سال ۱۲۸۷ قمری سالی است که طی آن در بخش وسیعی از ایران خشکسالی بود و نقاطی از کشور حتی قطره‌ای باران هم به خود ندید و بسیاری از رودها، چشمه‌سارها و قنوات به کلی خشک شدند و محصولات کشاورزی نابود شد، اما این خشکسالی منحصر به این سال نبود، از چند سال قبل باران به قدر کافی نباریده بود و این خود سبب کمبود خواربار و بالارفتن تدریجی قیمت آن شد. در این سال اصلا باران نبارید و محصولی به دست نیامد، در نتیجه آذوقه و مواد غذایی ذخیره شده تمام شد. این امر ترقی سرسام‌آور قیمت غلات را به‌دنبال آورد و موجب دامن زدن به کمبودها و بروز قحطی عظیمی در سال‌های ۱۲۸۷ و ۱۲۸۸ شد، به طوری که در تابستان قیمت گندم در تهران به خرواری ۵/۵ تومان، در بوشهر ۵/۷ تومان، در مشهد و کرمانشاه به ۷ تومان رسید، در حالی که قیمت متوسط گندم در سال پیش از آن خرواری ۵/۳ تومان بود. در زمستان قیمت‌ها چند برابر شده و در بعضی نقاط به ۲۰ و ۵۰ تومان رسید. در کاشان که در وضع عادی بیشتر گندم سالانه خود را از شهرهای دیگر وارد می‌کردند، وضع بسیار دشوار بود. رفته رفته قدرت خرید از مردم سلب شد و سر به شورش برداشتند. دولت منبع خطر عمده را تجمع فقرای گرسنه می‌دانست که در تلگرافخانه، ارگ دولتی و سایر مناطق برای شکایت از گرسنگی اجتماع می‌کردند. کمبود آرد در نانوایی‌ها باعث شد که پخت نان از سه نوبت به یک نوبت برسد و سرانجام هم نانوایی‌ها تعطیل شد. تعطیل شدن نانوایی‌ها مردم را در تنگنا قرار داده، موجب بروز تشنج شد و دامنه این تشنجات نیز به اغلب شهرستان‌ها کشیده شد. در اصفهان عده‌ای تلگرافخانه را تصرف کردند تا بتوانند شکوائیه‌ای به شاه مخابره کنند. در بوشهر مردم به یک تجارتخانه انگلیسی که گندم صادر می‌کرد حمله بردند و مانع از انجام بارگیری شدند. به‌طوری که سرانجام سرکنسول انگلیس مجبور شد به نماینده مقیم سیاسی حکومت هند در بوشهر دستور دهد از آن تجارتخانه بخواهد ذخیره گندم را به قیمت عادلانه به مردم بفروشد. از آن پس انگلیسی‌ها کمیته‌ای تشکیل دادند که در شهرهای بزرگ مواد غذایی را بین مردم توزیع می‌کرد.

هدف دولت انگلیس از تشکیل این کمیته جلوگیری از خراب شدن بازار خرید محصولات خود در ایران بود. بسیاری از شهرهای دیگر از جمله قم و کرمانشاه شاهد شورش‌های مردم از بی‌نانی بود. در این میان شهرهایی مانند یزد، کرمان، کاشان، اصفهان و خراسان وضعیت بدتری داشتند. در مشهد از هر صد خانوار هشتاد خانوار آن مرحوم و متفرق شدند. در یزد بیست هزار نفر از بین رفتند. در اصفهان روزی ده بیست نفر در معابر و بازار می‌مردند. در تهران نیز وضع به همین منوال بود. اجساد در گوشه و کنار خیابان افتاده بودند، حتی بعضی از افراد نزدیک به دربار از این وضع مصون نبودند، کثرت مردگان و انباشته شدن آنها در گذرگاه‌ها، عدم امکان دفن و نبودن بهداشت، شیوع وبا را سبب شد. حتی بعضی از شهرها دست‌کم تا یک‌سوم جمعیت خود را در این فاجعه مضاعف از دست دادند. سرانجام دولت برای اولین بار به پیشنهاد عزیزخان مکری مجبور به خرید گندم از روسیه شد. عزیزخان مکری در نامه‌ای که به ناصرالدین شاه نوشت، علت گرانی گندم را صدور غله به کشور روسیه به منظور کمک به آنها در قحطی چند سال قبل می‌داند. این قحطی سبب مهاجرت عده زیادی از مردم شد.

منبع: مرکز اسناد ملی

نخستین کارخانه‌های کبریت‌سازی

اولین کبریت شیمیایی در سال ۱۸۲۷ میلادی توسط «جان واکر» اختراع شد. این کبریت‌ها چوب‌های باریکی بودند که سرهای آنها نخست گوگردی شده و سپس در کلرات پتاسیم و گوگرد اکسیژنه آغشته می‌شد و در آخر در محلول اسید سولفوریک فرو برده می‌شد. در سال ۱۸۳۰ میلادی، شارل سوریای فرانسوی کبریت فسفری را اختراع کرد که با فسفر سفید ساخته می‌شد. بعدها این کبریت به کبریتی تبدیل شد که بر اثر مالش با کاغذ شیشه‌ای آتش می‌گرفت. خمیر این کبریت‌ها از کلرات پتاسیم، سولفور آنتیمون و آب صمغ بود. به دلیل خطر استفاده از فسفر سفید کارل رانس و لوندسترم فسفر بی‌شکل را که مخلوطی از فسفر سفید و قرمز بود، به کار بردند. با این حال آلمانی‌ها افتخار این اختراع را برای کامرر می‌دانند و اتریشی‌ها و مجارها نیز آن را به اتین رومر و پرشل نسبت می‌دهند. نخستین کارخانه کبریت‌سازی جهان توسط کامرر آلمانی در سال ۱۸۳۲ میلادی ساخته شد. نخستین کارخانه کبریت در ایران کبریت توکلی است. این کارخانه سال ۱۲۹۷ در شهر تبریز راه‌اندازی شده‌است. موسس این کارخانه، توکلی کبریت‌ساز بوده‌است.