گروه تاریخ و اقتصاد: معماران چگونه به پیشه خود می‌نگریستند؟ آنها هیچ پیشه‌ای را به قدر معماری به کار خدا شبیه‌تر و نزدیک‌تر از کار خدا به معماری نمی‌دیدند. معتقد بودند که خدا هم معمار است. از این رو، معماری را دارای منشأ مقدس می‌دانستند. نمی‌خواهم معماران را تقدیس کنم، آنها همگی هم انسان‌های عادی و گناهکار بودند و هیچ‌کدام از آنها معصوم نبودند. اما این واقعیت، منشأ قدسی معماری را در نظر آنان تغییر نمی‌دهد. معماران معتقد بودند با عمارت دنیا، سرای باقی را نیز معمور می‌کنند. کار آنها عمران کردن دو عالم بود.یکی دیگر از لغزشگاه‌های مورخان، بردن کلیشه‌های امروز به گذشته است. مثلا: نقشه کشیدن در امروز و نبود نقشه در گذشته.

اما اگر نیک بنگریم، می‌توانیم برای معماری‌هایمان نقشه و سند هم بیابیم؛ اما این نقشه‌ها و اسناد از گونه‌ای دیگر است و نباید آنها را با امروز و روش‌های کنونی مقایسه کرد و سنجید.از جمله لغزشگاه‌های مورخان یکی پنداشتن معماری با آنچه از معماری به‌عنوان محصول باقی مانده است. برای مورخان معماری، همه شواهد، اسناد و باقی مانده‌ها باید به‌عنوان ماده تاریخی به‌کار گرفته شوند. آنچه را که به دست ما رسیده، نمی‌توان به‌عنوان محصول معماری آن زمان تلقی کرد. معدود معماری‌های باقیمانده، تنها معماری‌های اشرافی هستند. انبوهی از معماری که توسط عوام تولید می‌شد، به دلیل مصالح نامرغوب و سست، از بین رفته‌اند. کلیشه‌های اندرونی و بیرونی فقط در برخی از خانه‌های اشرافی وجود داشته و عوام وسعشان به ساختن این ضمایم نمی‌رسیده است. و تازه این معماری، معماری غالب ایرانی نیست. معماری ایرانی، در حاشیه کویر با معماری نقاط معتدل و گرم و کوهستانی متفاوت است. حتی در این اقلیم‌ها، انواع معماری اشرافی داریم. نتیجه اینکه معماری و تاریخ، دو رشته به هم پیوسته‌اند که از یکدیگر فاصله دارند. آموزش معماری در ایران، از تفکر چندانی بهره‌مند نیست و حتی در تنگناهای آموزشی، از آنچه کم می‌کنند، حوزه نظر و تفکر است.

به نقل از سخنرانی دکتر مهرداد قیومی، با عنوان «لغزشگاه‌های مورخان در مواجهه با معماری» در ‌پژوهشکده تاریخ اسلام، ششم اسفند ۱۳۹۳.

منبع: معماری نت