نگاهی به تاریخ جلدسازی از دوره تیموری تا قاجار
پوستاندازی کتابها
معصومه محمدیدشتکی تاریخ جلد کتاب بیگمان عمری همسان با خود کتاب دارد که به صورت صفحههای مرتب و متوالی فراهم میآمده است. کهنترین نسخههای مجلَّد روایت قبطی انجیل بوده که طی شش قرن بعد از میلاد در مصر تهیه شده است، بهطوری که از قرار دادن چند لایه پاپیروس، دفتههای جلد را میساخته و روی آن چرم میکشیده و دو دفته را با تسمههای چرمی به هم میبسته است. در جهان اسلام نیز، از نخستین سالهای خلافت، جلد کتاب شناخته شده بوده است. از امام علی (ع) نقل شده است که فرمود: ابوبکر اولُ مَن جَمَع القرآن بین اللوحین («لوحین» در این روایت دقیقا همان «دَفتَین» است که دو طبله یا دو طرف جلد را نشان میدهد.
معصومه محمدیدشتکی تاریخ جلد کتاب بیگمان عمری همسان با خود کتاب دارد که به صورت صفحههای مرتب و متوالی فراهم میآمده است. کهنترین نسخههای مجلَّد روایت قبطی انجیل بوده که طی شش قرن بعد از میلاد در مصر تهیه شده است، بهطوری که از قرار دادن چند لایه پاپیروس، دفتههای جلد را میساخته و روی آن چرم میکشیده و دو دفته را با تسمههای چرمی به هم میبسته است. در جهان اسلام نیز، از نخستین سالهای خلافت، جلد کتاب شناخته شده بوده است. از امام علی (ع) نقل شده است که فرمود: ابوبکر اولُ مَن جَمَع القرآن بین اللوحین («لوحین» در این روایت دقیقا همان «دَفتَین» است که دو طبله یا دو طرف جلد را نشان میدهد. تفسیری هم که از «صُحُف» و «مصْحَف» شده است و اولین واژه را صرفا به اوراق و دومین کلمه را به کتابی که اوراق آن پیاپی و متوالی باشد تعبیر کردهاند حاکی از آن است که جلد کتاب در نخستین قرون تاریخ اسلام نیز شناخته شده بوده است.
آثار علمی دانشمندان پس از کتابت در اوراق، به علت آسیبپذیری در مقابل حوادث طبیعی و مرور زمان نیازمند حفاظهای مقاومتر از کاغذ بوده است که این مهم عموما به وسیله جلدهای محکم و استوار ساخته شده از مقوای محکم و خوب و نازک و پوست حیوانات تامین میشده است. بنابراین هنر کتابسازی نسخههای خطی با صحافی و جلدسازی تکمیل میشد، زیرا جلد حافظ اوراق کتاب از آسیبهای احتمالی است. با گذشت زمان و به مدد ذوق هنرمندان باسلیقه و نوآوریهای آنان، آثار ارزندهای در سبکهای مختلف هنری به وجود آمد که برخی از آنها در مجموعههای نفایس خطی دنیا به یادگار مانده است.
با صحافی، مراحل ساخت نسخه به پایان میرسد. در این هنگام نسخه خطی دارای جلد میشود، یعنی «مجموعه عناصری که از بیرون دسته جزوههای صحافی شده را محافظت میکند و معمولا دارای دو دفته و یک عطف است.» میتوان گفت هنر کتابسازی و صحافی در تولید کتاب و نسخ خطی با عمل صحافی تکمیل میگردد، چون مسوولیت حفظ اوراق کتاب بر عهده صحاف است. صحافی هنر چندین صدساله است که جهت محافظت دست نوشتهها، توسط هنرمندان با سلیقه و سبکهای مختلف آثار ارزندهای به یادگار گذاشتهاند. این هنر تا به امروز دوام یافته است، اگر چه در زمان قاجار تحت تاثیر صحافی فرنگی دچار تغییراتی شده ولی تا به امروز ادامه دارد و هم اکنون این شیوه صحافی و وصالی سنتی تنها در کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی هنوز در جریان است. منظور از جلدسازی کتابها تنها، حفظ کتاب نبوده است که یکی از توابع کتاب به شمار آید، بلکه جلدسازی خود فن و هنر مستقلی بوده است که گهگاه آثارهنری بسیار عالی در آن متجلی میگردید.
مسلمانان در ایران جلدسازی را از قرون اولیه هجری میدانستند و آن را به صورت ساده و ابتدایی میساختند. بهطوری که ابن ندیم میگوید: «جلدهای کتاب در ابتدا از چرمهایی که با آهک دباغی میشد، تهیه میشد و در نتیجه این پوستها خشک بود، سپس در کوفه پوستهایی با خرما دباغی میشد که موجب نرمی و ملایمی جلدها میشد.»
قدیمیترین جلدهای ایرانی مربوط به اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری است. جلدسازی در قرن نهم هجری به وسیله جلدسازان و صحافان مکتب هنری هرات به اوج خود رسید و به صورت یک هنر ایرانی درآمد. دراین دوره صحافان کتابخانهها بهترین و زیباترین کتابها را با خط بسیار زیبا و با مذهبکاری و نقاشی و جلدهای قیمتی به وجود آوردند و این نتیجه جنبش هنری بود. در این دوره ما شاهد خلق شکلها و قالبهای هنری فراگیر در سراسر بخشهای عظیم جهان اسلام هستیم. سرپرست صنعتگران هرات، خوشنویسی بود به نام جعفر تبریزی که گزارشهایی برای بایسنقر تهیه میکرد و در یکی از این گزارشها به تاریخ ۸۳۱ ق که هماکنون در موزه توپقاپی سرای استانبول نگهداری میشود، در چهار مورد به هنر جلدسازی اشاره کرده است. در دوره صفویه جلد کتاب با اشتیاق بیشتری تزیین میشد و طلاکاری آن نسبت به قرن ۹هجری بیشتر بود و بعضی از طرحهای تزیینی، کلیه سطح جلد را میپوشانید. در مواردی دیگر، طرح تزیینی در داخل یک شکل ترنجی یا در قسمتهای دیگر قرار داشت. از قرن ۱۱ هجری به بعد، ترکیب طرحها ظرافت خود را از دست داد و خطوط خشنتر شد. عصر قاجاریه خاصه زمان فتحعلیشاه دوره استیلای هنر اروپا و کاربرد رنگهای نسبتا خام است. جلد کتاب در این دوره ادامه اسلوب صفوی است، اما رواج جلدهای روغنی بیشتر بود و تزیینات و طرحها معمولا طرحهای گل طبیعی است که با رنگهای روشن نقاشی شده است.
روشهای تجلید
در بین جلدسازان، همانند هنرمندان دیگر رشتههای هنری، اصطلاحات خاصی متداول شده است. اهم این اصطلاحات عبارتند از: دفته یا طبله، شیرازه و شیرازه بندی، عطف، سرطبل و قولق یا لفافه و محفظه. م.
برای تهیه جلد در انواع مختلف روشهای متنوعی وجود دارد:
۱. جلد ضربی: برای ساخت جلد ضربی، ابتدا روی زمینه چرم میکشند، سپس با فلز منقوش روی چرم میکوبند تا چرم حالت نقش برجسته بگیرد.
۲. جلد سوخت: بعد از کشیدن چرم روی زمینه، فلزی که حاوی نقش دلخواه است، داغ میکنند و با فشار بر چرم جلد، نقش برجسته بهدست میآید.
۳. جلد لاکی: روی زمینه مقوایی، یک لایه روغن شفاف زده، سپس با رنگ و روغن روی جلد را نقاشی کرده و نهایتا روی آن لاک میزنند. (روش پاپیهماشه)
۴. جلد موجی: در این نوع جلد، ترکیبی از قلع و سریشم را روی زمینه زده و بعد از خشک شدن روی آن را با سنگ صیقلی براق میکنند.
۵. جلد زرکوب: بعد از کشیدن چرم روی زمینه، طرح یا نوشته موردنظر را کلیشه کرده و بهوسیله آن طرح را با بهکار بردن ورقههای طلا روی جلد پرس میکنند.
جلد ضربی یا کوبیده یا منگنه، عنوان جلدهایی است که اثر نقوش سرترنج، ترنج، جدولهای متنوع و لچکی به وسیله قالبهای فلزی را داراست. (عظیمی، حبیبالله. اصول و مبانی نسخه شناسی در کتب خطی سازمان استاد و کتابخانه ملی اسلامی ایران، ۱۳۸۹).
در جلد ضربی با افزارهای پرنقش و نگار، جلوه به جلدهای چرمی داده میشود تا با ترنجهای پرگل و برگ عرض وجود کند. (هروی، مایل، لغات و اصطلاحات فن کتابسازی، انتشارات: بنیاد فرهنگ ایران ۱۳۵۲).
در ایران اسلامی، بیگمان، فن جلدسازی پا به پای دیگر زمینههای کتابپردازی و نسخهآرایی پیش رفته است. ابن بادیس در عمدهالکتاب از ابزار صحافان و جلدسازان خراسان یاد کرده که خود نشان از رونق و شهرت فن تجلید خراسانیان در جهان اسلام در سده پنجم هجری دارد. رشیدالدین فضلالله همدانی نیز که جلدسازان ربع رشیدی را به ساختن جلدهای استوار و محکم سفارش میکند، از اهمیت و رواج صنعت جلدسازی در ایران حکایت دارد. با این همه، امروزه از جلدهای مجلِّدان ایرانی که پیش از سده ۸ ق. ساخته و پرداخته شده باشد و چگونگی صنعت جلدسازی ایرانی را نشان دهد، چیز زیادی در دست نیست. آنچه مسلم مینماید این است که در میان جلدسازان ایرانی، هم ساختن جلدهای چوبی ـ که دفتین آنها از چوب سرو ساخته میشده ـ و جلدهای چرمی معمول بوده است.
دو نمونه از جلدهای بازمانده ایرانی از نسخههای قرآن که در نیمه نخست سده ۸ ق. فراهم شده، حاکی از آن است که پیش از قرن ۹ ق. جلدهای مشهور به ضربی یا مشتهای در میان صحافان ایرانی شناخته شده بوده است، اما رونق جلدسازی در کتابپردازی ایرانی به قرن ۹ ق. میرسد. در این دوره که حرفهای به نام مجِلّدی در مرکز حکومت تیموریان ـ یعنی هرات ـ مرسوم بوده و در عصر تیموری به آن توجه شده از رواج گسترده و وسیع صنعت صحافی خبر میدهد. در کتابخانههای شاهزادگان تیموری نیز جلدسازان ورزیدهای چون قوامالدین تبریزی به کار جلدسازی مشغول بودهاند. وی از جمله صحافانی بود که منبتکاری را در جلدسازی ایرانی وارد کرد. در همین دوره است که جلدساز با همکاری نقاش به ساختن جلد اهتمام کرده و صنعت را با هنر در جلدسازی ایرانی درآمیخته و گونههای هنری جلد را در حوزه صحافی پدید آوردند.
دوران اوج و عظمت هنرجلدسازی به چه عصری از تاریخ ایران باز میگردد
دوران شکوفایی و عظمت هنر جلدسازی در ایران در عهد تیموری و مربوط به قرون ۸ و ۹ هجری قمری است. در این دوران به دستور شاهرخ و سپس فرزندش بایسنقر میرزا جمع زیادی از هنرمندان در شهر هرات گرد هم آمده و «مکتب هرات» را تاسیس کردند و از صحافان و جلدسازان چیرهدست و ممتاز این دوره میتوان از استاد قوامالدین مجلد تبریزی نام برد که به دعوت بایسنقر میرزا، حاکم هنردوست ایران از تبریز به هرات عزیمت کرد و تا آخر عمر در کتابخانه سلطنتی این شهر به هنر و حرفه خویش ادامه داد. هنر سوخت و معرقکاری و ضربی در عهد این دو شاهزاده تیموری به اوج خود رسیده است. این هنرهای سنتی و ظریف تا قرن یازدهم هجری شمسی در کمال بود و در اواخر دوره صفویه به تدریج کمرنگ شد و کیفیت و رواج خود را از دست داد و در دوره قاجاریه جای خود را کاملا به جلدهای لاکی و روغنی سپرد.
در این دوره ما شاهد خلق شکلها و قالبهای هنری فراگیر در سراسر بخشهای عظیم جهان اسلام هستیم. سرپرست صنعتگران هرات، خوشنویسی بود به نام جعفر تبریزی که گزارشهایی برای بایسنقر تهیه میکرد ودر یکی از این گزارشها به تاریخ ۸۳۱ ق که هم اکنون در موزه توپقاپی سرای استانبول نگهداری میشود،در چهار مورد به هنر جلدسازی اشاره کرده است. در دوره صفویه جلد کتاب با اشتیاق بیشتری تزیین میشد و طلاکاری آن نسبت به قرن ۹هجری بیشتر بود و بعضی از طرحهای تزیینی،کلیه سطح جلد را میپوشانید. در مواردی دیگر،طرح تزیینی در داخل یک شکل ترنجی یا در قسمتهای دیگر قرار داشت. قدیمیترین جلد کتاب در دوره اسلامی متعلق به مصر است که متعلق به قرن دوم هجری است. در دوره سلجوقیان هنر تجلید همراه با تذهیب رونق گرفت و از کاغذ و مقوا در جلدسازی استفاده شد. در دوره تیموریان هنر تجلید رواج داشت و بهترین کارهای صحافی و تجلید کتاب متعلق به این دوره است و در هرات این هنر بهحد کمال رسید. قسمت خارجی جلد معمولا دارای تزیینات فشاری است و بخشهای داخلی، طرحهای بریده شده روی زمینه آبی قرار دارد و عناصر تزیینی به صورت ترنج، گل و گیاه است و حیواناتی چون عنقای چینی دیده میشود. در این دوره بهجای نقوش هندسی، مناظر طبیعی و حیوان و پرنده در نقش جلد با کمال دقت ترسیم میشود. غیر از هرات، مشهد، سمرقند، مرو، بلخ، نیشابور، شیراز و تبریز نیز از مراکز این فن بودهاند. در دوره صفوی این شیوه ادامه یافت و برای نقش در تذهیب، از روش ضربی (فشاری) و برای آستر جلد و چرم جلد از کاغذ روغنی استفاده میشد.
مشهورترین و متداولترین جلدهایی که در عصر تیموری توسط جلدسازان ایرانی فراهم میشده عبارتند از:
۱- جلد روغنی، که گونهای بسیار زیبا از جلدهای ایرانی است و در ساختن آن جلدساز به همراه نقاش و مُذَهّب و گاه با همکاری خوشنویس مشارکت داشته است. برای ساختن اینگونه جلد، صحاف نخست دفتههای جلد را ـ که از چرم، تخته چوب نازک، پارچه نخی ضخیم، یا مقوا بوده است ـ به اندازه قطع کتاب فراهم میآورده و روی و پشت هر دو دفته را گاهی بوم و گاهی مَرْغَش میزده و بر روی بوم، متناسب با محتوای کتاب، نقاش به تذهیب و نقاشی میپرداخته یا خطاط به نوشتن کتیبههای متناظر در چهار طرف آن اهتمام میکرده است. سپس چند بار روی آن را روغن کمان میزدهاند تا لایهای از این روغن روی نقاشی یا تذهیب یا کتیبههای خط را بپوشاند.
۲. جلد ضربی، که، در آن، جلدساز نقوش روی دفتههای جلد را به شیوه ضربی یا کوبیده تعبیه میکرده است. طرز ساختن آن به اینگونه بوده که ابتدا دو قطعه فلز برنجی را ـ که اصطلاحا یک جفت «نر» و «ماده» نامیده میشده است ـ تهیه میکرده و طرح نقشهای مورد نظرش را با قلم مو و با مرکب ساده یا الوان روی آنها میکشیده، سپس قلمزن یا حکاک بوم برنج را با قلم و چکش خالی میکرده است تا نقشهای طراحی شده برجستگی پیدا کنند. آنگاه، جلدساز آن دو قطعه برنج را داغ میکرده و آنها را با ضرب چکش روی چرمی که قبلا برای کتاب مورد نظر بریده و در آب نم کرده، میکوبیده است بهطوری که نقش قالبهای برنجی روی چرم منعکس میشده و نقاش این نقشها را با زر یا ورق طلا میآراسته است. گفتنی است که شکل قالبهای برنجی بهصورتهای ترنج (که در وسط جلد قرار میگرفته)، سرترنج (که متصل به ترنج در بالا و پایین ترنج قرار داده میشده)، لَچَکی یا گوشه (که در چهار کنج جلد قرار میگرفته) و گاه قالبهایی بهشکل کتیبه (که در میان فاصله لچکیها قرار داشته) تعبیه میگردیده است.
۳. جلد مُعَرَّق، که در عرف جلدسازان عهد تیموری همان جلد منبتکاری شده بوده آن را برای نخستین بار قوامالدین تبریزی برای جُنگ شاهزاده بایسنقر میرزا ساخته است. در اینگونه جلد، چون صحاف با کنار هم نهادن رگههای متعدد چرمهایی مانند تیماج، ساغری و جز آن ـ که دارای رنگهای گوناگون بودهاند ـ جلد را میساخته، به جلد معرق (رگْدار) شهرت یافته است. روش ساختن آن به اینگونه بوده است که مذهّب، نخست، طرح نقشهای مورد نظرش را روی چرم میکشیده و سپس جلدساز با آلتی بُرنده به نام نقشبُر، بوم چرم را از نقشهای طراحی شده جدا میکرده و آنها را روی قطعه چرمی دیگر - که غالبا دارای رنگ تیره و سوخته بوده ـ میچسبانیده است، به آنگونه که میان قطعههای منقّش جدا شده و قطعه چرم زمینه هیچگونه برجستگی و درزی دیده نمیشده و مجموعه آنها مانند قطعه چرمی ساده و هموار مینموده است. اینگونه جلد از شاهکارهای جلدسازی ایرانی محسوب میشده و پس از تیموریان در دوره صفویان نیز رواج داشته است.
جلدهای نفیس روغنی، ضربی، معرق، و صدفکار، بیشتر برای نسخههایی تهیه میشد که خاص کتابخانههای سلاطین و وزیران و دیگر اعیان عصر بود. اغلب نسخههای متداول در مراکز آموزشی و نسخههای مربوط به دانشمندان و اهل علم، بهصورت عادی، با جلد چرمی و احیانا با چرم و مقوا صحافی میشد.
۴. جلد پارچهای، که علاوه بر جلدهای مذکور، در عصر قاجاریه گونههای این نوع جلد نیز رواج فراوان داشت. یک نوع آن را که به «جلد ترمهای» شهرت یافت، با پارچه ترمه میساختند و بیشتر کتب ادعیه و بیاضهای ادبی را در دوره قاجار با اینگونه جلد صحافی میکردند.
۵. جلد کاغذی که در عصر قاجار رواج یافت، از کاغذهای ابری فرنگیساز و حتی کاغذهای طوقی سیگار برای ساختن آن استفاده میشد. در همین دوره بود که محمدتقی صحافباشی به فرنگ رفت و روش جلدسازی فرنگی را فراگرفت و در ایران به ساختن جلدهایی اهتمام کرد که به جلد فرنگی یا جلد فرنگیساز شهرت یافت.
منابع:
۱- رهنورد،زهرا. (۱۳۸۶). تاریخ ایران در دوره اسلامی: کتابآرایی، تهران: سازمان چاپ وانتشارات، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
۲-حسینی، مهدی «نگارگری دوره زند و قاجار»، فصلنامه هنر، ش ۲۲، تابستان و پاییز ۱۳۷۱.
۳-جلدوجلدسازی(فرانسوا دروش- مترجم:سید محمدحسین مرعشی). نامه بهارستان-سال۴. شماره اول ودوم. بهار -زمستان ۱۳۸۲.
۴-صحافی سنتی(علی اصغر ثابت جازاری). کتاب ماه هنر-اردیبهشت ۱۳۷۸ص ۲۵-۲۲.
۵-صحافی و مجلدگری(ایرج افشار). نامه بهارستان. سال سوم. شماره۲. دفتر ۶. پاییز وزمستان ۱۳۸۱. ص۳۹۶-۳۲۹.
۶-کتابآرایی در تمدن اسلام(نجیب مایل هروی)
۷- فدوی، محمد. (۱۳۸۶). تصویرسازی در عصر صفویه و قاجار، تهران: موسسه انتشارات وچاپ دانشگاه تهران
۸-کتابهسازی بر جلد نسخههای خطی(ایرج افشار). نامه بهارستان. سال۲. شماره۱. بهار-تابستان۱۳۸۰. ص۴۸
۹-صحافی سنتی (ایرج افشار). تهران. کتابخانه مرکزی ومرکز اسناد دانشگاه تهران ۱۳۵۷.
- بخشی از یک تحقیق
- کارشناس ارشد ایرانشناسی (اصول و مرمت نسخ خطی)
ارسال نظر