عقوبت و عاقبت میرزا رضا کرمانی

«میرزا رضا نام سمسار کرمانی از دست‌فروشان طهران، جوانی باریک‌اندام و معمم بود. شال کشمیری و کرمانی و آغری و برک و عبای کرمانی و چیزهای دیگر از قبیل خز و سنجاب و پوست بخارایی و منسوجات پشمینه خراسانی که به خانه‌ها می‌برد و از فروش آنها و انتقال جزئی معاش می‌کرد. روزی به مجلس دربار و مجمع وزرا و اعیان وارد شد و از نایب‌السلطنه (کامران میرزا پسر ناصرالدین شاه) شکایت آغاز نمود که دو سال بیشتر است که متجاوز از هزار تومان۵ طلبم در نزد کارگزاران ایشان مانده و از دویدن و کفش‌ها پاره کردن و از کسب و کار آواره شده‌ام و به دردم چاره نمی‌شود. از طرف مجلس و به نایب‌السلطنه نوشتند. جواب نوشت که اگر این شخص با کسان من حسابی داشته باشد قدغن می‌کنم معین و مفروغ نمی‌کنند. مدتی بر من گذشت. یک روز که نایب‌السلطنه در مجلس وزرا حضور داشت میرزا رضا ورود و تجدید تظلم کرد و صورت ابتیاعات را که نایب‌السلطنه خود به‌تدریج از او برده بود به میان گذاشت و سخت نالید. نایب‌السلطنه گفت او را بفرستید تا تمام طلبش پرداخته شود. میرزا رضا را بردند و طلب او را نقد حاضر کردند و ادای آن به حکم شاهزاده مشروط بر آن شد که در شماره و تحویل هر یک تومان یک سیلی به پس گردنش زده شود. میرزارضا به این قضا رضا داد و طلبی را که از وصولش نومید بود به تحمل این رنج گرفت، اما کینه و خشم نایب‌السلطنه با این ضربات فرو ننشست و او را به عقوبت‌های دیگر تهدید کرد و مرتبت برای او بهانه‌جویی می‌شد. ...

جواب‌های میرزا رضا به هرکس مضحک و آمیخته به حقیقت‌گویی و شوخی‌نما بود. قوت قلب و جسارت او همه را حیرت می‌داد ... و چنان می‌نمود که با همه در فساد اوضاع مملکت و معایب دایره دولت و تقصیرات پادشاه مقتول همداستان بوده است. محمد حسن میرزا معتضد‌السلطنه از پیشخدمتان شاه نزدیک او رفته پرسید: «میرزا رضا، ناصرالدین شاه چه گناهی داشت که او را کشتی. گفت کدام جرم از این بزرگ‌تر که مثل ترا به خلوت خود راه دهد و با همه بی‌ناموسی که در تو جمع است به تو مانوس شود!».

میرزا رضای کرمانی در روز جمعه ۱۷ ذی‌القعده ۱۳۳۰ به ضرب یک گلوله پادشاه قاجار را در شاهزاده عبدالعظیم به قتل رسانید. قاتل را به تهران بردند و در قهوه‌خانه سلطنتی به دار آویختند.

خاطرات میرزا علی‌خان امین‌الدوله، به کوشش حافظ فرمانفرمائیان، کتاب‌های ایران، تهران، ۱۳۴۱ شمسی.