نگاهی به پیشینه صنعت قند و شکر
دماغ سوخته شاه و کارخانه قند کهریزک!
حسن فرازمند آنچه تاکنون در این صفحه درباره ماجرای احداث نخستین کارخانه قند ایران در منطقه کهریزک شهر ری خواندید، در واقع اطلاعاتی بود که با برداشتهایی از گزارشهای اقتصادی وزارت امور خارجه انگلیس در سال ۱۸۹۴ میلادی (مصادف با ۱۳۱۲ قمری) تنظیم شده بود تا مجلس عوام را در جریان چگونگی احداث این کارخانه در ایران قراردهد و از این پس شما را در جریان نوشتههای یک نویسنده و تحلیلگر معاصر قرار میدهم که در این باره گزارشی را تهیه کرده است که در شماره ۳۳ فصلنامه تاریخ روابط خارجی به چاپ رسیده است.
در این گزارش تاکید شده است که پس از گذراندن مراحل تحقیق، فروش سهام و مشارکت «امینالدوله» در اعطای زمین، عملیات ساخت کارخانه در سال ۱۸۹۴ میلادی آغاز شد.
حسن فرازمند آنچه تاکنون در این صفحه درباره ماجرای احداث نخستین کارخانه قند ایران در منطقه کهریزک شهر ری خواندید، در واقع اطلاعاتی بود که با برداشتهایی از گزارشهای اقتصادی وزارت امور خارجه انگلیس در سال ۱۸۹۴ میلادی (مصادف با ۱۳۱۲ قمری) تنظیم شده بود تا مجلس عوام را در جریان چگونگی احداث این کارخانه در ایران قراردهد و از این پس شما را در جریان نوشتههای یک نویسنده و تحلیلگر معاصر قرار میدهم که در این باره گزارشی را تهیه کرده است که در شماره ۳۳ فصلنامه تاریخ روابط خارجی به چاپ رسیده است.
در این گزارش تاکید شده است که پس از گذراندن مراحل تحقیق، فروش سهام و مشارکت «امینالدوله» در اعطای زمین، عملیات ساخت کارخانه در سال ۱۸۹۴ میلادی آغاز شد. سفارت بلژیک این مساله را همزمان با اعلان تشکیل کمپانی مربوطه به اطلاع وزارت امور خارجه رساند و آنها هم متعهد شدند که ظرف مدت ۶ ماه عملیات ساخت پایان یابد و در همین حال دستور خرید ماشینآلات کارخانه نیز صادر شد و لوازم مکانیکی کارخانه از کشورهای آلمان، بلژیک و انگلیس خریداری شد، اما بهرغم تعهدات سنگین داده شده، کار ساخت کارخانه و فراهم شدن زمینه بهرهبرداری از آن بیش از دو سال طول کشید و این مساله همواره سبب شد تا تذکراتی به مسوولان شرکت تاسیسکننده این کارخانه داده شود. با توجه به حضور رقیبان سرسخت ازجمله طرفداران روسیه در کابینه، میتوان تصور کرد که هر نوع تاخیری در کار احداث کارخانه به اطلاع مسوولان مربوطه میرسید و همه اینها دلایلی بر ناتوانی شرکت بلژیکی به حساب میآمد، از این رو وزیر مختار بلژیک پس از ۶ ماه در نامهای تقاضا کرد که مدت تاسیس این کارخانه تمدید شود و گفت که رئیس کارخانه قند نمیتواند در مدت تعیینشده کارخانه را به بهرهبرداری برساند، در حاشیه این نامه ناصرالدینشاه برایش نوشته است که: «مهلتی که لازم است بدهند.»
استاد حسین محبوبی اردکانی مورخ معاصر در جلد سوم در کتاب «تاریخ موسسات تمدنی جدید در ایران» نوشته است: «برخی معتقدند که اواخر سال ۱۸۹۶ میلادی برابر با ۱۳۱۳ قمری، کار احداث ساختمان کارخانه تا مرحله بهرهبرداری به پایان رسید.»
در همین حال اسناد موجود نشان میدهد که در پی استمهال (مهلت خواستن) سفارت بلژیک، وزیرمختار تعهد کرده است که کارخانه قند در اوایل ژوئیه ۱۸۹۶ فعالیت خود را آغاز و شروع به ساخت و عرضه کله قند کند و به نظر میرسد که کار ساخت کارخانه همزمان با آغاز برداشت محصول چغندرقند در اوایل آن سال به پایان رسید و آماده بهرهبرداری شد، در واقع این موضوع، اندکی پیش از ترور ناصرالدینشاه در این سال است.
در کتابی با عنوان «گزارش ایران» که توسط عبدالله سید ترجمه شده آمده است: گفته میشود محصول کارخانه (قند کهریزک) مرغوب و قابل رقابت با نوع خارجی آن، به ویژه قند روسی بود،سید محمدعلی جمالزاده نویسنده نامدار معاصر هم عقیده دارد که «قند کهریزک بسیار ممتاز بوده و به همین جهت به قند روسی شکست وارد آمد.» باید توجه داشت که بیشتر تجارت روسها قندو شکر بود. یک شاهد روسی میگوید:
«.... چیزی که از ولایت ما بیشتر به این مملکت نقل میشود، همان قند است. در خانه هر یک از فقرای ایران هر روز قند زیادی مصرف میشود، بنابراین تجارت قند ما با ایران برای ما بسیار نافع و از تجارتهای عمده مملکت ما محسوب میشود...»
مالیات شیرین!
پیش از آن، شکر برای استفادههای مختلف وارد ایران میشد و تجاری شدن آن در ایران توجیه و مفهوم خاصی نداشت و مصرف معمولی و روزمره شکر هم نمیتوانست، پارامتر مهمی در تجاری شدن شکر به حساب بیاید.
در صفحه ۱۲۹ جلد یکم کتاب «المآثر و الآثار» محمدحسن خان اعتمادالسلطنه که توسط مرحوم ایرج افشار انتشار یافته است در این زمینه یادآور شده است که «کمکم با زیاد شدن چای، قند نیز جایی برای خود باز کرد.»
به گفته نویسندهای به نام «پیترآوری» در جلد یکم کتاب تاریخ معاصر ایران (برگردان محمد رفیعی مهرآبادی) تولیدقند از نیشکر در ایران پیشینهای طولانی داشته و حتی برخی از مردم مالیات خود را به صورت قند و شکر پرداخت میکردند، به تدریج شیوه قدیم منسوخ شده و شکر روسها جای آن را گرفت.
بنا به نوشتهای در صفحه ۱۴۰ کتاب خاطرات اعتمادالسلطنه، بعد از آن بود که در کارگاههای قندسازی از شکرهای وارداتی قندریخته میشد، برخی از این کارگاهها کمابیش بزرگ بودند و مالیات پرداخت میکردند، چنانکه در کارگاه فردی به نام «حاج یعقوبعلی» قند مثل «قند ارس» ریخته میشود.
اما چه شد که با این همه تمهیدات درنظر گرفته،کارخانه قند کهریزک در بدو تاسیس و آغاز به کار خود دچار مشکلات متعددی شد که کارش به تعطیلی انجامید؟ در این زمینه باز هم باید به سراغ اسناد، مدارک و نوشتههای نویسندگان معاصر این واقعه رفت، از جمله نویسندهای به نام «ل-مروین- انتنر» که در کتابی با عنوان «روابط بازرگانی روس و ایران» با ترجمه احمد توکلی به این موضوع اشاره کرده است.
با آغاز به کار کارخانه قندکهریزک میتوان تصور کرد که روسها تا چه حد بازار پررونق خود را از دست دادهاند. آنها از دو دهه پیش سیاست خود را بر پایه گسترش نفوذ اقتصادی و تجاری گذاشته و به این منظورحتی برای صادرات اجناس به ویژه شکر جایزه هم در نظر گرفته بودند و چنانکه گفته میشود، این سیاست موفق بود و آقای «انتنر» نویسنده مذکور نوشته است «تغییر کلی بازرگانی ایران و روسیه بین سالهای ۱۸۸۵ و ۱۸۹۰ میلادی نتیجه افزایش صادرات شکر بود، شکر روسی در ایران ارزانتر از روسیه بود و به دلیل ارزان بودن شکر در ایران، این محصول از ایران به روسیه برمیگشت و دوباره به فروش میرسید. بازرگانان روسی از جایزه ویژه بهره میبردند و با پرداخت حق گمرک پایین و ارزان، قند را به ایران وارد میکردند، آنگاه با تخفیف شایان توجهی زیر قیمت تمام شده، محموله را به روسیه بازمیگرداندند و گران میفروختند!
قند ۴۵ شاهی
سیاست روسها درباره قند همین مطالبی بود که برایتان در چند شماره توضیح دادم، اما پس از تولید قند در کارخانه قند کهریزک حتی قیمت قند روسها از قبل هم کمتر شد. سید محمد علی جمالزاده نویسنده نامدار ایران در این باره نوشته است:
«... روسها که چنین دیدند با شدت تمام بنای هم چشمی را نهاده و هر روز قیمت قند خود را تنزل دادند تا آنکه قیمت هر من تبریز آن (سه کیلویی) به چهل و پنج شاهی رسید و این مبلغ از قیمت عمل آوری قند هم ارزانتر بود روسها در این سیاست آنچنان پستی به خرج دادند که قند ایران با وجود مساعی و کوشش مرحوم امینالدوله نتوانست دوامی پیدا کند و دولت مستعجل گردید.»
به این شکل بود که کارگزاران بلژیکی کارخانه قند کهریزک کم کم متوجه شدند که مساله قند، کارخانه و حتی تجارت در ایران پیچیدگیهای زیادی دارد، این شرکت با وجود مشکلات حدود چهار سال مقاومت کرد. بنا به نوشته مرحوم جمالزاده، مخبرالسلطنه هدایت معتقد بوده است که «... در کهریزک چغندر آنقدرها نبود و چون دهات اطراف کارخانه دور بود حمل چغندر زیاد کرایه برمیداشت و با وجود گمرک صدی پنج، قند به قیمت تمام نمیشد و کارخانه خوابید.»
دکتر فووریه فرانسوی پزشک مخصوص ناصرالدین شاه در کتاب «سه سال در ایران» در بخشهایی از خاطرات خود به این مساله اشاراتی داشته و فضای سالهای ۱۸۸۹ تا ۱۸۹۲ میلادی را در ایران ملتهب توصیف کرده و نوشته است که فضای اجتماعی آن روزگار ایران، علیه بلژیکیها بود. وی خاطرنشان میکند که در واقعه کشیده شدن خط تراموا میان تهران و شهرری چه شورش سنگینی رخ داد و مردم خسارتهای بسیاری به وسایل و ایستگاه راه آهن زدند، بلژیکیها جایگاه خوبی نداشتند، افزون بر این واقعه رژی و لغو امتیاز تنباکو سبب دغدغه جدی کارگزاران کارخانه بود، آنها متوجه بودند که هر امری ممکن است تحت تاثیر عناصر فشار، رنگ مذهبی به خود بگیرد، از این رو سفارت بلژیک از همان نخست کوشید علما را درباره منابع کارخانه توجیه کند، گرچه نتیجه موفق حرکت تنباکو آن بود که نزد مردم اعطای هرگونه امتیاز به اجانب برخلاف قرآن دانسته میشد.
مهندس ابراهیم ریاحی محقق معاصر رشته قندسازی در کتابی به نام «تاریخ قندسازی ایران» به تشریح برخی تحریکها علیه بلژیکیها در آن سالها اشاراتی کرده و در صفحه ۲۰ آن نوشته است که برخی از علما محصول کارخانه را تحریم کردند، کاری که حتی در گزارش تحقیقی کارشناسان بلژیکی هم از قبل پیشبینی میشد.
«ادوارد براون» نیز در کتاب «انقلاب مشروطیت ایران» که با ترجمه خانم مهری قزوینی منتشر شد، یادآوری کرده است که چنین وضعی در تحلیل «صورت استنطاق» میرزای کرمانی -ترورکننده ناصرالدینشاه- اینگونه است که وی معتقد است گناه ناصرالدینشاه افزون بر همه، دادن امتیاز به اجانب بوده است و شاه را مستوجب مرگ میداند و بههمین دلیل هم برخی علما محصولات کارخانه قند بلژیکی را تحریم کردند!
محمود محمود نویسندهای که از افراد آزادیخواه صدر مشروطه شناخته شده است و مولف هشت جلد کتاب «تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن نوزدهم» است. در هفتمین جلد این کتاب این نکته را یادآوری کرده است که با پایان یافتن تحرکات عناصر کارشکن در مسیر احداث کارخانه قند کهریزک و موارد مشابه، باید به رفتار خود بیگانگان نیز توجه کرد، چنانکه همین رفتار آنها بهویژه در زمینه گرفتن امتیازها و به فرجام نرساندن آنها، از دلایل بیاعتمادی نسبت به همه اروپاییها و خارجیها بود و از این رو است که «لندرو» - شخصی که نامش در این جلد کتاب برده شده - معتقد است ایرانیان بس که از اروپاییان حیله و تزویر و خدعه و تقلب دیدهاند، اعتمادی به آنها ندارند.
«ویلم فلور» یک کارشناس انرژی و پژوهشگر هلندی است که بیش از ۲۶۰ مقاله و کتاب در زمینههای مختلف درخصوص تاریخ اجتماعی - اقتصادی ایران نوشته که از میان آنها میتوان به «کشاورزی در عصر قاجار» و کتاب «بهداشت عمومی در عصر قاجار» اشاره کرد. او نیز در یکی از مقالات خود در این باره یادآوری کرده است که «طراحان عصر قراردادها به صنعتی شدن اقتصاد ایران تمایل داشتند و دعوت از دیگران برای راهنمایی، سازماندهی بهتر امکانات موجود با ریشهدار کردن تغییرات همخوانی دارد، اگرچه انجام دادن کارهای اساسی برای صنعتی شدن دست کم نیم قرن زمان لازم داشت تا راه منطقی خود را بیابد.» به عقیده محمود محمود در این صورت باید گفت که شاید همه برای رسیدن به چنین وضعی شکیبایی نداشتند و بهدنبال راه آسانتر و محسوستر بودند.
دماغ سوخته شاه!
محمود، در جلد هفتم کتاب خود همچنین اشاره میکند که با نگاهی به فهرست امتیازهای صنعتی که برای ایجاد کارخانه یا تولیدات ضروری در دهه آخر قرن نوزدهم گرفته شد، اما به نتیجه نرسید، میتوان به دلیل این بیاعتمادی پیبرد.
مخبرالسلطنه هدایت مینویسد که ناصرالدین شاه نسبت به این مسائل بسیار مشتاق بود، اما بازده نداشتن آنها وسیلهای شد که دماغ شاه سوخت.
به گفته محمود محمود، هدایت به نکته مهم دیگری اشاره میکند که محل تامل است. او مینویسد که همه این صنایع به حمایت دولت نیاز دارند به بیانی دیگر آورده است که: «... در مملکت تا اختیار گمرک بهدست دولت نباشد، کارهای صنعتی رواج نمیگیرد بهخصوص که صنایع در خارجه توسعهیافته و ما باید از نو شروع کنیم.»
با تمام این احوال به تعطیلی کشیدهشدن نخستین کارخانه قند در ایران در آن سالها دلایل دیگری هم داشت، از جمله سرکشیها و نافرمانیهای کشاورزان چغندرکار شهر ری و روستاهای اطراف کهریزک بود که در آن سالها تحتتاثیر شایعات و برخی خطابههای منبری قرار میگرفتند که میگفتند: «کار برای اجانب حرام است و ... و ذلک».
ارسال نظر