تاملی در گزارش کیت ادوارد ابوت، کنسول انگلیس در مازندران ۱۸۴۸- ۱۸۴۷
رقابت با روسها
نرجس حیدری
بریتانیا در دوران قاجاریه بهرغم نداشتن اتباع و بازرگانانی در ایالات جنوبی دریای مازندران، یک کنسولگری در رشت و یک نمایندگی کنسولی در استرآباد تاسیس کرده بود که صرفا هدف سیاسی در برداشت. از جمله رقابت دو امپراتوری توسعهطلب روسیه و بریتانیا در قرن نوزدهم برای حکمرانی بر سرزمینهای آسیای مرکزی بود که ایران را ناخواسته درگیر آن کرد.
از پیامدهای این رقابت تاسیس نمایندگیهای سیاسی و کنسولگری در ایران بود. این دولتها برای منافع بازرگانی- سیاسی و ارائه خدمات به اتباع خود در دیگر کشورها، با موافقت کشور ذیربط به تاسیس کنسولگری در بنادر و شهرهایی میپرداختند که با آنها رابطه تجاری داشتند یا در حال آغاز این رابطه بودند.
نرجس حیدری
بریتانیا در دوران قاجاریه بهرغم نداشتن اتباع و بازرگانانی در ایالات جنوبی دریای مازندران، یک کنسولگری در رشت و یک نمایندگی کنسولی در استرآباد تاسیس کرده بود که صرفا هدف سیاسی در برداشت. از جمله رقابت دو امپراتوری توسعهطلب روسیه و بریتانیا در قرن نوزدهم برای حکمرانی بر سرزمینهای آسیای مرکزی بود که ایران را ناخواسته درگیر آن کرد.
از پیامدهای این رقابت تاسیس نمایندگیهای سیاسی و کنسولگری در ایران بود. این دولتها برای منافع بازرگانی- سیاسی و ارائه خدمات به اتباع خود در دیگر کشورها، با موافقت کشور ذیربط به تاسیس کنسولگری در بنادر و شهرهایی میپرداختند که با آنها رابطه تجاری داشتند یا در حال آغاز این رابطه بودند. پاسخ دولت ایران نیز به این اقدامات، افتتاح کارگزاریهای وزارت امور خارجه در شهرهای تجاری داخلی بود تا از این طریق ضمن اطمینان از رعایت معاهدات دو جانبه از منافع ملی و نیز منافع اتباع خود پاسداری کند. در سال ۱۲۶۹ ق- ۱۸۵۲م بریتانیا موفق به جلب موافقت ایران برای تاسیس کنسولگری آن دولت در ایالات جنوبی دریای مازندران شد. هدف بریتانیا از تاسیس کنسولگری در منطقه مذکور نه تجاری بلکه صرفا سیاسی بود زیرا بین بریتانیا و ایالات جنوبی دریای مازندران مناسبات بازرگانی مستقیم وجود نداشت و کالاهای بریتانیایی موجود در بازارهای گیلان، مازندران و استرآباد که صرفا مصرف محلی داشتند، از تبریز و قفقار وارد میشدند. کنسولهای بریتانیایی در حوزه ماموریت خود با برقراری مناسبات با طبقات فرادست و مقامات محلی، به کاهش اقتدار دولت مرکزی ایران و گسترش نفوذ سیاسی و منافع اقتصادی بریتانیا اشتغال داشتند.
در پی عهدنامه ترکمنچای (۱۲۴۳ق-۱۸۲۸م)، روسیه ایران را از داشتن نیروی دریایی در دریای مازندران محروم کرد و جزیره ایرانی آشوراده در دهانه خلیج استرآباد را اشغال کرد و به تاسیس پایگاه دریایی در آنجا پرداخت تا از دزدیهای دریایی در دریای مازندران و سواحل جنوبی آن جلوگیری کند. این اقدام روسیه توجه نمایندگان سیاسی بریتانیا را جلب کرد. سرجان مکنیل در سال ۱۲۵۸ق-۱۸۴۲م طی گزارشی لندن را از تصمیم خود برای اعزام ماموری مورد اعتماد به سواحل جنوبی دریای مازندران آگاه کرد تا اوضاع منطقه و اقدامات روسها را گزارش کند. این شخص که کیت ادوارد ابوت نام داشت در طی دو سفر طولانی (۱۲۵۸-۱۲۶۰ق/ ۱۸۴۳-۱۸۴۴م) از تبریز و غرب گیلان تا ترکمن صحرا در استرآباد، در گزارشی جامع دولت بریتانیا را از شرایط حاکم بر ایالات جنوبی دریای مازندران و اقدامات روسیه در این منطقه آگاه ساخت (کاظم بیکی، ۱۳۹۰).
کنسول ابوت گزارش خود را در سه بخش تقدیم عالیجناب پالمرستون میکند. وی در اولین گزارش خود که در سال ۱۸۴۴م به ملکه بریتانیا تقدیم میکند، توصیفی کلی از مازندران و استرآباد ارائه میدهد و در سفر دوم، به گفته خود وی، اطلاعاتی مازاد را کسب میکند. سفر وی در اول نوامبر ۱۸۴۷م از تهران آغاز میشود. ابوت در این سفر به ارائه جزئیات دقیق و موشکافانهای میپردازد از جمله اطلاعاتی درباره مسافتها و فواصل، نام مناطق، بلوک و تقسیمبندیها، مبالغ مالیاتی هر منطقه بهصورت نقدی یا جنسی، ذکر تاریخ روایی و اسطورهای برخی مناطق، اطلاعاتی درباره تعداد خانوارهای هر شهر یا روستا، محصولات کشاورزی و تجاری، معادن و منابع طبیعی، تعداد سربازها و نیروی نظامی هر شهر و روستا که به خدمت در ارتش مشغولند.
وی درباره تاریخ اسطورهای منطقه دماوند مینویسد: دماوند پایتخت کیومرث یا فریدون است، ولی بیشترین شهرت این شهر مربوط به ضحاک است. در جایی دیگر درباره آمل مینویسد: شهر آمل از نظر باستان شناسی بسیار پر ارزش است و این تاریخچه به زمان پادشاهی تهمورث، نوهکیومرث باز میگردد و گفته میشود که بعدها در زمان پادشاهی منوچهر این شهر پایتخت او بوده است.
یک نمونه برای ارائه تقسیمات منطقهای، تقسیماتی است که در مورد منطقه لاریجان ارائه میدهد. وی مینویسد: لاریجان شامل ۶۶ روستا به قرار زیر است:
بالا لاریجان: ۲۶ ده
کلارستاق: ۱۵ ده
امیری: ۱۲ ده
بهرستاق: ۱۳ ده
ابوت اطلاعات هدفدار و کاملی درباره منابع معدنی هر منطقه ارائه میدهد. برای مثال درباره فلزگری منطقه اسک مینویسد: در نزدیکی اسک معدن زغالسنگی وجود دارد که من پیشتر از وجود آن خبر نداشتم. فلزکاران دهات از زغالسنگ استفاده میکنند. گفته میشود که رگههایی از معدن مس در بهرستاق پیدا شده است و من بعدا شنیدم که روستای خراب نود (Neved) در لار، یک معدن قدیمی مس دارد. ابوت در گزارش بازدید از کارگاههای آهن کاری منطقه نور مینویسد: در مجموع ۱۶ مغازه یا کوره آهنگری در این منطقه وجود دارد و تعداد کورههای هر ده را نیز بر میشمرد. وی تولید روزانه هر کوره آهنگری را ۱۰۰ گلوله ۶ پوندی یا ۵۰ گلوله مینویسد و مبلغ خرید هر خروار (سیصد کیلوگرم) (۴۰ من تبریز) آهن در آمل را ۱۵ تا ۲۰ قران ذکر میکند.
از دیگر خصوصیات گزارش ابوت معرفی شخصیتها و اقدامات آنها است. برای نمونه وی طی عبور از رودخانه لار مینویسد: «با گذر از یک پل چوبی به سمت چپ رودخانه رفتیم که روی صخرهای به فارسی تراشیده بودند که بهخاطر تعمیر این راه مسافران باید سپاسگزار نواب رضا قلی میرزا در سال ۱۲۲۱ هجری قمری، یعنی حدود ۴۲ سال پیش باشند. من شنیده ام که این شاهزاده از اعقاب نادرشاه بوده است.» در جایی دیگر در زمان اقامت در شهر دماوند مینویسد: «من میهمان حاکم دماوند محمدهاشم خان بودم که او را از گذشته میشناختم. او به من اطلاع داد که حکومت این شهر و منطقه برای چند قرن با خانواده او بوده است و حتی افزود که متن فرمانی را در اختیار دارد که شاهان اولیه صفویه که در اواخر قرن پانزدهم در ایران حکومت میکردند به اجداد او داده بودند. او به یک خانواده سید عرب تبار تعلق دارد.» در بخش دوم گزارش به توصیف و ارائه اطلاعات درباره راه ساری به اشرف (بهشهر کنونی) از طریق پل نکا میپردازد و مینویسد: در میل ۱۴ به روستای میان رود رسیدم و با گذشتن از پل نکا بر رودخانه شمشیربور که دو دهنه دارد در روستای آقا بلور منزل گرفتیم. ساکنان این ده از ایل غیریلیس (Ghiraylees) یک ایل ترک بودند که به وسیله آغا محمد خان از بخش علیای گرگان به مازندران کوچ داده شدهاند.
ابوت در یادداشتهای اضافی درباره مازندران، از شهرهای آمل، نور، بارفروش (بابل)، ساری، هزار جریب و استرآباد صحبت میکند و اطلاعات مفصلی درباره مقیاس زمین، محصول برنج، مالیات زمین، نیروی نظامی، بخشها، روستاها و درآمد مالیاتی مازندران ارائه میدهد. او همچنین به قیمت محصولات کشاورزی در مازندران و استرآباد در فاصله نوامبر ۱۸۴۷ تا فوریه ۱۸۴۸ اشاره میکند. ابوت آمل را شامل ۷ منطقه دابو، علمرستاق، هزارپی، دشت سر، چپلاو، گرمرودپی و لتیکوه معرفی میکند که در مجموع از ۱۷۰ روستا تشکیل شده است. کل درآمد مالیاتی این منطقه ۱۷۱۱۸ تومان و ۹۰ قران و دو شاهی بوده است که سهم مالیات شهر آمل ۸۱۶ تومان برآورد شده است. محصولات این منطقه هفت نوع برنج، پنبه، شکر بسیار نامرغوب، ابریشمی با کیفیت نازل، لوبیا، کنجد و جو و انواع مرکبات مثل پرتقال و لیمو بوده است.
نمونهای از اطلاعاتی که ابوت درباره تجارت دریایی مازندران میدهد لنگر اندازی ۵کشتی روسی با محموله کامل و احتمالا نیمه پر در مشهدسر (بابلسر کنونی) در مارس ۱۸۴۷ است. در این گزارش گفته شده که ۴ فروند از این کشتیها حجمی معادل ۱۰۰۰۰ پود (تقریبا ۱۶۰ تن) داشتند. واردات پنبهای و پشمی اروپایی، عمدتا انگلیسی، از تهران به بارفروش (بابل) در حال افزایش است؛ چون تقریبا همه طبقات مردم که در بارفروش و اطراف آن زندگی میکنند، مصرفکننده این محصولات هستند.
ابوت در گزارش خود به توصیف امکانات تجاری که روسها در سواحل استرآباد ایجاد کردند میپردازد و مشخصات اقلام وارداتی و صادراتی روسیه را شرح میدهد و درباره بازدید از تاسیسات روسها در جزیره آشوراده در استرآباد مینویسد: «در طول ۶ تا ۱۴ دسامبر در دهکده گز که بندر ورود به خلیج استرآباد است، اقامت کردم. یافتن وسیلهای برای گذشتن از آب و رسیدن به جزیره آشوراده که روسها در آن تاسیساتی درست کردهاند بسیار دشوار است. ایرانیها که هیچ قایقی ندارند و کاپیتان کشتیهای ترکمانها و روسها بدون کسب اجازه از فرمانده دریایی روسها هیچ ناشناسی را سوار نمیکنند. به همین دلیل من چند روزی معطل شدم تا بالاخره توانستم برای سوار شدن به کشتی، اجازه بگیریم.» در ادامه گزارش ابوت مینویسد: «آنچه از کشتیرانی روسها در این سفر دیدم به خوبی نشان میداد که چرا فرمانده روسی دلش نمیخواست و به عمد خودش را قایم کرده بود تا با من ملاقات نکند. به یقین هیچ دلیلی وجود نداشت که از نیروی دریایی روسها در بحر خزر احساس غرور کند.»
ابوت در آخرین بخشهای گزارش خود شرح مفصلی از بازدیدش از اردوگاه ایرانیان در مرز ایالات گوکلان و صحرای ترکمن مینویسد و لیستی از قبایل گوکلان و یموت، تعداد خانوارها و رئیس این قبایل مینویسد. از جمله نکاتی که در گزارش ابوت مورد توجه است عدم اعتماد وی به آمار و ارقامی است که از جانب ایرانیان داده میشود برای مثال در جایی که به بخشها و روستاها و درآمد مالیاتی مازندرانی اشاره میکند، مینویسد: «کل تعداد روستاها وقتی که دهات تنکابن هم اضافه شود از ۱۰۰۰ واحد بیشتر میشود که از آنچه من در گذشته شنیده بودم بسیار بیشتر است. در ایران کمتر اتفاق میافتد که دو داده آمار با هم بخواند حتی وقتی که آمارها از منابع رسمی جمع آوری میشوند.» همچنین درباره منطقه هزار جریب مینویسد: «در اطلاعاتی که به دست من رسیده شماره کل روستاها برای این منطقه ۸۵ عدد ذکر شده است و برای من امکان پذیر نیست که صحت و سقم این رقم را بررسی کنم.»
ابوت در اول فوریه از استرآباد به سمت ساری حرکت میکند و از طریق جاده فیروزکوه به سمت تهران به سفر خود خاتمه میدهد. طی مسیر بازگشت نیز طبق روال گزارش توصیفی خود تمام جزئیات راه را ذکر میکند. وی در خاتمه گزارش مینویسد: «سرانجام پس از سه ماه و ۱۷ روز که در سفر بودم به تهران بازگشتم.»
منابع:
گزارش سفر کنسول ابوت به ساحل بحر خزر در طول اول نوامبر ۱۸۴۷ تا ۱۷ فوریه ۱۸۴۸ (اسناد وزارت امور خارجه انگلستان: محرمانه، شماره ۱۳۶) ترجمه دکتر احمد سیف.
کاظمبیکی، محمد علی(۱۳۹۰)، «کنسولگری بریتانیا در ایالات جنوبی دریای مازندران در دوران قاجاریه و کارکنان محلی آن»، فصلنامه تحقیقات تاریخ اجتماعی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال اول، شماره دوم، پاییز و زمستان. صص ۱۷-۹۹
ارسال نظر