بررسی وضعیت اقتصادی اصفهان در دوران آلبویه
شهر بازارها و کاروانها
علی غلامی فیروزجایی
محسن پرویش
اصفهان از نظر تاریخی دارای قدمت بسیاری است. اهمیت استراتژیک و استعدادهای انسانی و طبیعی این سرزمین باعث شده است که از دیرباز مورد توجه قرار گیرد. قرار گرفتن اصفهان در مسیر جاده ابریشم و کشمکش قدرتهای منطقه برای در اختیار گرفتن سود تجاری حاصل از این راه، بر اهمیت این ناحیه افزود.
قرن چهارم برای تاریخ ایران بسیار مهم است، چراکه در این دوران چند حکومت در ایران روی کار آمدند که از جمله آنها، دولت مقتدر و شیعی مذهب آلبویه بود که توانست بر خلافت سنی مذهب بغداد مسلط شده و با حضور امیران قدرتمند، به سه شاخه فارس، عراق و جبال تقسیم شود.
علی غلامی فیروزجایی
محسن پرویش
اصفهان از نظر تاریخی دارای قدمت بسیاری است. اهمیت استراتژیک و استعدادهای انسانی و طبیعی این سرزمین باعث شده است که از دیرباز مورد توجه قرار گیرد. قرار گرفتن اصفهان در مسیر جاده ابریشم و کشمکش قدرتهای منطقه برای در اختیار گرفتن سود تجاری حاصل از این راه، بر اهمیت این ناحیه افزود.
قرن چهارم برای تاریخ ایران بسیار مهم است، چراکه در این دوران چند حکومت در ایران روی کار آمدند که از جمله آنها، دولت مقتدر و شیعی مذهب آلبویه بود که توانست بر خلافت سنی مذهب بغداد مسلط شده و با حضور امیران قدرتمند، به سه شاخه فارس، عراق و جبال تقسیم شود. امیران آلبویه منطقه جبال برخی قدرتمند و توانا و برخی نیز ضعیف بودند و با حضورشان در این منطقه از جهاتی چون مذهب، فرهنگ، سیاست و اقتصاد تاثیراتی گذاشته بودند و هرکدام از شهرهای جبال نیز در طول دوران حکومت حاکمان آلبویه، عصر درخشانی و در برههای از تاریخ دوره رو به زوالی را در پیش داشتند. اما در بررسی توسعه اقتصادی ـ سیاسی اصفهان، شناخت اوضاع سیاسی و اقتصادی حائز اهمیت بسیار است. در مطالعات انجام شده پیرامون حکومت آلبویه، غالبا وجه اقتصادی مورد غفلت واقع شده و بیشتر از منظر سیاسی به این حکومت پرداخته شده است. در باب پیشینه پژوهش باید گفت که در زمینه موضوع مقاله حاضر، باوجود مطالب گسترده و پراکنده در منابع اصلی یا برخی تحقیقات اخیر، پژوهشی منسجم و مستقل مبتنی بر وضعیت اقتصادی اصفهان در دوران آلبویه انجام نگرفته است.
صنعت نساجی و ریسندگی
اصفهان در قرن چهارم هجری از نظر اقتصادی پیشرفت چشمگیری کرده بود، زیرا مواد اولیـه کشاورزی، حیوانی و معدنی زیاد و به وفور یافت میشد. در این قسمت، به توضیح برخی از این صنایع و کارگاهها میپردازیم.
یکی از مهم ترین صنایع اصفهان صنعت ریسندگی و بافندگی بود. مردم در آن زمان بـه انواع منسوجات از جمله پوشاک، پرده و فرش توجه فراوانی میکردند. اصطخری، صاحبالمسالک و الممالک، نیز در این مورد مینویسد: «سپاهان پرنعمت تر از همه کوهستان است و از آنجا جامههای ابریشـمی و کربـاسهای نیکـو خیـزد» (اصـطخری، ۱۶۵:۱۳۵۷) و در روستای برزند نیز فرش و زیلو (گلیم) تهیه میکردند (ابن حوقل، ۱۰۹:۱۳۴۵)
پرورش کرم ابریشم یا تولید پارچههای ابریشـمی در ایـن ادوار پیوسـته یکسـان نبوده است، اما در قرن چهارم و پنجم هجری، توجه بـه ایـن امـر فـراوان بـوده اسـت (لافون، ۲۰ -۱۹:۱۳۷۲) و تولید جامه و لباسهای ابریشمی گوناگون مثل حُلَـه (زیرجامـه یـا روجامه) عتابی، وشی، سقلاطون و تدر را سبب شد. (حدودالعالم من المشرق الى المغـرب) ابن حوقل مینویسد: «عتابی اصفهان در خوبی و گوهر (جنس) بینظیر است.» ( ابن حوقل، ۱۰۶:۱۳۴۵). ارنست کونل، نوشته اسـت صـدور انـواع منسـوجات بـه غـرب مسیحی در دوره سلجوقی، مدیون پیشقدمی آلبویه در صـنعت حریربـافی در سـدههای چهارم و پنجم هجری بوده است (کونل، ۹۳:۱۳۸۷).
در اطراف اصفهان، فرشبافی که از نظر زیبایی و خوبی بافت و پردههای بلنـد کـه بـر پردههای موصل و واسط از نظر زیبایی و خـوبی جـنس برتـری داشـت، رونـق یافتـه بـود (اب نرسته، ۱۸۱:۱۳۸۰). ابن فقیه همدانی مردم اصفهان را در همه صنایع اسـتاد و زبردسـت میداند. او میگوید: «آنان رأس اقسام جامههاى مروى، عتابى، مُلْحمهاى شگفت، حُلَههاى ابریشمین دستبافت و جامههاى سـعیدى هسـتند. (ابـن الفقیـه همـدانی، ۸۷ -۸۶: ۱۳۴۹) و
پارچههایی در رنگها و جنسهای مختلف که در خانـه خـود میبافتنـد تهیـه میکردنـد (چیتساز، ۱۵۸:۱۳۷۹). از دیگر منسوجات مردم اصفهان، چارقد زنانهاى بود که در طـول چهار ذرع و در وزن چهار مثقال از پنبه میبافتند (قزوینی، ۳۵۶:۱۳۷۳).
کارگاهها و صنایع دیگر
صنعتگران قابلی در اصفهان حضور داشتند که در آن زمان این شهر را از لحاظ صنعتی بااهمیت نشان دادند. از صنایع آن میتوان به قمقمه، ظروف مسی چون جام و پیالـه (در کاشـان) اشـاره کرد (مقدسـی، ۵۸۱ ۲/ : ۱۳۶۱؛ ثعـالبی، ۲۷۳:۱۳۶۸؛ قزوینـی، ۵۰۳:۱۳۷۳). زینـتآلات و زیورهای اصفهان و قفلهایش نیز به خوبی ساخته میشد (مقدسی، ۵۹۲ ۲/ :۱۳۶۱). علاوه بـر این، ساخت مصنوعات گلی مثل کوزه در اصفهان شهرت داشت(ابن حوقـل، ۱۱۴:۱۳۴۵).
صاحب آثارالبلاد نوشته است: «مردم اصفهان کوزهاى از گل میسازند به وزن چهار مثقال که هشت رطل آب گیرد» (قزوینی، ۳۵۶:۱۳۷۳) و از کارگاههای موجود در اصفهان میتوان به کارگاههای نساجی، بافندگی و کارگاههای ریختهگری که سـنگ نقـره را در آن خـالص میکردند، اشـاره کـرد (ابـن رسـته: ۱۸۴:۱۳۸۰). ایـن گـزارشهای مختلـف مورخـان و جغرافینویسان از صنایع گوناگون و متنوع اصفهان نشـانگر قـدرت، تبحر و هنرمنـد بودن مردم اصفهان در طول تاریخ و به خصوص در دو قرن چهارم و پنجم است.
بازرگانی، تجارت داخلی و خارجی و بازار اصفهان
اصفهان به علت قرارگرفتن در مرکز ایران، از اهمیت سوق الجیشـی مناسـبی برخـوردار و محل تلاقی کاروانهای تجـاری شـهرها و بـلاد مختلـف بـود. در مـورد رشـد و تنـوع محصولات کشاورزی، میوهها، صنایعدسـتی، فـرش، پارچـه و ... در اصـفهان سـخن گفتیم. اصفهان مرکزی تجاری محسوب میشد که بخـش صـادراتی آن بسـیار فعـال بـود. (لسترنج، ۲۲۰:۱۳۳۷). همچنین، مورخان گفتهاند بارگاه و بندرگاه تجاری همه اقالیم کوهستان، فارس، خراسان و خوزستان سپاهان (شهرستان) بوده است (ابن حوقل، ۱۰۶:۱۳۴۵) و از عراق تا خراسان، از اصفهان شهر تجارتی بزرگتری به جز ری وجود نداشت (همانجا)، چنانکه زعفران آن به عراق، فارس، خراسان و سایر بـلاد (اصـطخری، ۱۹۹:۱۳۵۷) و میـوهجـاتی چون انگور، گلابی، سیب و انار به بغداد، هند و روم (ابن حوقل، ۱۰۶:۱۳۴۵) صادر میشد و همچنین جامههای ابریشمی، کرباسهای نیکو، پارچههای عتابی، وشی و لباسهای حریر ساخت اصفهان به اطـراف مملکـت صـادر میشـد (اصـطخری، ۱۶۵:۱۳۵۷). از جملـه ثروتهای طبیعی اصفهان برف و یخ بود که با توجه به فراوانی این کـالا و نیـز نیـاز بـلاد مختلف به آن، به مناطق دیگر صادر میشد و منبع درآمدی برای حاکمان و مـردم اصـفهان بود. در برخوار اصفهان، از شتران برای حملونقل محصولات تجـاری اسـتفاده میکردنـد. (ابن حوقل، (. ۱۰۹ -۱۰۶:۱۳۴۵
اما شرایط و اوضاع شهرهای اصفهان از حیث تجـارت و ثـروت متفـاوت بـود. شـهر یهودیه بهتر از دیگر شهرها بـوده اسـت (همـان: ۱۱۱)، چراکـه از شـهرهای بـزرگ، آبـاد، پرجمعیت و پربرکت بـود و شـهر بازرگـانى بـهحسـاب میآمـد کـه بازرگانـان بـزرگ، پارچههایشان را به هـر سـو میبردنـد (مقدسـی، ۵۸۰ -۵۷۹: ۲/ ۱۳۶۱) و دارای بازارهـای سرپوشیده و برخى سرگشاده بود. کاروانها همیشه از بصره و خراسان به سوى یهودیـه در رفت وآمد بودند. از روستای فریدن اصفهان نیز کالاهای تجاری و خـوردنیها و انواع غلات از قبیل حبوبات به مکانهای دیگـر میبردنـد مانند عسل، روغن، کشمش (ابنحوقل، ۱۰۸: ۱۳۴۵). مقدسی درباره بازار اردستان میگویـد: «اردسـتان، بازارهـاى زیبـا و جامعى آباد دارد که در سرزمینى سفید همچون آرد ساخته شده است.»
بنا به گفت لسترنج، قسمت عمده پارچههای ابریشـم ایـن شـهر بـه بـلاد دیگـر صـادر میگردید (لسترنج، ۲۲۴:۱۳۳۷). از دیگر کالاها که در بازارهای اصـفهان خریـد و فـروش میشد، نان زیز بود که قیمت هشت من نان آنجا نیم درهم بوده است. منـابع جغرافیـایی و تاریخی به کالاهای وارداتی به اصفهان اشارهای نکردهاند، اما از جمله واردات بـه اصـفهان، میوههای عالی و خوبی بود که از یزد به آنجا صادر میشد. (ابن بلخی، ۴۴۶:۱۳۷۴)
اصفهان در قرن چهارم از بازارهای ثروتمند و آبادی برخوردار بود، چنانکه ناصرخسرو در این مورد مینویسد: «اصفهان شهرى است با بازارهاى بسیار و مـن بـازارى دیـدم از آن صرافان که اندر او دویست مرد صـراف بـود و هـر بـازارى را دربنـدى و دروازهاى و در هریک حجرهداران بسیار نشسته، که هیچجا، تنگى موضع نبود.» (ناصرخسـرو: ۱۶۵:۱۳۸۱) و دیگر اینکه در دوران حکومت آلبویه (حسن رکنالدوله)، یکی از محلههای اصـفهان بـه نام «جوءجوء» نام داشت که به جورجیر شهرت یافته بود (عبدالحق بغدادی، ۳۵۷: ۱/ ۱۴۱۲؛ جابر انصاری، ۲۰۴:۱۳۸۷) که در این محله دروازهای به نام جور و بازاری نیز به همـین نام قرارداشت و در کنار دروازه، بازاری به نام بازار جورین تشـکیل میشـد کـه در فصـل نوروز، هر سال، همه اهل اصفهان به مدت یک ماه با اسباب و وسایل مورد نیـاز خـود بـه آنجا نقل مکان میکردند و در این مکان چندین بازار برپا کرده و بازاریان کالاهای خـود را برای فروش به آنجا برده و در آن مدت همه به تفریح و خریـد و فـروش مشـغول بودنـد.
عضدالدوله دیلمی نیز در آن زمان در حال صغر سن بوده و در این بـازار بـه خوشـگذرانی میپرداخت و این بازار مورد پسندش واقع شد و هنگامی کـه حـاکم شـیراز شـد، در کَـرد فناخسرو، در مکانی که آن را سوقالامیر گویند، همانند بازار جورین اصفهان را تاسیس کرد ( مافروخی اصفهانی، ۴۱ -۴۰:۱۳۸۵،؛ بارتولد ۱۴۷:۱۳۸۶). بنا به گفته لسترنج، پارچـههای ابریشم در اردستان فراوان تهیه میشد و قسمت عمده آن صادر میگردید (لسـترنج، ۱۳۳۷: ۲۲۴) بازار دیگر در اصفهان بازار کرینه بود که مردم در نوروز به مـدت هفـت روز در آن جمع شده و به عیش ونوش میپرداختند و از انواع غذاها و آرایشها بهره میبردنـد. انگـور در این بازار ارزان و فراوان دیده میشد (ابن حوقل، ۱۰۷:۱۳۴۵).
با توجه به این موارد، میتوان گفت که سطح رفاه و آسایش مردم و توانمندی اقتصادی بازار و ارزانی کالاها در این قرن نقش پررنگی را ایفاکرده و این نشان از قدرت حاکمان این مناطق و نیز توجه آنان به امر کشاورزی و سطح رفاهی و آسایش مردم بوده است. فقـط در اواخر سال ۳۲۳ق و آغاز سال ۳۲۴ق، گرسنگی به مردم اصفهان مسلط شد و به اوج شدت رسید و از مردم دو شهر اصفهان یعنی یهودیه و شهرستان بیش از بیسـت هـزار تـن کشـته شدند (حمزه اصفهانی، ۱۷۹:۱۳۴۶) که شاید دلیل این قحطی، ظلم و ستم والیان خلافـت بود که بر اصفهان مسلط بوده و از مـردم خـراج و مالیاتهای ۱۷ عباسی همچون یاقوتیان دریافت میکردند و در این زمان اصفهان، ده هزارهزار (ده میلیون )و پانصدهزار درهم خراج میداد (قدامه بن جعفر، ۱۶۲ -۱۳۸:۱۳۷۰) و علاوه بر این خراج، هر سـال ده هزار رطل عسل و بیست هزار شمع به دربار سلطان فرستاده میشد (ثعـالبی، ۲۳۲:۱۳۶۸) و دلیل دیگر قحطی را میتوان به جنگ علیبنبویه برای رسـیدن بـه قـدرت بـا یـاقوت و وشمگیر اشاره کرد که به ویرانی مزارع کشاورزی و قحطی در بین مردم منجرشد.
نتیجهگیری
در پرتو حکومت آلبویه و تحتتاثیر عواملی همچون عامل امنیتی که در دوره حاکمیت سلاطین اولیه آلبویه در منطقه اصفهان حکمفرما شـده بـود، انسـجام و تمرکـزی کـه در پرتـو ایـن حکومت حاصل شد، وجود وزیران و دانشمندانی که به رونق تجـارت در راسـتای تامین نیازهای خود اهتمـام داشـتند، زمینـههای رشـد تجـارت و رونـقبخشـی مراکـز تجـاری فراهم گردید و فعالیتهای گستردهای در عرصه تجارت و صنعت صورت گرفت. بنـابراین برخی از مسیرهای تجاری در پناه امنیت نسبی حکومت آلبویه از رونق خاصی برخـوردار شدند و منافع تجاری به همراه داشتند. همچنـین بسـیاری از شـهرها کـه در مسـیر عبـور جادههای تجاری اصلی قرارداشتند، در تولید محصولات صنعتی و کشاورزی سهم بسـزایی داشتند، ضمن اینکه شرایط جغرافیایی، چگونگی قرارگیری اصفهان در سرزمینی مناسـب و بر سر راههای ارتباطی شرق به غرب، بهویژه راهابریشم، از دیگر مزیتهای اصفهان اسـت که در فرآیند توسعه آن نقش داشته است که هم بر توان بازرگانی آن افزود و هم خود منطقه را به لحاظ سود بازرگانی و تجاری منتفع میساخت.
بخشی از یک مقاله
ماخذ:
- پژوهشنامه تاریخ اجتماعی و اقتصادی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی سال سوم، شماره دوم، پاییز و زمستان ۱۳۹۳، صص ۶۷ -۵۱
برخی منابع:
- قدامه بن جعفر (۱۳۷۰). الخراج، ترجمه حسین قرهچانلو، تهران: البرز.
- کونل، ارنست (۱۳۸۷). هنر اسلامی، ترجمه هوشنگ طاهری، تهران: توس.
- لافون، ف (. ۱۳۷۲). صنعت نوغان در ایران، ترجمه جعفر خمامیزاده، تهران: موسسه مطالعـات و تحقیقـات فرهنگی.
- لسترنج، گای (۱۳۳۷). جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمه محمود عرفـان، تهـران: بنگـاه ترجمه و نشر کتاب.
- ناصرخسرو (۱۳۸۱). سفرنامه، به کوشش سیدمحمد دبیرسیاقی، ۷، تهران: زوار.
- مقدسی، محمدبن احمد (۱۳۶۱). احسنالتقاسیم، ترجمه علـینقـی منـزوی، ج ۲، تهـران: شـرکت مولفـان و مترجمان ایران.
ارسال نظر