مرگ مولف تاریخ طبری
گروه تاریخ و اقتصاد: محمد بن جریر طبری و مورخ بزرگ ایرانی و نویسنده تاریخ طبری در ۲۸ بهمن ماه سال ۳۰۱ هجری شمسی در سن ۸۳ سالگی درگذشت. او در سال ۲۱۸ هجری شمسی در آمل چشم به جهان گشود. تاریخ طبری، تاریخی عمومی (از آغاز آفرینش تا سال ۳۰۲) است. نام اصلی کتاب «تاریخ الامم و الرسل و الملوک» است، اما به تاریخ طبری مشهور شده است. این کتاب به سبب تفصیل، قدمت و روش خاص مولف، اثری منحصر به فرد و معتبر است. تاریخ دقیق آغاز تالیف آن معلوم نیست، ولی مسلم است که طبری پس از نوشتن «جامعالبیان فی تفسیر القرآن» به تالیف آن پرداخته است.
گروه تاریخ و اقتصاد: محمد بن جریر طبری و مورخ بزرگ ایرانی و نویسنده تاریخ طبری در 28 بهمن ماه سال 301 هجری شمسی در سن 83 سالگی درگذشت. او در سال ۲۱۸ هجری شمسی در آمل چشم به جهان گشود. تاریخ طبری، تاریخی عمومی (از آغاز آفرینش تا سال 302) است. نام اصلی کتاب «تاریخ الامم و الرسل و الملوک» است، اما به تاریخ طبری مشهور شده است. این کتاب به سبب تفصیل، قدمت و روش خاص مولف، اثری منحصر به فرد و معتبر است. تاریخ دقیق آغاز تالیف آن معلوم نیست، ولی مسلم است که طبری پس از نوشتن «جامعالبیان فی تفسیر القرآن» به تالیف آن پرداخته است. وی تفسیر خود را از 283 تا 290 بر شاگردانش املا میکرده. سپس اجازه روایت تاریخ خود را تا حوادث 294، یعنی تا پیش از روی کار آمدن مقتدر (295ـ320)، به شاگردانش داده است. به نوشته یاقوت حموی متوفی در قرن هفتم، تالیف تاریخ طبری در 303 به پایان رسیده است.
تاریخ طبری از دو بخش تاریخ جهان و تاریخ اسلام تشکیل میشود. قسمت اعظم این اثر، یعنی بخش تاریخ اسلام آن، به ترتیب سالشمار هجری و منحصر به رویدادهای سیاسی و شرح جنگها است. بخش تاریخ جهان ترتیب سالشمار ندارد و ترتیب آن، موضوعی است، اگر چه در تنظیم مطالب تقدم زمانی حفظ شده است. طبری گفته است که هدفش در این کتاب ذکر تاریخ شاهان، از عاصی و مطیع و نیز تاریخ پیامبران است و تاریخ و زمان را به شب و روز تعیین کنند. و درست به همین سبب، کتابش را با بحث در باره زمان و ماهیت و مقدار آن از ابتدای خلق آدم آغاز نموده و در این خصوص بعد از نقل گزارشهای مفصل از راویان اخبار، به عقاید ادیان و امتهای گوناگون و آرای زردشتیان استناد کرده است. طبری مسلما اولین کسی نبوده که وقایعنگاری را بر اساس سالشمار تنظیم کرده، اما میتوان گفت که این روش را به کمال رسانده است.
قسمت اعظم تاریخ طبری مجموعهای از روایات گوناگون از راویان مختلف است که به شکل معمول روایت خبر، نقل شده است، به این صورت که ابتدا سلسله راویان و سپس خبر گزارش میشود؛ بنابراین، تاریخ طبری صرفا نقلی است و مولف دخل و تصرفی در منابع خود نکرده و مطالب را بدون درنظر گرفتن صحت و سقم آنها ضبط نموده است وی از یکسو با امانتداری کامل و در نوع خود بی نظیر، روایات متعدد و متنوع راجع به هر واقعه را آورده و از این طریق به حفظ منابع اسلامی از خطر نابودی خدمتی شایان کرده است، اما از سوی دیگر، مطالب غیرواقعی و افسانههای حماسی و نیز خلط و سهوهایی در کتابش دیده میشود.
شیوه نقل طبری معلوم میدارد که وی از منابع مکتوب استفاده کرده است. او هر گاه از منابعی استفاده کرده که اجازه نقل حدیث از آنها داشته، با بیان «حَدثنا»، «أَخبَرنا»، «کتَبَ الی» گزارش داده است و هرگاه از منابعی سود جسته که اجازه نقل حدیث نداشته، با ذکر «قالوا»، «حَدثوا»، «رُوی» و «ذُکرَ» گزارش آورده است. وی گاه مطلبی را از یک روایت با ذکر «اما» بیان کرده، مانند «اما واقدی » یا «اما ابن اسحاق»، اینگونه مطالب به احتمال بسیار تفسیر و تعبیر خود طبری از محتوای یک روایت بوده است. گذشته از این موارد، طبری بهخصوص در تاریخ خلفا و فتوح، شعر و خطابه آورده و بهاین ترتیب نقل مستمر خبر را قطع کرده است.شیوه گزارش و شکل روایات در تاریخ طبری یکسان نیست که سبب آن، میزان اهمیت و کثرت حوادث، محتوای روایات و تاثیر زمان بر آنها بوده است. در این کتاب، روایات راجع به دوره خلفای نخستین، طولانی است و از اواخر دوره بنیامیه به تدریج از تنوع روایات کاسته میشود. ذیل هر سال اغلب یک حادثه، از جمله واقعه کربلا ذیل سال 61، گزارش میشود، اما گاه ذیل یک سال، چند حادثه سیاسی و نظامی جداگانه و گاه ذیل دو سال یک حادثه ذکر میشود، مانند سال 42 و 43 که گزارش جنگ خوارج است. از دوران بعد از خلافت معتصم عباسی (218ـ227) ذیل هرسال حوادث معدودی به اختصار آمده است.روایات و منابع طبری ویژگیهایی دارد که وقوف نداشتن بر آنها ممکن است به نتیجهگیریهای نادرست بینجامد، از جمله آنکه هدف ناقلان این روایات تالیف اثر تاریخی نبوده است. بی تردید گزارشهای ناقلان نخستین که طبری از آنها استفاده کرده، شرح کامل یک حادثه نبوده است. راویان مختلف، صحنههایی از یک واقعه را که خود دیده یا در باره آن شنیده بودهاند و انگیزهای نیز برای گفتن آن داشتهاند، نقل کرده اند؛ بنابراین، یک روایت گاه برگرفته از منابع گوناگونی است که احتمالا سهو و خلط و حذف و اضافههای دلبخواهی در آنها ــ که تا زمان طبری لااقل 200 سال دست به دست شده بودهاند ــ راه یافته است. این ویژگیها بر تاریخ طبری -که مولف آن به منابع خود نگرش تاریخی داشته و کتاب را به ترتیب زمانی و موضوعی تدوین کرده -تاثیر نهاده است.
آذر آهنچی
تاریخ طبری از دو بخش تاریخ جهان و تاریخ اسلام تشکیل میشود. قسمت اعظم این اثر، یعنی بخش تاریخ اسلام آن، به ترتیب سالشمار هجری و منحصر به رویدادهای سیاسی و شرح جنگها است. بخش تاریخ جهان ترتیب سالشمار ندارد و ترتیب آن، موضوعی است، اگر چه در تنظیم مطالب تقدم زمانی حفظ شده است. طبری گفته است که هدفش در این کتاب ذکر تاریخ شاهان، از عاصی و مطیع و نیز تاریخ پیامبران است و تاریخ و زمان را به شب و روز تعیین کنند. و درست به همین سبب، کتابش را با بحث در باره زمان و ماهیت و مقدار آن از ابتدای خلق آدم آغاز نموده و در این خصوص بعد از نقل گزارشهای مفصل از راویان اخبار، به عقاید ادیان و امتهای گوناگون و آرای زردشتیان استناد کرده است. طبری مسلما اولین کسی نبوده که وقایعنگاری را بر اساس سالشمار تنظیم کرده، اما میتوان گفت که این روش را به کمال رسانده است.
قسمت اعظم تاریخ طبری مجموعهای از روایات گوناگون از راویان مختلف است که به شکل معمول روایت خبر، نقل شده است، به این صورت که ابتدا سلسله راویان و سپس خبر گزارش میشود؛ بنابراین، تاریخ طبری صرفا نقلی است و مولف دخل و تصرفی در منابع خود نکرده و مطالب را بدون درنظر گرفتن صحت و سقم آنها ضبط نموده است وی از یکسو با امانتداری کامل و در نوع خود بی نظیر، روایات متعدد و متنوع راجع به هر واقعه را آورده و از این طریق به حفظ منابع اسلامی از خطر نابودی خدمتی شایان کرده است، اما از سوی دیگر، مطالب غیرواقعی و افسانههای حماسی و نیز خلط و سهوهایی در کتابش دیده میشود.
شیوه نقل طبری معلوم میدارد که وی از منابع مکتوب استفاده کرده است. او هر گاه از منابعی استفاده کرده که اجازه نقل حدیث از آنها داشته، با بیان «حَدثنا»، «أَخبَرنا»، «کتَبَ الی» گزارش داده است و هرگاه از منابعی سود جسته که اجازه نقل حدیث نداشته، با ذکر «قالوا»، «حَدثوا»، «رُوی» و «ذُکرَ» گزارش آورده است. وی گاه مطلبی را از یک روایت با ذکر «اما» بیان کرده، مانند «اما واقدی » یا «اما ابن اسحاق»، اینگونه مطالب به احتمال بسیار تفسیر و تعبیر خود طبری از محتوای یک روایت بوده است. گذشته از این موارد، طبری بهخصوص در تاریخ خلفا و فتوح، شعر و خطابه آورده و بهاین ترتیب نقل مستمر خبر را قطع کرده است.شیوه گزارش و شکل روایات در تاریخ طبری یکسان نیست که سبب آن، میزان اهمیت و کثرت حوادث، محتوای روایات و تاثیر زمان بر آنها بوده است. در این کتاب، روایات راجع به دوره خلفای نخستین، طولانی است و از اواخر دوره بنیامیه به تدریج از تنوع روایات کاسته میشود. ذیل هر سال اغلب یک حادثه، از جمله واقعه کربلا ذیل سال 61، گزارش میشود، اما گاه ذیل یک سال، چند حادثه سیاسی و نظامی جداگانه و گاه ذیل دو سال یک حادثه ذکر میشود، مانند سال 42 و 43 که گزارش جنگ خوارج است. از دوران بعد از خلافت معتصم عباسی (218ـ227) ذیل هرسال حوادث معدودی به اختصار آمده است.روایات و منابع طبری ویژگیهایی دارد که وقوف نداشتن بر آنها ممکن است به نتیجهگیریهای نادرست بینجامد، از جمله آنکه هدف ناقلان این روایات تالیف اثر تاریخی نبوده است. بی تردید گزارشهای ناقلان نخستین که طبری از آنها استفاده کرده، شرح کامل یک حادثه نبوده است. راویان مختلف، صحنههایی از یک واقعه را که خود دیده یا در باره آن شنیده بودهاند و انگیزهای نیز برای گفتن آن داشتهاند، نقل کرده اند؛ بنابراین، یک روایت گاه برگرفته از منابع گوناگونی است که احتمالا سهو و خلط و حذف و اضافههای دلبخواهی در آنها ــ که تا زمان طبری لااقل 200 سال دست به دست شده بودهاند ــ راه یافته است. این ویژگیها بر تاریخ طبری -که مولف آن به منابع خود نگرش تاریخی داشته و کتاب را به ترتیب زمانی و موضوعی تدوین کرده -تاثیر نهاده است.
آذر آهنچی
ارسال نظر