پول در دوره صفویه
علیاکبر یزدانی
انساهاى اولیه که دستهجمعى میزیستند، نیازى به تعویض کالا نداشتند. بعد از بهوجود آمدن طوایف و قبایل، مبادله کالا به کالا رواج یافت. مبادله کالا به دلایلى با مشکلاتى همراه بود. براى رفع مشکلات، ابتدا از فلز براى مبادله استفاده کردند و پس از مدتى به فلزات گرانبها و سبک وزن، از جمله طلا و نقره و مس رو آوردند.
در بیشتر کشورهاى شرقى و آسیایى، فلزى که در مبادله کالا از آن استفاده میشد، حلقهاى شکل بود و در سه هزار سال پیش از میلاد از آن استفاده میکردند که میتوان آن را قدیمیترین وسیله مبادله، پیش از اختراع سکه دانست.
علیاکبر یزدانی
انساهاى اولیه که دستهجمعى میزیستند، نیازى به تعویض کالا نداشتند. بعد از بهوجود آمدن طوایف و قبایل، مبادله کالا به کالا رواج یافت. مبادله کالا به دلایلى با مشکلاتى همراه بود. براى رفع مشکلات، ابتدا از فلز براى مبادله استفاده کردند و پس از مدتى به فلزات گرانبها و سبک وزن، از جمله طلا و نقره و مس رو آوردند.
در بیشتر کشورهاى شرقى و آسیایى، فلزى که در مبادله کالا از آن استفاده میشد، حلقهاى شکل بود و در سه هزار سال پیش از میلاد از آن استفاده میکردند که میتوان آن را قدیمیترین وسیله مبادله، پیش از اختراع سکه دانست. در کاوشهاى شوش، حلقههایى از ویرانههاى معابد از دوهزار سال قبل از میلاد به دست آمده است. استفاده از فلزات سبک وزن، کمحجم و گرانبها معاملات را سهل و ممکن ساخت و مورد قبول عامه قرار گرفت. بهاین ترتیب، مرحله پیدایش پول آغاز شد.
واژه پول: پول از کلمه یونانى obols گرفته شده و آن سکهاى بود برابر یک ششم درهم یا دراخم، کریستین سن معتقد است کلمه «پول» در زمان اشکانیان بهایران راه یافته است.
«سکه»، نام دستگاه آهنینى بود که براى مهر زدن بر پولهایى که میان مردم رایج بود و با آن معامله میکردند، بهکار میرفت، بعدها آن را اثر مصری مینامیدند که روی سکهها حک میشد؛ بنابراین سکه عبارت است از یک قطعه فلز به وزن معین که روی آن علامت رسمی دولت، یا حکومت که عیار و وزن و ارزش آن را تعهد میکند، قید شده است.
مسکوکات دوره صفویه
صفویان، سلسلهای معروف از پادشاهانایران بودند که از سال ۹۰۵ تا ۱۱۳۵ ه.ق، بهطور مستمر و پس از آن تا سال ۱۱۴۸ (تا زمان جلوس نادرشاه) بهطور رسمی درایران سلطنت کردند.
ظهوراین سلسله درایران از چند نظر واجد اهمیت است که مهمترین آنها وحدتایرانیان، رسمی شدن مذهب تشیع و ترقی صنایع و هنرها است. نسب صفویان به شیخ صفیالدین اردبیلی، عارف معروف میرسد. موسساین سلسله، شاه اسماعیل است و پس از شاه اسماعیل ده تن از اخلاف وی به سلطنت رسیدند.این سلسله در حقیقت پس از قیام محمود افغان و مسخرشدن هرات و مشهد به دست افاغنه و سقوط اصفهان منقرض شد.
پولایران در دوره صفویه بیشتر نقره و مس بود؛ البته دراین دوره پول طلا هم ضرب میشد، ولی بیشتر جنبه تشریفاتی داشت؛ در موقع جشن تولدشاه یا جلوس او مقداری سکه طلا ضرب میکردند و بهعنوان عیدی به مردم میدادند واین سکهها در تجارت رواجی نداشت. شاردن، سیاح فرانسوی دراینباره مینویسد: «پرداخت وجه درایران به نقره است و طلا در تجارت رواج ندارد.»
«عباسی»، بزرگترین واحدپول نقره بود که شاه عباس صفوی آن را ضرب کرد و به نام او به «عباسی» معروف شد.این پول برابر با ۲۰۰ دینار بود و دو مثقال نقره وزن داشت، ولی بعدها وزن آن به یک مثقال رسید. بعد از «عباسی» از لحاظ ارزش، «محمدی» محمد خدابنده، پدرشاه عباس مرسوم شده و به نام او «محمدی» نام گرفته بود. «شاهی» از عباسی و محمدی کوچکتر بود که ۲۰/ ۱۰ گرم وزن و معادل ۵۰ دینار ارزش داشت. کوچکترین سکه نقره رایج درعهد صفویه، «بیستی» نام داشت که برابر با ۲۰ دینار بود و هر شاهی ۵/ ۱ بیستی میارزید؛ توضیح اینکه سکه بیستی مدتی بعد از جریان خارج شد و دیگر رواج نداشت. «تومان» هم یک واحد دیگر بود که البته صورت خارجی نداشت و بهعنوان واحد محاسباتی به کار میرفت و معادل ۵۰ عباسی بود. در سواحل خلیجفارس هم سکهای به نام «لاری» رواج داشت که از نقره خالص ساخته میشد و معادل دو شاهی و نیم بود و شکل خاصی داشت. به گفته شاردن: «لاری مانند مفتول گردی است به درشتی قلم که آن را تاکرده باشند و وسط آن به اندازه شست دست است و علامت مخصوصی روی آن دارد. در وسط آن هم مهرههای آویختهاند که روی آن مهره، نام پادشاه وقت و ارزش سکه ذکر شده است.»این سکه از طرف سلسلهای که در لارستان حکومت میکرد، منتشر میشدو چون شاه عباس آن سلسله را منقرض کرد، مقدار آنها فوقالعاده کم شد.
پول مسیاین دوره به نام «قازبیک» بود که گاهی آن را به نام «فلوس» نیز میخواندند. هر بیستی معادل ۴ قازبیک بود (هر قازبیک معادل ۵ دینار ارزش داشت) دراین دوره، وزن سکهها در تمام ایالات یکسان بود و روی سکهها، کلمات لاالهالااالله، محمد رسولالله و اطراف آن، نام دوازده امام و در طرف دیگر اسم پادشاه و تاریخ و محل ضرب، منقوش بود. روی پولهای مسی یک طرف شیر و خورشیدو در طرف دیگر، تاریخ و محل ضرب نقش میشد و در ضمن تصاویر گوناگونی از حیوانات از قبیل غزال، گربه، مار، شیر و غیره نیز حک شده بود.
شاردن، سیاح فرانسوی در سفرنامهاش (سفر بهایران وهند شرقی) دراین مورد چنین مینویسد: «ایرانیها هر قسم پولی را زر مینامندکه به معنی طلا است و سیم در زبان آنها به معنی نقره است. به پول نقره؛ نام درهم میدهند و پول طلا را دینار میگویند. حساب آنها به دینار و بیستی و تومان است، ولی سکه مخصوص بیستی و تومان ندارند. یک بیستی، مساوی ده دینار و یک تومان معادل ده هزار دینار است. پولهای رایجشان نقره است. محمدی مساوی دوشاهی، عباسی معادل چهارشاهی و تومان معادل پنج شاهی است. پول مسی عبارت از قازبیکی است که هر ده تای آنها مساوی یک شاهی است. پول طلا ندارند، ولی در موقع تاجگذاری و عیدنوروز، پول طلا سکه میزنند. سکههای طلا اسم مخصوصی ندارند و ایرانیها آن را طلا و اشرفی میگویند. وزن سکهها در همهجا یکسان است. در تمام ایالات سکه میزنند و حق ضرب از تمام ممالک دنیا بیشتر است.
نکته جالب توجه در مورد پولهایایران از دوره صفویه به بعد،این است که تمام آحاد پولایران، در واقع، به شیوه اعشاری نگهداری میشد. فی المثل: ۲۰۰ قازبیک= ۵ بیستی، ۲۰ شاهی= ۱۰ محمدی، ۵ عباسی= ۱۰۰ دینار، یک عباسی= ۲۰۰ دینار، یک محمدی= ۱۰۰ دینار... در زمان صفویه گرچه درایران معادن طلا و نقره وجود داشت، ولی استخراج نمیشد، زیرا هزینه استخراج یک مثقال نقره و طلا از قیمت آنها در بازار بیشتر بود و بنابراین بیشتر پولها را از سکه و شمشی که از ممالک اروپا وارد میکردند، میساختند. همه کسانی که وارد خاکایران میشدند اعم از تجارایرانی و خارجیان موظف بودند که درایروان یا تبریز که ضرابخانه شاهی در آنجاها وجود داشت،هر قدر پول نقره داشته باشند، اظهار کنند تا اسم شاه بر آنها ضرب شود. اگر کسی نقره خود را اظهار نمیکرد و گرفتار میشد جریمه زیادی از او دریافت میکردند اما اگر تاجری کار و شغلش اجازه نمیداد که درایروان یا تبریز توقف کند و میخواست نقرهاش را مستقیما به اصفهان ببرد و در ضرابخانه آنجا سکه بزند، بلیتی از رئیس ضرابخانهایروان یا تبریز میگرفت و همان بلیت برای او سند معامله و ارائه نقره محسوب میشد.
تاورنیه مینویسد: «کم اتفاق میافتدکه تاجری، نقره خود را به اصفهان برساند؛ به جهتاینکه روسای ضرابخانه سرحدی یک تنک نقره یا چیزی نظیر آن به تاجر تعارف میدهند که او را بر آن دارند تا در تبریز یا ایروان نقره خود را به سکه مملکتی تبدیل کند. آنهایی که برای تجارت ابریشم گیلان میروند، باید از تفلیس بگذرند، در آنجا رئیس ضرابخانه، صدی دو به آنها منفعت میدهد که در آنجا نقره را سکه زنند، به جهت آنکه پولی که آنجا بهایشان میدهند، قدری بار دارد، ولی برای آنها تفاوتی نمیکند، زیرا به همان قیمت اسمیاین سکه در تمام گیلان رایج است.»
دالساندری (Dalessandrie) هم که در عهدشاهطهماسب بهایران آمده، دراین مورد مینویسد: «کسانى که نقره از ترکیه بهایران وارد میکنند، ۲۰ درصد منفعت میبرند؛ از طلا ۱۴ الى ۱۵ درصد و از مس ۱۸ و گاهى ۲۰ درصد.» به همین دلیل، پول زیادى از اروپا و ترکیه (عثمانى) واردایران میشد، اما این پولها درایران نمىماند و بیشترشان راه هندوستان را در پیش میگرفت. قسمتى از آنها هم در خزانه شاه و صندوق افراد تا ابد زندانى میشد. نتیجهاین شد که همواره پول نقره خوب درایران کمیاب بود و بهاین جهت، دولت خروج پول طلا و نقره را ازایران قدغن کرد و حتى در زمان شاه عباس، مجازات آن اعدام بود، ولى بااین حال، قاچاق طلا و نقره ازایران همچنان ادامه داشت و با دادن رشوه به حکام بنادر یا با پنهان کردن پولها در بین کالا، آنها را ازایران خارج میکردند. در واقع، در آن دوره هندیان وضع بدى را درایران به وجود آورده بودند. آنان سرمایه خود را در تجارت بین ۱۸ تا ۲۰ ماه، دو برابر میکردند و از اختلاف وزن عیار سکههاى محلى استفاده کرده، سکههاى بهتر را از جریان خارج میکردند و به هندوستان مى فرستادند. شاه عباس هم از وروداین دسته بهایران جلوگیرى میکرد، ولى در اثر رشوه دادن هندیان که بهصورت هدایا به شاهصفى دادند، وى به آنها اجازه سکونت و تجارت درایران را داد.
علاوه بر هندیان، اروپاییان نیز بهاین کار اشتغال داشتند. مسیوگاردن، کنسول فرانسه در ۲۰ ژانویه ۱۷۲۲ در گزارش خود به وزیر امور خارجه فرانسه دراین مورد مینویسد: انگلیسیها و هلندىها، تمام طلا و نقره ایرانى خود را بهصورت شمش یا سکه ازایران خارج میکنند. آنها بهطور مخفیانه و خیانتآمیزى، قلیان و زین و برگ یراق و بشقابهاى طلا و نقره را خریدارى کرده، تبدیل به شمش کرده و به هندوستان میفرستند...»
اگرچه سکههاىایرانى روزبهروز کمارزشتر میشد، بازهم صدور آنها براى هندیان صرف میکرد؛ زیرا پول هندوستان مرتب در مسابقه کمارزش شدن پول ازایران جلو بود. یکى از دلایل صدور طلا و نقره ازایران هماین بود که معمولا سلاطین سعى میکردند که از نظر حفظ اعتبار خود، سکههاى خوب و پر عیار سکه بزنند و تا اواخر دوره قاجاریه،این بدعت که حتىالامکان سکههاى پادشاهان باید خوش عیار باشد، رعایت میشد. تهونو(Thevenot) که در زمان شاه عباس دوم (۱۶۶۸- ۱۶۶۴) بهایران آمده بود، مینویسد: «از آنجا که سکه عباسى، رایجترین سکه درایران است، خوب است تذکر این نکته داده شود کهاین پول یکى از بهترین پولهاى جهان است.این سکه از نقره خالص ساخته شده و ضرابان جرأت ندارند یک سکه را ضرب کنند، مگر آنکه نقرههاى وارده را ذوب کرده، سپس به عباسى تبدیل کند.
عباسى را با چکش میکوبند نه با ماشین، ولى بااین همه وزن آنها به قدرى خوب۱ و یکنواخت است که وقتى میخواهند مبلغ زیادى پول بپردازند، آنها را از روى وزن احتساب میکنند.» اعمالى را که در ضرابخانههاى دوره صفوى انجام میشد، میتوان به ۹ دستگاه به شرح زیر، تقسیم کرد:
۱- دستگاه سباکى، طلاى مغشوش (مخلوط) و نقره کمعیار را خالص میکنند.
۲- دستگاه قرص کوبى: قرص خالص را به جهت ساختن ضرب میکوبند.
۳- دستگاه آهنگرى: بعد از آنکه قرص کوب کار خود را تمام کرد، فلز را در دستگاه آهنگرى بهصورت شمش در میآورند.
۴- دستگاه چرخ کشى: بعد از آهنگرى، طلا و نقره را از حدیده فولاد بیرون میکشند.
۵- دستگاه قطاعى: طلا و نقره را براى ساختن نقود، قطعه قطعه میکنند.
۶- دستگاه کهلهکوبى،: آنچه را از شمش قطع شده است، براى ساختن عباسى و پنج شاهى پهن میکنند.
۷- دستگاه سفیدگرى: رنگ زرد را سفیدگرى میکنند.
۸- دستگاه پخش کنى: عباسی کموزن را جدا کرده، مجددا میگذارند.
۹- دستگاه سکهکنی: استادان سکهکنی با استفادهاین دستگاه،هر روزه به شغل سکهکنی اشتغال دارند.
اما درباره هزینههای تحمیلی به پولایران در دوره صفویه، لازم به یادآوری است که دراین دوره، عایدات خزانه دولت از بابت سکه بسیار ناچیز بوده، اما هزینههای تحمیلی به سکه بسیار و به همین دلیل، قاچاق سکههای خارجی به داخل مملکت صرف داشت؛ حتی واردکنندگان سکههای خارجی پس از پرداخت حقالعمل ضرابخانه، سود زیادی میبردند. بهطور اختصار، هزینههای تحمیلی به پولایران در دوره صفویه چنین بود:
۱ - ۵ درصد گمرک عایداتی (که عاید زرگرباشی میشد)
۲- هزینه سکه که گاهی تا ۵/ ۷ درصد بالا میرفت و شامل یک تا ۵/ ۱درصد عادی بود.
۳- مبلغ حقالامتیاز شاهی که در زمان شاه سلطان حسین و محمود افغان به ۱۶ درصد رسید.
۴- سود وارد کننده که گاهی اوقات تا بیست درصد هم میرسید.
۵- منفعت غیرمشروع معیرالممالک (رئیس ضرابخانه) یا مستاجران ضرابخانه
۶- هرگونه تنزل ارزش پول با اجازه شاه انجام میشد.
بهطور کلی، در مدت ۲۵۰ سالی که سلاطین صفویه درایران سلطنت کردند، ارزش پولایران تنزل زیادی کرد و واحد رسمی پول، یعنی تومان که ده هزار دینار است، از ۴۰۰ مثقال نقره در زمان شاه اسماعیل، به ۵۰ مثقال نقره در زمان شاه سلطان حسین و محمود افغان کاهش یافت.
منابع:
عیساوى، چارلز، تاریخ اقتصادىایران، ترجمه یعقوب آژند، تهران، نشر گستر، ۱۳۶۲، ص ۱۲۵ -۱۲۷.
قائم مقامى، عبدالوهاب، «خلاصهاى از پیدایش پول درایران»، مجله ارمغان، شماره ۶
پینوشتها:
- سباک، به معنی ریختهگر و زرگر است.
- قطاعی در لغت به معنی قطعهای از آهن، ابزار آهنین، صفحهای فلزی و سوراخدار است که فلزات را توسط آن به شکل میله نازک و مفتول در میآورند.
- کهله، ریزههای زر و سیم را میگویند و زر سفید را نیز گفتهاند؛ به ترکی هم آقچه خوانند (برهان قاطع)
-این اعمال (دستگاهها) در تذکرهالملوک آمده که در دوران حکومت موقت افاغنه برایران نوشته شده است.
ارسال نظر