ارنست هولتسر، مهندس و عکاس آلمانی در جولای سال ۱۹۱۱ در اصفهان درگذشت. عکس‌های این عکاس و مهندس چیره دست از زندگی، ابنیه، بازارها و چگونگی کسب و کار مردم ایران در آن دوران، هر یک سندی به یاد ماندنی است. هولتسر در هفتم ژانویه‌ ۱۸۳۵ م. (۱۲۱۴ ه.ش.) در دهکده‌ «کلاین شمالکالدن» در تورینگن آلمان چشم به جهان گشود. او در یک مدرسه‌ فنی، در رشته‌ «مخابر‌ه پیام از طریق دستگاه تلگراف» تحصیل کرد. از آن‌جا که کارشناس زبده‌ فن خود به شمار می‌رفت، در هجدهم ژوئیه ۱۸۶۳م (۱۲۴۲ ه.ش.) به استخدام دولت انگلستان درآمد و ماموریت یافت که در ایران، علاوه بر نظارت بر سیم‌کشی خطوط تلگراف، این فن را در مدرسه‌ دارالفنون به ماموران و مهندسان دولتی آموزش دهد.

در سال ۱۸۶۳ م. (۱۲۴۲ ه.ش.) همزمان با سلطنت ناصر‌الدین‌شاه قاجار، هولتسر جوان، همراه با دیگر اعضای هیات مهندسی تلگراف دولت انگلستان طی سفری دشوار و طولانی، پس از عبور از برلین، پترزبورگ و آستاراخان، وارد ایران شد و پس از توقفی کوتاه در تهران، در خطوط تلگراف بخش‌های کوهرود- مرغاب، کاشان و سرانجام در اصفهان به کار مشغول شد و در قریه کوچک جلفای نو اقامت گزید. آمدن او به اصفهان همزمان با زمامداری ظل‌السلطان، پسر ناصرالدین‌شاه در اصفهان بود.

هولتسر در سال ۱۸۷۰ م. (۱۲۴۹ ه.ش.) با «مریم حق‌نظر» یکی از ارامنه تهرانی مقیم جلفا ازدواج کرد و از آن پس در ایران ماندگار شد.

هولتسر در اوایل دهه ۱۸۷۰ م. (۱۲۴۹ ه.ش.) بر آن شد که ماحصل تجاربش در ایران را به‌گونه‌ای ثبت و ضبط کند. در این سال‌ها، عکاسی پیشرفت قابل توجهی کرده بود. او اسباب و لوازم مورد نیاز عکاسی را از آلمان به ایران آورد و به عکاسی پرداخت و در مدت اقامتش در ایران هزاران عکس تهیه کرد که اغلب آنها در فاصله سال‌های ۱۸۷۳ م. (۱۲۵۱ ه.ش.) تا ۱۸۹۷ م. (۱۲۷۶ ه.ش.)، از اصفهان و جلفا گرفته شده‌اند. او با نگارش یادداشت‌ها و شرح عکس‌ها برای تکمیل این مجموعه کوشید.

انگیزه هولتسر از نگارش یادداشت‌هایی پیرامون اصفهان به گفته خودش چنین است:

«ایران و اصفهان در آستانه یک تحول فرهنگی قرار گرفته‌اند و از چند سال به این طرف بسیاری عوامل بیگانه و اغلب به سبک اروپایی دارند در این کشور نفوذ می‌کنند.

عمارات کهن، عادات و آداب (حتی طرز لباس پوشیدن) تدریجا از بین می‌روند، به‌طوری که تا چند سال دیگر بسیاری از آن‌چه را که شاردن و تاورنیه به وصف آورده‌اند، پیدا نتوان کرد و در این صورت گفته‌های آنها مورد تردید قرار خواهند گرفت و مردود خواهند شد.» (هولتسر، ۱۳۵۵، پیش‌گفتار)

از گفته هولتسر درمی‌یابیم که او با این کار درصدد جلوگیری از فراموشی فرهنگ و تمدن زمانه خویش است و به درستی پیش‌بینی می‌کند که تا چندی دیگر بسیاری از میراث این سرزمین نابود خواهند شد.

علاقه وی در زنده نگاه‌ داشتن یاد و خاطره آثار تاریخی به خوبی در یادداشت‌هایش مشهود است:

«طی دوران اقامت خود فرصت یافتم از مناظر و ساختمان‌ها و میدان‌های جالب عکس‌برداری کنم و خوشحالم که این عکس‌ها یادگاری از بسیاری عمارات کهن است که بعدها خراب شدند و از بین رفتند.» (هولتسر، ۱۳۵۵، پیش‌گفتار) این شیفتگی و شیدایی هولتسر در زمانه‌ای که مردمش نسبت به میراث ملی خود بی‌تفاوت‌اند بسیار ستودنی است.

چه اندوهناک و دردناک است که یک بیگانه چنین مفتون و دلباخته دیرینه‌های این سرزمین باشد آن‌گاه کسانی که هستی‌شان از این خاک است قدر و منزلت فرهنگ و هنر خویش را ندانند.

او از بی‌مهری اصفهانیان نسبت به داشته‌های تاریخی بی‌نظیر و باشکوه‌شان روایت تلخی می‌کند:

«دریغا طولی نخواهد کشید، [که] از یادگارهای این دوره جالب [صفویان] آثار زیادی باقی نخواهد ماند. توفان، درخت‌های چهارباغ را از جا می‌کند و جای آنها چیزی کاشته نمی‌شود. باد و بوران و یخبندان ساختمان‌های کهن را می‌ترکاند.

کسی آنها را تعمیر نمی‌کند و سنگ و آجرهای آنها برای ساختمان خانه‌های نو به کار می‌روند. مسجدهای کهن برای اهالی کنونی بزرگ هستند و نمی‌توانند آنها را تعمیر کنند و نگه دارند.

مردم ترجیح می‌دهند که قسمت‌های جدیدی بسازند و قسمت‌های کهنه را به حال خود واگذارند که در هم بریزند. مردم به ساختمان‌های نو علاقه‌مندند … بسیاری از جدول‌های کهن در حال نابودی هستند.» (هولتسر، ۱۳۵۵، ص ۴)

هولتسر در مدت اقامتش در جلفای اصفهان در دو خانه به سر برد که یکی از آنها هنوز پابرجا است. او از خانه‌ها، چندین عکس گرفته که در مجموعه‌‌اش موجود است. عکس‌ها و یادداشت‌های هولتسر در قالب کتابی با عنوان «هزار جلوه زندگی» به همت «مرکز اسناد و مدارک میراث فرهنگی» در سال ۱۳۸۲ ه.ش. به چاپ رسید.

منبع: سایت رسمی هولتسر و گزارش «گشتی در تماشاگه هولتسر»، دکتر ناصر فکوهی، علیرضا شرافت

تماشاخانه تاریخی هولتسر