امیرکبیر و انقلاب میجی
سعید صیاد: اول آبان ۱۲۲۷ هجری شمسی ناصرالدین شاه به کمک میرزا تقی خان امیرکبیر وارد تهران شد و در روز بعد در قصر گلستان تاجگذاری کرد.
از آنجا که میرزاتقی خان در دستگاه وزیری دانشمند چون قائم مقام دوم بزرگ شده بود، با آنکه بچه آشپز و روستازادهای بیش نبود ولی با تعلیم و تربیت در منزل قائم مقام به قول امروزیها تحصیل کرده و فرهیخته شده بود. او به این نکته کاملا آگاه شد که هرگونه تحول فرهنگی، هنری، صنعتی و حتی انقلابهایی که میتوانست ملتها را از انحراف و کجراهه برهاند، در گرو سواد و درک مسائل سیاسی، اجتماعی و علمی است.
از آنجا که میرزاتقی خان در دستگاه وزیری دانشمند چون قائم مقام دوم بزرگ شده بود، با آنکه بچه آشپز و روستازادهای بیش نبود ولی با تعلیم و تربیت در منزل قائم مقام به قول امروزیها تحصیل کرده و فرهیخته شده بود. او به این نکته کاملا آگاه شد که هرگونه تحول فرهنگی، هنری، صنعتی و حتی انقلابهایی که میتوانست ملتها را از انحراف و کجراهه برهاند، در گرو سواد و درک مسائل سیاسی، اجتماعی و علمی است.
سعید صیاد: اول آبان ۱۲۲۷ هجری شمسی ناصرالدین شاه به کمک میرزا تقی خان امیرکبیر وارد تهران شد و در روز بعد در قصر گلستان تاجگذاری کرد.
از آنجا که میرزاتقی خان در دستگاه وزیری دانشمند چون قائم مقام دوم بزرگ شده بود، با آنکه بچه آشپز و روستازادهای بیش نبود ولی با تعلیم و تربیت در منزل قائم مقام به قول امروزیها تحصیل کرده و فرهیخته شده بود. او به این نکته کاملا آگاه شد که هرگونه تحول فرهنگی، هنری، صنعتی و حتی انقلابهایی که میتوانست ملتها را از انحراف و کجراهه برهاند، در گرو سواد و درک مسائل سیاسی، اجتماعی و علمی است. از این جهت از ابتدای صدارت خود در کنار اصلاحاتی که در ساختار سیاسی و اقتصادی کشور انجام داد شاه را مجبور کرد که سلطنت کند نه حکومت. مجدانه تصمیم به تاسیس مدرسهای گرفت که در آن اکثر علوم زمان را به نوجوانان ایرانی بیاموزند و آن را «دارالفنون» که ترجمه واژه اروپایی پلی تکنیک (Poly technic) است، نام نهاد.
میرزاتقی خان در زمان افتتاح این مدرسه در حالت تبعید در باغ فین کاشان بود. کاری که امیرکبیر کرد در واقع در حکم انقلاب فرهنگی و سیاسی بود و اگر با دسیسه سیاستمداران «آنگلوفیل» (طرفدار انگلستان) و «روسوفیل» (طرفداران روسیه) و دستور ناصرالدین شاه کشته نمیشد، شاید وضعیت ایران کنونی از کشور ژاپن نیز بهتر میشد. زیرا امیرکبیر توانست دارالفنون را ( در ۱۸۵۴ میلادی= ۱۲۳۳ شمسی= ۱۲۶۸ قمری) آماده بهرهبرداری کند اما در همان سال خود به قتل رسید و ثمره تاسیس این نهاد بزرگ فرهنگی خویش را ندید.
ژاپنیها اقدامی شبیه به کار امیرکبیر را ۱۴ سال بعد یعنی در ۱۸۶۸ در زمان امپراتوری «موتوسو هیتو» به اتفاق صدراعظمش «هیرو بومیای تو» انجام دادند و دست «شگونها»
(Shogoun) یا سپهسالاران کل و عوامل نفوذی، مرتجع و فاسد را از دربار ژاپن کوتاه کردند. از ۱۸۶۸ تا ۱۸۸۹ یعنی به مدت ۲۱ سال آنها با ساختن دارالفنونهایی شبیه اروپا و فرستادن محصل به خارج و استخدام استادان خارجی، ژاپن را به قول آلبرماله مورخ فرانسوی به اندازه 600 سال جلو بردند.
سرزمینی که بهصورت سنتی به کشور آفتاب تابان معروف بود در اثر این دگرگونی بزرگ فرهنگی که در تاریخ ژاپن به «انقلاب میجی» (Meigi) (نهضت صلح روشن) معروف بود در ردیف قدرتهای اروپایی قرار گرفت. بهطوری که در ۱۹۰۵ میلادی (۱۲۸۴ شمسی) ژاپن یگانه کشور آسیا بود که روسیه، یعنی بزرگترین کشور اروپایی را طی جنگ دریایی تسوشیما شکست داد. و در واقع آفتاب بخت ژاپن طالع شد و در زمره قدرتهای بزرگ جهان درآمد. میرزاتقی خان امیرکبیر ۱۴ سال قبل از ژاپنیها دست کسانی چون سلطنهها، دولهها و افراد فاسد بانفوذ را از دربار کوتاه کرد. آنها در دربار ناصرالدین شاه همان مقامی را داشتند که شگونها در دربار ژاپن صاحب آن بودند.
شاهزاده سنگدلی چون مسعود میرزا ظلالسلطان فرزند ناصرالدین شاه در کتاب «تاریخ مسعودی» مینویسد: «میرزا تقی خان امیرنظام در اوایل دولتش مدرسه برپا کرد و ترتیب قشون داد و کارهایی کرد. آنچه که ما امروز داریم از آثار این مدرسه است اما بیچاره سرش را در این راه داد. از روی انصاف بگویم و خدا را به شهادت میطلبم که در مورد مقام آن مرد نمک به حلال یکتا غلو نکردم. او از خواجه نظامالملک وزیر سلاجقه، صاحب بن عباد وزیر دیالمه و پرنس بیسمارک، لرد پالمرستون و ریشلیو فرانسوی و پرنس کارچه کف روس بحق با عرضهتر بوده است. در جمعه ۱۷ ربیعالاول ۱۲۶۸ در حمام کشته شد و او را فصد کردند و به دیار عدمش فرستادند ولی آثار او هنوز باقی است.»
از آنجا که میرزاتقی خان در دستگاه وزیری دانشمند چون قائم مقام دوم بزرگ شده بود، با آنکه بچه آشپز و روستازادهای بیش نبود ولی با تعلیم و تربیت در منزل قائم مقام به قول امروزیها تحصیل کرده و فرهیخته شده بود. او به این نکته کاملا آگاه شد که هرگونه تحول فرهنگی، هنری، صنعتی و حتی انقلابهایی که میتوانست ملتها را از انحراف و کجراهه برهاند، در گرو سواد و درک مسائل سیاسی، اجتماعی و علمی است. از این جهت از ابتدای صدارت خود در کنار اصلاحاتی که در ساختار سیاسی و اقتصادی کشور انجام داد شاه را مجبور کرد که سلطنت کند نه حکومت. مجدانه تصمیم به تاسیس مدرسهای گرفت که در آن اکثر علوم زمان را به نوجوانان ایرانی بیاموزند و آن را «دارالفنون» که ترجمه واژه اروپایی پلی تکنیک (Poly technic) است، نام نهاد.
میرزاتقی خان در زمان افتتاح این مدرسه در حالت تبعید در باغ فین کاشان بود. کاری که امیرکبیر کرد در واقع در حکم انقلاب فرهنگی و سیاسی بود و اگر با دسیسه سیاستمداران «آنگلوفیل» (طرفدار انگلستان) و «روسوفیل» (طرفداران روسیه) و دستور ناصرالدین شاه کشته نمیشد، شاید وضعیت ایران کنونی از کشور ژاپن نیز بهتر میشد. زیرا امیرکبیر توانست دارالفنون را ( در ۱۸۵۴ میلادی= ۱۲۳۳ شمسی= ۱۲۶۸ قمری) آماده بهرهبرداری کند اما در همان سال خود به قتل رسید و ثمره تاسیس این نهاد بزرگ فرهنگی خویش را ندید.
ژاپنیها اقدامی شبیه به کار امیرکبیر را ۱۴ سال بعد یعنی در ۱۸۶۸ در زمان امپراتوری «موتوسو هیتو» به اتفاق صدراعظمش «هیرو بومیای تو» انجام دادند و دست «شگونها»
(Shogoun) یا سپهسالاران کل و عوامل نفوذی، مرتجع و فاسد را از دربار ژاپن کوتاه کردند. از ۱۸۶۸ تا ۱۸۸۹ یعنی به مدت ۲۱ سال آنها با ساختن دارالفنونهایی شبیه اروپا و فرستادن محصل به خارج و استخدام استادان خارجی، ژاپن را به قول آلبرماله مورخ فرانسوی به اندازه 600 سال جلو بردند.
سرزمینی که بهصورت سنتی به کشور آفتاب تابان معروف بود در اثر این دگرگونی بزرگ فرهنگی که در تاریخ ژاپن به «انقلاب میجی» (Meigi) (نهضت صلح روشن) معروف بود در ردیف قدرتهای اروپایی قرار گرفت. بهطوری که در ۱۹۰۵ میلادی (۱۲۸۴ شمسی) ژاپن یگانه کشور آسیا بود که روسیه، یعنی بزرگترین کشور اروپایی را طی جنگ دریایی تسوشیما شکست داد. و در واقع آفتاب بخت ژاپن طالع شد و در زمره قدرتهای بزرگ جهان درآمد. میرزاتقی خان امیرکبیر ۱۴ سال قبل از ژاپنیها دست کسانی چون سلطنهها، دولهها و افراد فاسد بانفوذ را از دربار کوتاه کرد. آنها در دربار ناصرالدین شاه همان مقامی را داشتند که شگونها در دربار ژاپن صاحب آن بودند.
شاهزاده سنگدلی چون مسعود میرزا ظلالسلطان فرزند ناصرالدین شاه در کتاب «تاریخ مسعودی» مینویسد: «میرزا تقی خان امیرنظام در اوایل دولتش مدرسه برپا کرد و ترتیب قشون داد و کارهایی کرد. آنچه که ما امروز داریم از آثار این مدرسه است اما بیچاره سرش را در این راه داد. از روی انصاف بگویم و خدا را به شهادت میطلبم که در مورد مقام آن مرد نمک به حلال یکتا غلو نکردم. او از خواجه نظامالملک وزیر سلاجقه، صاحب بن عباد وزیر دیالمه و پرنس بیسمارک، لرد پالمرستون و ریشلیو فرانسوی و پرنس کارچه کف روس بحق با عرضهتر بوده است. در جمعه ۱۷ ربیعالاول ۱۲۶۸ در حمام کشته شد و او را فصد کردند و به دیار عدمش فرستادند ولی آثار او هنوز باقی است.»
ارسال نظر