تجارت هندیها در دوران صفوی
راضیه محمدقاسمی هندیها در زمان صفویه نقش چندانی در تجارت و بهطور کلی اقتصاد آن عصر ایفا نمیکردند. در واقع آنان سایه سیاهی بر فعالیتهای تجاری ایران انداخته بودند. آنها بیشتر در اصفهان زندگی میکردند. تعداد هندیهای تاجر در اواخر قرن ۱۷ م به ۲۰هزار نفر میرسید. دلاواله درخصوص آنها مینویسد: «تعداد هندیها در اصفهان زیاد است. آنان از وطن خود به این شهر مهاجرت میکنند و در اینجا ساکن و به تجارت مشغول میشوند. » (دلاواله،۱۳۷۰: ۶۶). اولئاریوس تعداد هندیهای اصفهان را ۱۲ هزار نفر بیان میکند (اولئاریوس،۱۳۶۳: ۲۴۲)
وی همچنین اظهار میکند که در بازار اصفهان، تجار هندی همچون تجار ایرانی حجرههایی داشتند و به پیلهوری و خرازی مشغول بودند.
راضیه محمدقاسمی هندیها در زمان صفویه نقش چندانی در تجارت و بهطور کلی اقتصاد آن عصر ایفا نمیکردند. در واقع آنان سایه سیاهی بر فعالیتهای تجاری ایران انداخته بودند. آنها بیشتر در اصفهان زندگی میکردند. تعداد هندیهای تاجر در اواخر قرن ۱۷ م به ۲۰هزار نفر میرسید. دلاواله درخصوص آنها مینویسد: «تعداد هندیها در اصفهان زیاد است. آنان از وطن خود به این شهر مهاجرت میکنند و در اینجا ساکن و به تجارت مشغول میشوند.» (دلاواله،۱۳۷۰: ۶۶). اولئاریوس تعداد هندیهای اصفهان را ۱۲ هزار نفر بیان میکند (اولئاریوس،۱۳۶۳: ۲۴۲)
وی همچنین اظهار میکند که در بازار اصفهان، تجار هندی همچون تجار ایرانی حجرههایی داشتند و به پیلهوری و خرازی مشغول بودند. بنابر گزارش اولئاریوس، ابریشم و اجناس کتانی که هندیها میفروختند به مراتب بهتر و ظریفتر از آنهایی بود که ایرانیان عرضه میکردند. (اولئاریوس،۱۳۶۳: ۲۴۲). کمپنر، تعداد هندیهایی را که به داد و ستد اشتغال داشتند ۱۰ هزار نفر بیان میکند (کمپنر،۱۳۵۰: ۱۹۷). شاردن تعداد بانیان هندی اصفهان را که مولتانی میخواند، ۲۰ هزار نفر تخمین میزند (شاردن،۱۳۳۶، ج ۴: ۱۶۰). با توجه به حضور شاردن در اواخر دوره صفوی، این آمار نمایانگر فعالتر شدن این گروه در اقتصاد ایران در آن دوره زمانی است؛ حضوری که در نهایت به علت خروج مسکوکات، منجر به تراز منفی بازرگانی ایران در تجارت با هند شد.
هندیها به دلالی برای تجار خارجی و رباخواری اشتغال داشتند و به علت دریافت بهره گزافی که مطالبه میکردند از شهرت خوبی برخوردار نبودند (سیوری،۱۳۷۴:۱۷۱). تاورنیه مینویسد که شغل اغلب هندیان صرافی بوده و در شناسایی پول مهارتی خاص داشتهاند بهطوری که پول معتبرین اصفهان برای معامله در دست آنان بوده است (تاورنیه،۱۳۶۹: ۴۰۹).
بهطورکلی فعالیتهای تجاری هندیها برای اقتصاد ایران چندان مفید نبوده و علت آن «صدور هنگفت سکههای طلا و نقره به هند» عنوان شده است که تاثیر منفی بر رشد اقتصاد و بازار داشت. شاه عباس اول که مخالف خروج پول از کشور بود با هندیهایی که به رباخواری مشغول و با فرستادن سکههای طلا و نقره از ایران به هندوستان مخالف بود. تاورنیه مینویسد: «شاه عباس اول که طالب افتخار و نام نیک بود و پیوسته به ازدیاد ثروت و آبادانی مملکت فکر میکرد، نمیخواست پول از مملکتش خارج شود بنابراین هرگز راضی نمیشد در مدت سلطنت او یک نفر هندی در ایران ساکن شود و تجارت کند. شاه عباس حق داشت که نمیخواست این مردم در مملکت او تجارت کنند. آنها در رباخواری از یهودیان هم بدتر بودند و دیری نمیپایید که نقدینگی مملکت را مالک شوند» (تاورنیه، ۱۳۸۳: ۱۸۸). سانسون درخصوص خروج سکه توسط هندیها در زمان شاه سلیمان مینویسد: «شاه، سکههای خوب و با عیار بالا زده و در شهرهای اصفهان، تبریز، همدان و اردبیل به جریان انداخته است ولی به محض اینکه این سکهها از ضرابخانه بیرون میآید، با وجودی که شاه خارج کردن سکه از مملکت را قدغن کرده است، هندیها سکهها را از مملکت خارج میکنند و به هند میبرند.» (سانسون،۱۳۴۶: ۱۸۹). راهحل سانسون برای حل این مشکل بالا بردن قیمت سکههای مرغوب بود. هندیهای رباخوار درخروج سکههای طلا و نقره از کشور چنان فعال بودند که شاردن مینویسد:« آنها چون زالو که خون میمکد، زر و سیم کشور را از هر جا گرد میآوردند و به دیار خود میفرستادند.» (شاردن،۱۳۴۹، ج ۲: ۱۷۲).
در قلمروهای اسلامی به دلیل تحریم رباخواری، صرافی را به اقلیتهای مذهبی واگذار میکردند. در ایران، بانیان (هندیهای گجراتی) معروفترین صرافان بودند که به سبب محدودیتهایی که برای یهودیان ایجاد شد، جایگزین آنان شدند. اشتغال بانیان در کار وام دادن پول باعث شد که سیاحان غربی از آنها به بدی یاد کنند. تعصب و تنفر غربیها بیش از هر چیز به دلیل نرخ بهره پولی بود که بانیان قرض میدادند. سانسون نیز درباره رباخواری هندیها مینویسد: «قرآن رباخواری را منع میکند ولی هندیها و ارامنه عملا رباخواری میکنند و از رباخواری دست برنمیدارند. مثلا اگر به کسی صد اکو برای مدت یک سال قرض بدهند، مقدار نفعی را که در سال به آن پول تعلق میگیرد و معمولا کمتر از ۱۸ درصد نمیباشد حساب میکنند.» (سانسون،۱۳۴۶: ۲۲۱).
اگرچه منابع به مشارکت بانیان در تجارت دوردست داخلی اشاره نمیکنند اما در تجارت خردهفروشی فعال بودند و به عنوان شرکای تجاری با روسیه نیز شناخته شدهاند (متی، ۱۳۸۷: ۱۲۵). شاردن از کاروانسرایی به نام «الله بیگ» نام میبرد که در آن بازرگانان سرمایهدار هندی به فروختن کالاهای گرانبهای هندی اشتغال داشتند (شاردن،۱۳۷۴، ج ۴: ۱۴۶۴). «ماندلسو» از همراهان اولئاریوس در مورد تجارت هندیان در اصفهان مینویسد: «هندیها، ساتن زرباف و سیمباف ایران، پارچههای ابریشمی و پنبه رومیزی ایرانی را که کلیچه نامیده میشد، ابریشم خام، پنبه، زعفران و گلاب را خریداری میکردند.» (عیسوی،۱۳۶۹: ۱۶).
منابع:
- دلاواله، پیترو، (۱۳۷۰)، سفرنامه، ترجمه شعاعالدین شفا، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم.
-، (۱۳۸۰)، سفرنامه، جلد ۱، ترجمه احمد بهفروزی، تهران، نشر قطره.
- سانسون، (۱۳۴۶)، سفرنامه (وضع کشور شاهنشاهی ایران در زمان شاه سلیمان)، ترجمه تقی تفضلی، تهران، نشر ابنسینا.
- سیوری، راجر، (۱۳۷۴)، ایران عصر صفوی، ترجمه کامبیز عزیزی، تهران، نشر مرکز.
- شاردن، ژان، (۱۳۴۹)، سیاحتنامه شاردن، جلد ۲، ترجمه محمد عباسی، تهران، انتشارات امیر کبیر.
- سیاحتنامه شاردن، جلد ۴، ترجمه محمد عباسی، تهران، (۱۳۳۶)، امیر کبیر.
- عیسوی، چارلز، (۱۳۶۹)، تاریخ اقتصادی ایران، ترجمه یعقوب آژند، تهران، نشر گستره، چاپ دوم.
ارسال نظر