سرزمین نفتخیز کپرنشین‌ها

گروه تاریخ و اقتصاد: آنچه می خوانید بخشی از گزارش عبدالله مستوفی درباره وضعیت زندگی مردم جنوب ایران درسال۱۳۲۰ ش. است: یکی از مطالب جالب توجه این است که کارمندان اروپایی شرکت آنچه حقوق می‌گیرند یک دینار آن در ایران مصرف نمی‌شود، زیرا خوراک و پوشاک و زندگی آنها عموما حتی نان و سبزی و گوشت از اداره کارپردازی شرکت داده می‌شود.

کارپردازی شرکت هم تمام این لوازم را از خارج، حتی نمک ساییده، بدون گمرک وارد می‌کنند. وسایل تفریح آنها هم که قلم درشت مصارف زندگی است به همین ترتیب است. باقی مانده پول‌هایی که البته به ارز خارجی است علاوه بر مصارف خود از شرکت باید بگیرند، این پول‌ها هم در بانک‌های خارج برای آنها ذخیره می‌ماند. به‌طوری که اگر هم آقایان مایل باشند در ایران از راه تفریح خرجی بکنند وسیله آن را ندارند و ناگزیر ایام مرخصی خود را به بغداد و بیروت رفته و در آن جاها به تفریح می‌پردازند در صورتی که ممکن است وسایل تفریح نیمه ایرانی و نیمه اروپایی در آبادان به راه انداخت که هم از آن استفاده کرد و هم از اصل عمل. چند نفر از ایرانی‌ها متوجه این نکته شده و خواسته‌اند وسایلی تفریحی از این قماش ایجاد کنند ولی صریح باید عرض کنم که از تحمیلات نقدی و جنسی شهربانی‌های آبادان درمانده شده و بنگاه خود را بسته و رفته‌اند. یکی از آنها که می‌خواسته آرایشگاه تمیزی در آبادان دایر کند تا وضع حاضر را که به وسیله سلمانی‌های دوره‌گرد هندی کار اصلاح اروپایی‌ها صورت می‌گیرد، به وضع بهتری تبدیل نماید نیز گرفتار همین تحمیلات شده، بالاخره از مقصود خود صرف‌نظر کرده است. شرکت نفط در آبادان اداره آتش سوزی دارد که عمله‌جات آتش نشانی آن به دویست، سیصد نفر بالغند. اینها لباس مخصوص هم دارند، ولی ضمنا کارهای شهربانی و تامیناتی را هم شرکت نفط به وسیله این عده انجام می‌دهد، به‌طوری که قبل از اینکه خبر واقعه به شهربانی‌ها برسد، شرکت به وسیله همین ماموران آتش نشانی تحقیقات مقدماتی کرده و بهتر از شهربانی‌ها از اصل قضیه مستحضر است. آن چه مربوط به کارمندان خود شرکت باشد، البته به میل و اراده و صلاح و صرفه شرکت انجام می‌پذیرد و در آنچه کاملا مربوط به محله احمد آباد باشد و حتی یک عمله شرکت را هم در یک روز بیکار نکنند، ساکت مانده شهربانی را به خیال خود وا می‌گذارند، البته تصدیق می‌فرمایند که این طرز عمل هم مخالف حیثیت دولت شاهنشاهی امروزه و استقلال تام و تمام قوه شهربانی کشور است.آبادان جزیره‌ای است که از سه طرف، سه نهر شیرین آن را احاطه کرده، شط کارون که از شمال به جنوب به شط العرب می‌ریزد در نقطه بهمن شیر دو قسمت شده قسمتی از آن مستقیما به شرط العرب ریخته ضلع غربی جزیره آبادان را تشکیل و قسمت دیگر از نقطه بهمن شیر هموار است، شط العرب یعنی از شرق به مغرب [غرب] به دهانه خلیج‌فارس منتهی می‌گردد. بنابر این جزیره آبادان از همه طرف به نهرهای شیرین محدود می‌شود. سابقا نهرهای اصلی در داخل این جزیره از کارون و شط العرب و بهمن شیر کشیده و نهرهای فرعی نیز که نهرهای اصلی را به یکدیگر متصل می‌نماید، کنده‌اند به‌طوری که در حاشیه این جزیره همه جا مربعاتی تشکیل یافته و در مد و جزر دریا پر و خالی و طبیعتا آبیاری می‌گردد و در نتیجه دور این جزیره نخلستان‌هایی که بعضی جاها تا سه، چهار کیلومتر قطر آن است به وجود آمده است، برای آبادی زراعتی این جزیره به عقیده بنده تشکیل شعبه کشاورزی و خاصه برای امتحان عمل مزبور و ایجاد باغ نمونه جهت استفاده از سایر درخت‌های گرمسیری خیلی به مورد است. زیرا انبه و لوز و موز و سپستان هم در این محل بسیار خوب می‌شود چنان که در باغ رئیس شرکت نفط [نفت] از این درخت‌ها کاشته و در نهایت برومندی است.ایجاد اراضی دایر در نزدیکی شهر آبادان خیلی برای مصرف سبزیجات این شهر یکصد هزار نفری لازم و مفید است. ضمنا عمله جات روزمرد کارخانه را هم از وضع امروزی که به هر مزدی که شرکت به آنها بدهد از قبول آن ناگزیر باشند، خارج خواهد کرد، زیرا بر فرض اینکه عمله را به واسطه زیاده طلبی، شرکت از کار خارج کند، در کمال سهولت می‌تواند در این مزارع جدید به کسب و کار مشغول شده و عمله جات بالمره به رحم و مروت شرکت واگذار نشوند.شرکت نفط راجع به حوایج کارمندان خود که از جاهای دور که فراهم کردن آن میسر نیست پاره‌ای کنترات‌ها با بعضی اشخاص می‌بندد که فراهم کردن آن اشیا در کمال سهولت در داخل میسر است ولی بیشتر این معاملات خود را با خارجی‌هایی که در آبادان هستند می‌کند، مثلا خرید گوشت را با یوسف کویتی که تبعه کویت است با ارز خارجی قرارداد بسته و مثل این است که عمدا می‌خواهد جلوی استفاده اهالی کشور را از مایحتاج کارمندان خود بگیرد. البته چون آگهی مناقصه به ارز خارجی است و فراهم کردن ارز خارجی برای اتباع ایرانی میسر نبوده، مسلما یوسف کویتی مناقصه را می‌برد. نفع ارزی و بازرگانی این معامله برای همین عیب ساده از گلوی ایرانی‌ها بریده شده و به یک نفر خارجی می‌رسد.

خرمشهر

شهر خرمشهر که در ساحل یمین کارون واقع شده، جز یک قسمت کناره آن‌که سابقا شرکت نفط [نفت] در آنجا بناهای ساخته و خانه‌های نسبتا صورت ظاهر آن بد نیست داخل آن بسیار کثیف است، نهرهایی که از شط جدا کرده و به داخل شهر برده‌اند در موقع مد آب در گودال‌ها جمع شده، موجب مرض مالاریا می‌گردد و اهالی صد در صد مبتلا به تراخمند که باید از محل درآمد شهرداری آنجا به مرور این معایب مرتفع شود و به فرماندار دستورات لازم در این زمینه داده‌ام که نهر‌ها را به وسیله سد‌هایی که در طرفین آن می‌سازند طوری جمع‌آوری کنند که در جزر و مد آب راکدی در محل‌های مختلف شهر نماند و تا حدی هم این کار را شروع کرده‌اند ولی آنچه کرده اند کامل نیست و باید برای حفظ سلامت عمومی در شهر توجه بیشتری به این قسمت مبذول شود.

بندر شاهپور

در بندر شاهپور هیچ کاری نشده است، فقط خط آهن به ساحل رسیده و به وسیله پلکانی به دریا متصل گردیده است، جبهه رو به دریای بندر دیواره‌ای که دویست متر از دریا دور است خاکریزی شده که از آمدن آب در موقع مد دریا جلوگیری می‌کند وسط آن خاکریزی زیادی لازم دارد که هنوز به آن اقدام نشده و در حقیقت ریشه برای ساختمان‌های بندر حاضر نگشته است. تا سال قبل یک گار[ایستگاه قطار] درجه سوم و یک سرپوشیده برای محافظت واگن‌ها و دو دستگاه عمارت با حوض و باغچه که قبل از ساختمان بندر به وسیله آمریکایی‌ها و به هزینه اداره راه ساخته شده بوده است، تمام ساختمان این بندر را تشکیل می‌داده و امسال چهار دستگاه عمارت خوب و آبرومند با لوازم برای فرماندهان نیروی دریایی و یک دست عمارت بسیار محقر برای دفتر پست و تلگراف ساخته شده و از کار درآمده است و یک رشته بنایی هم اداره گمرک تازه در آنجا پی ریزی کرده و دو سه متری بالا آورده است ولی در این بندر هنوز آب آشامیدنی ندارد، آب را باید از مشعور با واگن بیاورند، ۶۰۰-۵۰۰ نفر عمله جات حمل و نقل و بنایی که در این بندر هستند از حیث آب در مضیقه بسیارند و تا آب شیرین برای مصرف که با لوله باید از ۳۰-۲۰ کیلومتری به اینجا بیاورند تامین نشود، صبحت از هر گونه عمرانی در این بندر بی‌فایده است... .

گزارش عبدالله مستوفی، خرداد ماه ۱۳۲۰