تاریخ را باید، نه چونان یک رشته واقعیت‏های سفت و سخت، بلکه چونان گفت و‏گوی جاری و پایدار درباره مسائل مهم و مورد علاقه -گذشته و حال یا آینده - دانست. این بحث و گفت‏‌وگو شاید به صورت مناظره و مجادله باشد یا به مشاجره‏ای خشن و شدید تبدیل شود، ولی چنانچه دادوستد مدنی باشد، درک دیدگاه‏های دیگری به همان ‏اندازه ضروری است که بیان دیدگاه‏های خود. از طرفی فلسفه نیز کوشش عقلانی‏ای است درباره مسائل و معماها، رازها و شگفتی‌هایی که در کل زندگی یا در حوزه خاصی از آن فراروی ما قرار می‏گیرند. تاریخ در هر معنا و مفهوم آن شمار فراوانی از این‌گونه موارد را که امروزه با بسیاری از آنها نیز روبه‌رو می‏شویم، به ما عرضه می‏کند.

فلسفه تاریخ دو وظیفه دارد که یکی درک ماهیت فعالیت مورد علاقه تاریخ است و دیگری بررسی مسائل و معماهایی است که از آن فعالیت ناشی می‏شود؛ ولی با فنون و ابزار متعلق به فعالیت مورد نظر نمی‏توان از عهده آنها برآمد. بنابراین تلاش‏های انجام شده در قرن ۲۰ برای نشان دادن تاریخ چونان نوعی علم تجربی یا چونان ادبیات، اشتباه و بر خطا هستند. تاریخ یک مفهوم نیست، بلکه یک فعالیت است، ولی نوعی فعالیت بی‏نظیر. وظیفه اصلی فیلسوف درک ماهیت خاص آن فعالیت است در فراگیرترین معنای قابل تصور.همان‌طور که پیش‌تر نیز اشاره شد تاریخ نوعی گفت‏وگو است؛ بنابراین فلسفه تاریخ باید بحث و نقدی عقلانی درباره این مسائل باشد.

استنفورد، مایکل، درآمدی بر فلسفه تاریخ

ترجمه احمد گل‏محمدی