رابطه با غرب و موافقان او را مخالف استعمار و اجنبی می‌پنداشتند. قبل از اختلاف و شکاف در جبهه ملی او پررنگ و بی‌مثال بود و بعد از آن به گفته مخالفانش کمرنگ و خطاکار شد.اما به راستی او هدف داشت و نوعی اصولگرایی در تفکر او سوسو می‌زد، او پس از کودتای ننگین 28 مرداد نه پست وزارت را قبول و نه مناصب دولتی را نگه داشت بلکه به‌صورت خاصی به نوشتن روی آورد و گوشه عزلت گزید و به قول امروزی‌ها خانه‌نشین شد.

آگاهانه دست به نگارش تاریخ زد که نمونه آشکار آن را در شاهکار هشت جلدی «تاریخ 20 ساله» می‌توان دید و جالب آنکه نگارش 24 سال از تاریخ معاصر این مرز و بوم حدود41 سال به طول انجامید. وی پشتکارش در این نوشتار زبانزد خاص و عام شد تا جایی که امروز می‌بینیم تاریخ 20 ساله حسین مکی به‌عنوان یکی از کتب مرجع تاریخ معاصر ایران در داخل و خارج نمود پیدا کرده است.این شخصیت شاخص در سال 1290 در میبد یزد به دنیا آمد و نام فامیلی خود را از پدرش سیدمحمدباقر مکی‌یزدی (میرزا محمدباقر مکی‌میبدی) گرفت.میرزا محمد باقر یکی از تجار و بازرگانان خوشنام آن زمان و در حقیقت تاجری یزدی بود. سیدحسین، پدر خود را در نوجوانی از دست داد و به همین دلیل در نیمه راه تحصیل، به مدرسه نظام رفت و با درجه استواری در ارتش تازه تاسیس پهلوی اول (نیروی هوایی - کارخانجات نیروی هوایی در دوشان تپه) خدمت کرد.6 سال دوره ابتدایی را در مدرسه سلطانی گذراند و دوره متوسطه را تاکلاس دهم در مدرسه دارالمعلمین بود که بعدها مدرسه تغییر نام داد و به نام معرفت در محل سابق دارالمعلمین تشکیل و سپس موفق به اخذ دیپلم شد.

اما به پیشنهاد رئیس فرهنگ یزد و نائین قبل از اخذ دیپلم متوسطه در اداره فرهنگ این شهر به‌عنوان معلم کلاس چهارم استخدام و مدت دو سال به معلمی پرداخت و پس از آن در جست‌وجوی هدف خود راهی تهران شد تا نگرش خود را به فعل برساند.او علاقه‌ای خاص به ادبیات فارسی، صرف و نحو عربی، منطق و عرفان داشت که مواردی چند را تحصیل کرد و چه بسا که خود نیز باوری بر سرنوشت سیاسی خود نداشت. نکته قابل‌توجه اینکه در زمان خدمت وظیفه در زمینه‌های مختلف ادبی نیز تتبع کرده و موفق به تصحیح و چاپ دیوان عاشق اصفهانی،گلزار ادب و دیوان مشتاق اصفهانی شد. وی پس از مدتی به اداره راه‌آهن رفت و در آنجا مشغول شد که بنابه توان و استعداد نهفته خود در کوتاه‌مدتی به سرپرستی اداره کل آمار، آموزش، تبلیغات و انتشارات آن وزارتخانه منصوب شد. مکی پس از شهریور 1320 و به وجود آمدن فضای باز سیاسی، رسما فعالیت خود را در مطبوعات کشور آغاز و رنگ و بویی نو به خود گرفت و به‌عنوان روزنامه نگار در روزنامه‌های مهر ایران، کیهان، اطلاعات، اطلاعات هفتگی و مجله آینده، اقدام به نوشتن مقالاتی کرد که خوانندگان زیادی را به خود جذب کرد که از میان آنها می‌توان استاد ملک‌الشعرای بهار را نام برد.

در سال 1322 به اتفاق عده‌ای از مهندسان از جمله مهندس غلامعلی فریور، حزب ایران را به‌صورت مستقل تاسیس کردند و در سال 1324 برابر با پنجمین دوره نخست‌وزیری قوام، حسین مکی به معاونت شهرداری تهران انتخاب و سپس با سمت مدیریت کل وزارتخانه کار به فعالیت پرداخت.او پس از تشکیل حزب دموکرات توسط قوام‌السلطنه در سال 1325 به درخواست شخص نخست‌وزیر به عضویت حزب درآمد و عضو کمیته تشکیلات آن شد و ریاست تشکیلات حزب دموکرات را در غرب ایران و استان مرکزی عهده دار شد.مکی در مجلس پانزدهم نماینده مردم اراک شد. او در سال 1326 پس از بازنگری در مواضع سیاسی خود، در دوران دولت رزم آرا و ساعد به مخالفت با قرارداد گس- گلشائیان پرداخت و در همین ایام با همکاری مظفر بقایی حزب اقلیت را تشکیل دادند.در مجلس شانزدهم با همکاری دکتر محمد مصدق به نمایندگی مردم تهران انتخاب و مبارزه‌ای آشکار را با دولت رزم‌آرا آغاز کرد، آنچنان که به شهرت سیاسی اش اضافه شد و بی‌پروا و با قدرت مخالفت‌های خود را ابراز می‌کرد. مکی در دوره هفدهم مجلس شورای ملی به‌عنوان نماینده اول تهران انتخاب و نیز در 29/ 12/ 1331 از سوی نخست‌وزیر وقت دکتر مصدق به‌عنوان مشاور ایشان برگزیده شد.

اقتصاد بدون نفت
حسین مکی دوسال پس از ملی شدن صنعت نفت به اروپا و آمریکا سفر کرد و گزارشی تامل‌برانگیز را به مجلس شورای ملی ارائه کرد که همچون یک سند از آن دوران به جا مانده و نشانگر تفکر و گرایش به رشد اقتصادی بدون نفت است.

آذر ماه سال 1331:
«در این مسافرت تقریبا سراسر آمریکا و اغلب کشورهای اروپایی را سیاحت کردم و چیزی که از نظر اجتماعی بیش از تمام مطالب و مسائل مرا به خود مومن و معتقد ساخت این بود که ملت ایران هرگز نباید به امید همسایه بنشیند و هرگز نباید منتظر بماند که از ممالک خارج به او کمک شود. در این دنیای بزرگ هر ملتی برای منافع خود مشغول فعالیت و کار و کشمکش است و هیچ‌کس حاضر نیست که به جماعتی دیگر بی‌جهت کمک و استعانت کند. ملت ایران باید دامن همت به کمر ببندد و با راهنمایی و مساعدت دولت، فعالیت‌های مجدانه‌ای برای تحصیل ثروت و بالابردن سطح اقتصاد کشور آغاز کند و ابدا توجهی به درآمد نفت نداشته باشد.به خدا قسم ما همه چیز داریم، همه قسم معدن بکر و دست‌نخورده داریم.اراضی خوزستان از مستعدترین اراضی دنیا برای کشت و زرع است و با این همه ثروت خدادادی می‌توانیم پس از چند سال با کار و کوشش و زحمت، به راستی آمریکای شرق زمین بشویم.هموطنان عزیز من باید بدانند که تمام ملل عالم کار می‌کنند و زحمت می‌کشند و به آینده کشور و میهن خود امید کامل دارند،همین کالیفرنیا که این همه از آبادانی آن صحبت می‌شود تا سی سال پیش صحرایی بیش نبوده است.

آنچنان‌که اراضی خوزستان ما به مراتب حاصلخیزتر و مستعدتر از زمین‌های آنجاست.البته دولت ایران مساله نفت را نیز نباید فراموش کند باید برای صدور و فروش نفت تلاش کند ولی هرگز این مساله نباید موجب آن شود که اقتصاد خود را بر پایه نفت قرار دهیم.آن روزی ما ملتی خوشبخت خواهیم بود که اقتصادی داشته باشیم که ابدا به سرنوشت نفت بستگی نداشته باشد و حوادث و اتفاقات سیاسی و تجاری مربوط به این صنعت در شئون اقتصادی ما اثری جزئی نیز نداشته باشد.حال به مشاهدات خود از سد هوور (Hoover Dam) که یکی از بزرگ‌ترین سدهای جهان است، می‌پردازیم. اینکه سد هوور در صحرایی لم یزرع و بیابانی خشک که مساحت آن صدها کیلومتر مربع است ساخته شده و امروز وجود این سد عظیم باعث شده که این بیابان گسترده، منطقه آباد و شهر بزرگی چون لاس‌وگاس را به‌وجود آورد و علت آبادی هم این است که تا کیلومترها اطراف سد هرکس داوطلب عمران بخشی از منطقه باشد، از برق و آب مجانی برخوردار خواهد بود و جالب آنکه عایدات شهر به‌قدری زیاد است که بسیاری از کالاها از اخذ عوارض شهرداری معاف می‌باشند و آنچنان‌که هر کدام از توربین‌های عظیم این سد چندین هزار ولت برق تولید می‌کند که باعث شده تا آن بیابان عظیم تبدیل به مزارع و کارخانجات و شهری بزرگ شود.

و اما افسوس من از اینکه در زمان خلع ید با هواپیما از آسمان خوزستان عبور می‌کردم و رودخانه‌های بزرگی مانند کارون، کرخه، دز و ... را در آن صحرای وسیع می‌دیدم که آب آنها بلا‌استفاده و تمامی آن به هدر می‌رود و در آخر به دریا می‌ریزند، آنچنان متاسف می‌شدم که چرا از آب و برق آن استفاده نمی‌شود یا حتی طرحی در نظر نیز نیست.حال مشاهداتی نیز در مسافرت آلمان، داشتیم که امیدواریم برای ملت ایران بسیار مفید واقع شود. زیرا ما در آنجا دیدیم که این ملت شکست خورده در جنگ جهانی دوم در اثر کار و کوشش و زحمت، به‌قدری امروز در صنعت پیشرفته شده‌اند که صدی یازده محصولاتشان نسبت به قبل از جنگ افزون شده است و حتی در یکی از کارخانجات آنجا که نام آن زیمنس بود با آنکه شانزده هزار ماشین این کارخانه را در زمان جنگ به غارت برده بودند و در دوران جنگ دویست و هشتاد هزار کارگر داشته، امروز با یکصد و نود هزار کارگر، دوازده درصد تولید محصولاتش بیشتر از زمان قبل از جنگ شده است.

به شما اعلام می‌دارم که هیچ امیدی به انگلیس و آمریکا نداشته باشید من به ملت ایران بگویم که به امید آمریکا نخوابند، بلکه به امید هیچ کشوری نخوابند، ایران باید روی پای خودش بایستد، ما اصولا باید اقتصاد ایران را بدون نفت در نظر بگیریم، اگر بخواهیم ایران آباد بشود، باید خودمان آن را آباد کنیم، اگر امسال پنجاه و پنج هزارتن پنبه دارید و توانستید سال بعد تولید پنبه را به صد هزار تن برسانید، دو برابر عایدی نفت، عایدی دارید، اگر موضوع این است که منتظر یک مشت لیره بمانیم تا آن را در وزارتخانه‌ها هزینه و تمام را خرج حقوق کارمندان کنیم، همیشه این وضع به قوت خود باقی است اما اگر اقتصاد را آباد کنیم، در صورتی که فردا نفت از اهمیت و اعتبار افتاد شما یک ایران آباد و آزاد دارید، شما یک ایرانی خواهید داشت که آیزنهاورها نیز به آن احترام می‌گذارند.سرزمینی که از ایران بسیار لم یزرع‌تر بوده مثل کالیفرنیا که از حیث آب و هوا مثل ایران است، امروز از هر جهت آبادتر شده است و من عینا این موضوع را خدمت آقای دکتر مصدق عرض کردم و ایشان دستور فرمود که کمیسیونی برای برق ایران و کمیسیونی برای اجرای سدهای ایران و حتی کمیسیونی هم برای تقسیم اراضی خوزستان بین کشاورزان تشکیل شود و تشکیل هر سه کمیسیون را از ایشان استدعا کردم.

ما هیچ‌گونه کمکی نه از حزب دموکرات و نه از حزب جمهوری‌خواه آمریکا نمی‌خواهیم. مملکت ما مستقل و مستغنی است و بنده هنوز در ایران طرفدار این قسمت هستم که ایران باید روی پای خودش بایستد، برای ما انتخابات آمریکا علی‌السویه است. ملت ایران به کسی که به او احترام بگذارد، احترام خواهد گذاشت اصلا سیاست ایران روی احترام متقابل است.در آمریکا سخنرانی یک ساعته‌ای در دانشگاه پرینستون داشتم و مصائب وارده به ایران را در گذشته خاطر نشان کردم، حدود و ثغور سابق ایران را هم گفتم و حمله مغول را هم توضیح دادم و گفتم که این ملت چطور در مقابل شدیدترین توفان‌های دنیا استقامت کرده، این توفان‌هایی که به ملت ایران وزیدن گرفت، این مشکلات عظیمی که ایران را در زیر بار خودش گرفت، اگر به بزرگ‌ترین کشورهای دنیا وارد آمده بود، امروز جز نامی در تاریخ از آنها هیچ چیزی باقی نمی‌ماند، این غریزه ملت ایران است که در مقابل توفان‌ها ایستادگی کرده و باعث شده امروز هم این چنین روی پای خودش بایستد.

من به ایشان گفتم که به این دلیل به آمریکا آمدم که به ملت آمریکا از مظلومیت ملت ایران بگویم و به آنها بگویم که دولت آمریکا از پشت به این ملت خنجر می‌زند که خوشبختانه روزنامه‌های آمریکایی نیز آن را به‌طور کامل نوشتند.به آنها گفتم مردم ایران در وضع بدی زندگی می‌کنند و علتش هم همین سیاست محاصره اقتصادی دولت‌های انگلیس و آمریکا در قبال ایران است.من به معاونان وزارت خارجه آمریکا نیز گفتم که ‌ای آقایان، ایران یک آتشفشان خاموش است، کاری نکنیدکه این آتشفشان خاموش فوران کند، بدانید که اگر فوران کند تنها ایران را نخواهد سوزاند، بلکه شما را زودتر می‌سوزاند برای اینکه وقتی جنگی در بگیرد دیگر کوچک و بزرگ ندارد و همه جا را فرا خواهد گرفت و همه را خواهد سوزانید و گسترده خواهد شد، ایران را به حال خود بگذارید تا از منابع طبیعی خودش به‌صورت آزاد و مستقل استفاده کند.»

امیر مکی