نگاهی به شهرسازی صنعتی و آرای تونی گارنیه
طرحهایی برای آینده
انقلاب صنعتی و زمان بلافصل آن افزایش تصورناپذیر جمعیت شهری را با تخـلیه روستاها به نفع توسعه بیسابقه شهرها به دنبال داشت. پیدایش و اهمیت این پدیده متناسب با درجه و سطح صنعتی شدن کشورها است. اروپا و انگلستان اولین صحنه نمایش این جنبش است. مسالهای که در نخستین سرشماری ۱۸۰۱ محسوس است. در فـرانسه و آلمان این جنبش در سالهای ۱۸۳۰ احســاس میشود. از دیدگاه ساختی، در شهرهای قدیم اروپایی، دگرگونی وسایل تولید حملونقل و نیز پیدایش عملکردهای جدید شهری، چارچوبهای قدیم شهرها را در هم میشکنند، شهرهایی که اغلب ترکیبی از شهرقرون وسطی و شهر باروک قرن هفدهمی هستند، بنابر فرآیند سنتی، تطبیق شهر با جامعهای است که در آن نظم جدیدی را ایجاد میکند.
انقلاب صنعتی و زمان بلافصل آن افزایش تصورناپذیر جمعیت شهری را با تخـلیه روستاها به نفع توسعه بیسابقه شهرها به دنبال داشت. پیدایش و اهمیت این پدیده متناسب با درجه و سطح صنعتی شدن کشورها است. اروپا و انگلستان اولین صحنه نمایش این جنبش است. مسالهای که در نخستین سرشماری ۱۸۰۱ محسوس است. در فـرانسه و آلمان این جنبش در سالهای ۱۸۳۰ احســاس میشود. از دیدگاه ساختی، در شهرهای قدیم اروپایی، دگرگونی وسایل تولید حملونقل و نیز پیدایش عملکردهای جدید شهری، چارچوبهای قدیم شهرها را در هم میشکنند، شهرهایی که اغلب ترکیبی از شهرقرون وسطی و شهر باروک قرن هفدهمی هستند، بنابر فرآیند سنتی، تطبیق شهر با جامعهای است که در آن نظم جدیدی را ایجاد میکند. به این منظور هنگامی که هوسمان برآن شد که پاریس را با ضرورتهای اقتصادی ـ اجتماعی امپراتوری هماهنگ کند، اثری واقعگرایانه به وجود آورد.
پیامدهای انقلاب صنعتی
۱- افزایش جمعیت به علت بهبود تغذیه و بهداشت و کاهش نرخ مرگ و میر.
۲- توزیع جمعیت در منطقه بهدلیل تغییرات اقتصادی.
۳- توسعه صنایع و جذب جمعیت روستایی به شهرها.
۴- رشد شهرها با توسعه شبکه حملونقل.
۵- استفاده از ماشین در فرآیند تولید و استفاده از صنایع ماشینی به جای صنایع دستی.
۶- رشد اقتصادی در پی پیشرفتهای فنی به کمک بانکهاـ بازارهای بورس.
۷- تاکید بر سرمایه بهعنوان عامل تعیین کننده در نتیجه پدید آمدن دو قشر سرمایه دار و فقیر.
۸- شرایط غیرانسانی کار، نقشهای اجتماعی و بیعدالتیها و شرایط غیرقابل تحمل زندگی (بنه ولو، لامپونیانی ۱۹).
تحولات اقتصادی ـ اجتماعی قرن هجدهم و نوزدهم کلانشهرها ـ شهر ناحیهها و مجتمعهای عظیم را بهوجود آورد. در این زمان با گسترش شاهراهها، اختراعها، تمرکز صنایع، مهاجرتهای روستایی، تراکم جمعیت و آلودگی، دگرگونیهای اساسی در ساختار و بافت شهرها به وجود آمد. به این ترتیب نظمی که در دورههای پیشین حاکم بود از بین رفت و عملکرد شهر دگرگون و انقـلاب صنعتی بر شهر مسلط شد.
بنابراین در همان زمانی که شهر قرن نوزدهم در آستانه یافتن سیمای خاص خود است رفتاری نو در مشاهده و اندیشه را نیز سبب میشود. شهر همچون پدیدهای خاص خارجی برای افرادی که در بر گرفته جلوه میکند. این افراد شهر را در مقابل خود چون پدیدهای نا آشنا شگفت آور و بیگانه مییابند.
نقد این افراد از نقد کلی جامعه صنعتی جدا نبوده و نقایص شهری افشا شده به منزله نتایج کمبودهای اجتماعی ـ اقتصادی و سیاسی است. صنعت و صنعتگرایی ـ مردمسالاری، رقابت طبقاتی، استثمار انسان از انسان سلب حقوق از کار، از همان دهههای اول قرن نوزدهم پایههای اندیشه اوئن، فوریه و کارلایل در چگونگی نگرش آنها به شهر بوده است. تمام این نظریهها بر بینظمی و آشفتگی شهر صنعتی تاکید و نوعی آمایش شهر صنعتی را پیشنهاد میکند؛ آمایشی که توسط اندیشهای گسترش یافته در تخیل ساخته و پرداخته میشوند و به علت ناتوانی از شکل عملی بخشیدن به ارتقای دانش از جامعه در بعد تخیل قرار میگیرد.
این اندیشهها با چهرههایی «نوستالژیک» یا «مترقی» در دو جهت اصلی زمان یعنی گذشته و آینده سمتگیری میکند. از مجموعه فلسفههای سیاسی و اجتماعی (آون،فوریه،کونسیدران، پرودون، راکسین و موریس) دو نوع تصور از شهر آتی به وجود میآید که «الگو» نامیده میشود.
این الگوها «پیش ـ شهرسازی» ساختهای انتزاعی نیستند، بلکه بر عکس تصوراتی یکدست و تفکیکناپذیر از مجموعه اجزایشان هستند.
آرمانشهر
با وقوع انقلاب صنعتی و وضع نابسامان شهرها و نارضایتی و انتقاد همه به وضعیت شهرها همه ازجمله فیلسوفان، سیاستمداران، جامعهشناسان، جغرافیدانان و... به انتقاد از شهر موجود میپردازند و از این بین بعضی از این افراد در خلال انتقادهای خود به ارائه الگو و راهکار میپردازند و تعدادی هم فقط انتقاد میکنند و الگویی برای شهر آینده نمیدهند. در این میان اندیشههایی هم وجود دارند که به علت ناتوانی از شکل عمل بخشیدن به آنها از سوی جامعه، در بُعد اندیشمندان تخیلی جای میگیرند.
این افراد تحت آرمانگرایان مطرح میشوند که از اصلاح جامعه خود ناامیدند و هیچ نوع اصلاحات درون جامعه خود راقابل دستیابی نمیدانند.
آرمانگرایان، شهرهای آرمانی را انتخاب انسان در برابر جوامع صنعتی میدانند؛ زیرا این شهرها را مستقل از جوامع صنعتی و براساس عدالت اجتماعی، محدودیت بخش خصوصی و دگرگونی محیط کالبدی ـ اجتماعی بیان میکنند. مبانی نظری این مکتب یافتن راهحل مشکلات شهرهای بزرگ در خارج از این شهرها است که به ایجاد نوعی از جوامع یا شهرهای جدید منجر میشود. در این مکتب انسان بهعنوان یک عنصر بیولوژیک مطرح است. مشخصههای این مکتب عبارتند از: دستیابی به کمال ـ بهداشت و ناحیهبندی بر حسب عملکرد شهر، وجود نظم، حد متناسب جمعیت، موقعیت مناسب، عدالت اجتماعی، هماهنگی وهارمونی. رابرت آون، شارل فوریه، پیرژوزف پرودون، ویکتورکونسیدران، بنجامین ریچاردسون و سنسیمون از بزرگان این مکتب هستند.
تونی گارنیه و شهر صنعتی
بین سالهای ۱۸۹۹ تا ۱۹۰۴، معمار جوان سوسیالیست فرانسوی، تونی گارنیه پروژهای را برای یک شهر صنعتی در روند دقیق و سختگیرانه طراحی کرد؛ زیرا اعتقاد داشت این طرح یک طرح نهایی و کامل برای اکثر شهرهای صنعتی جدید قرن بیستم خواهد بود. او در سال ۱۹۱۷ طرح معروف شهر صنعتی را منتشر کرد. طرح شهر صنعتی اولین نظریه مدون و کلنگر در زمینه مکانیابی صنایع و طراحی شهری است که نوعی منطقهبندی صنعتی با گرایش به مفاهیم محیطزیست را ارائه میدهد. در این طرح، مکانیابی صنایع، براساس انواع عملکرد صنایع و اثرات بیرونی آنها تعیین شده است.
طرح شهر صنعتی گارنیه از نظر نحوه رویکرد به مکانیابی صنایع، دارای دو نکته اساسی و تاثیرگذار بوده است. یکی اندیشه جـــــداسازی مناطق صنعتی از سایر کاربریهای شهری است که بعدها در منشور آتن و الگوی طرحهای جامع شهری مورد پذیرش وسیع قرار گرفت و دیگری پیشنهاد استفاده از کمربند سبز به منظور ایجاد حائل میان مناطق ناسازگار است که امروزه جای استواری در برنامهریزی و طراحی شهری پیدا کرده است.
اما اثرات مخرب صنایع درون شهری از جمله مسائلی است که پیوسته باید مورد مطالعه و بازنگری قرار گیرد.
برپاداشتن نسنجیده صنایع؛ یعنی بدون درنظر گرفتن شرایط محیطی و اقلیمی از جهت وزش باد، کیفیت خاک و تمامی مسائل مربوط به آب گرفته، تا موضوع آلودگی صوتی، دسترسپذیـــری و مانند آنها، میتواند در جنبههای گوناگون زیستمحیطی شهر، چون هوا، آب، خاک، جانوران و گیاهان، سکونتگاههای انسانی و سلامتی و بهداشت مردم تاثیر جدی برجای نهــــد. ازجمله نمونههای بیتوجهی به شرایط اقلیمی، برپاکردن صنایع در فاصله شهرها است.
کارفرما، منظور کسی است که برای تاسیس واحد صنعتی مفروض سرمایهگذاری میکند، باید نسبت به این پیامدها آگاهی کامل داشته باشد و در حالی که واحد یا مجتمع صنعتی در حال ساخته شدن است (به فرض اینکه محل احداث آن بر پایه مطالعات زیستمحیطی تعیین شده باشد) یا حتی پس از آنکه به مرحله بهرهبرداری میرسد، باید ضرورتا برای به حداقل رساندن آثار نامطلوب واحد یادشده بر منابع زیستمحیطی و کیفیت حیات منطقه اقدام کند و گامهای متناسب بردارد. غالب اوقات ارباب صنایع از نصب تجهیزات آلودگیزدا در واحدها خودداری میکنند و با فرسوده شدن دستگاهها، منابع آلوده ساز نیز گسترش مییابند. گاه مشکل تا آنجا بالا میگیرد که دیگر نصب تجهیزات کنترلکننده آلایندهها از نظر اقتصادی مقرونبهصرفه نیست و در مرحلهای بحرانی، از تعطیلی یک واحد صنعتی گریزی نیست. در اکثر شهرها، بهخصوص کلانشهرهای کشورهای جهان سوم، واحدهای صنعتی، کاملا در داخل بافت مسکونی شهر واقع شدهاند. علت این امر آن است که قبلا مکانیابی واحدهای صنعتی برمبنایی سنجیده و بهخصوص با درنظر گــــرفتن ضوابط زیستمحیطی انجام نشده است. در واقع، فقط دو عامل بر مکانیابی واحد صنعتی، مجتمع صنعتی و حتی شهرک و ناحیه صنعتی تاثیر اساسی داشتند. یکــــی از این عوامل، دسترسپذیری؛ یعنی نزدیکی به راه دسترسی به مواد خام و بازار مصرف و عامل دوم، که نقش اساسیتری بازی میکرد، ارزان بودن زمین بود.
بنابر سرشت شهرنشینی بهخصوص در کشورهای درحالتوسعه و فرآیند مهاجرت به شهرها، رشد افقی شهرها شتاب گرفت و در نتیجه این شهرها بودند که مناطق صنعتی پیرامون را بلعیدند و آنها را در محاصره نواحی مسکونی و تجاری قرار دادند؛ هماکنون شهرها با معضلاتی مواجهاند که درواقع برخی از آنها حلنشدنی است. در شرق تهران، منطقه صنعتی خیابان سازمان آب، که زمانی خارج از شهر قرار داشت، اکنون کاملا بامناطق مسکونی درهم آمیخته است.
منطقهبندی صنعتی
مفهوم منطقهبندی صنعتی (INDUSTRIAL ZONING) در شهرسازی جهان، ابتدا در اوایل قرن بیستم در ایالاتمتحده و اروپا به وجود آمد، ولی به سرعـــت بهعنوان یکی از اصول طرحهای جامع شهری در سراسر جهان رواج پیدا کرد. اساس منطقهبندی، در آغاز بر جداسازی فعالیتهای ناسازگار، از جمله فعالیتهای صنعتی از نواحی مسکونی استوار بوده، اما این ضوابط در چند دهه اخیر، تحولات زیادی به خود دیده است.
در ضوابط اولیه منطقهبندی، اهمیت چندانی برای صنایع قائل نبودند و معمولا بدترین زمینها به آنها اختصاص داده میشد؛ اما بهتدریج منطقه صنعتی بهعنوان یکی از مناطق اصلی شهر (در کنار مناطق مسکونی و تجاری) اهمیت زیادی پیدا کرد و ضوابط مربوط به نحوه مکانیابی و استقرار واحدهای صنعتی، رو به توسعه و تکامل نهاد. اساس منطقهبندی صنعتی بهطور کلی بر دو پایه یعنی طبقهبندی صنایع از یک طرف و «تعیین مکان مناسب برای هرطبقه از صنایع»، از طرف دیگر، استوار است.در طرح گارنیه خطوط راهآهن در داخل شهر در زیرزمین کشیده مىشدند، تا به ایستگاه مرکزى شهر برسند، خانهها در میان پارک بنا مىشدند و خیابان اصلى دور از محلات مسکونى قرار مىگرفت. زمینها نیز به ابعاد ۱۵۰ × ۳۰ متر تقسیم گردیده بود تا خانهها از نظر دریافت نور در جهت مناسب قرار گیرند. در طرح گارنیه، براى شهر صنعتى حتى جادهاى براى مسابقات اتومبیلرانى و آزمایش موتورهاى هواپیما پیشبینى شده بود و به این ترتیب، شهر صنعتی، راهى پیش پای بسیارى از کسانى گذاشت که در پیشرفت شهرسازى معاصر موثر بودهاند درحقیقت، ایده شهر صنعتى بذر شهرسازى معاصر است.
منابع
- اوستروفسکی، واتسلاف؛ شهرسازی معاصر، از نخستین سرچشمهها تا منشور آتن؛ ترجمه لادن اعتضادی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی ۱۳۷۱
- بنه ولو، لئوناردو؛ تاریخ معماری مدرن؛ ترجمه: سیروس باور؛ تهران: دانشگاه تهران؛ ۱۳۸۰
- پاکزاد، جهانشاه؛ «سیر اندیشهها در شهرسازی(۱)، از آرمان تا واقعیت»؛ تهران: شرکت عمران شهرهای جدید؛ ۱۳۸۶
- شوای، فرانسواز؛ شهرسازی، تخیلات و واقعیات؛ ترجمه: سیدمحسن حبیبی؛ تهران: دانشگاه تهران؛ ۱۳۸۴
- شیعه، اسماعیل، مقدمهای بر مبانی برنامهریزی شهری، انتشارات دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران،۱۳۸۹
- مانیاگو لامپونیانی، ویتوریو؛ «معماری و شهرسازی در قرن ۲۰؛ ترجمه لادن اعتضادی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ۱۳۸۱.
- ویکی پدیا
ارسال نظر