دو کوبرتن، بنیانگذار ورزشهای مدرن
وی به شدت تحت تاثیر این سه مطلب اساسی بود:
۱. تربیت بدنی براساس متد انگلیسی در حقیقت سنگ زیربنای عظمت ملت هاست و در پرتو این تربیت، انگلیسیها موفق به حفظ برتری و آقایی خود شدهاند.
۲. مقررات خشک تعلیمات نظامی و تعلیمات ورزشی نظامی برای علاقهمند کردن جوانان به ورزش.
۳. ورزشها باید قبل از آنکه بهصورت جهانگیر درآیند بهصورت یک مطلب بینالمللی مورد توجه قرار گیرند. یعنی ابتدا باید آنها را طبق یک اصول بینالمللی تنظیم کرد و سپس رواج داد.
آن گاه که کوبرتن درصدد انجام اصلاحاتی در ورزش برآمد، چند قرن از زمانی که به دستور اسقف اعظم میلان «تئودورسیس» که ورزشهای المپیک یونان را شرک آلود تشخیص داده و حکم به تعطیلی آن را صادر کرده، میگذشت و پس از او تا دوران جدید (رنسانس) چندان توجهی به این نوع ورزشها که اساس آن را «برتری جسم» تشکیل میداد، نشده بود. کوبرتن، در اواخر این قرن، اوضاع را برای به اجرا در آوردن بند سوم از نظریاتش یعنی به نظم آوردن بازیها در قالب یک مجموعه مدرن و سازمان یافته، فراهم دید و برآن شد تا اعلام کند:
من معتقدم که بازیهای المپیک باید با زندگی روزمره دنیا ازدواج کند و نباید در قید و بند یک سلسله قوانین محدود و معین دیروز زندانی باشد.
از این رو در یکی از شبهای ماه نوامبر سال ۱۸۹۲ در آمفی تئاتر دانشگاه سوربن، فکر احیای این سنت فراموش شده را مطرح کرد و حتی مخارج اولیه آن را خود عهدهدار شد و سعی کرد با طرح شعار «بلندتر از همه، سریعتر از همه و نیرومند تر ازهمه» نظریه تنازع بقای هربرت اسپنسر را که پیش از او مدون و در مباحث اجتماعی و در دستگاه نظری «داروین» در مقوله علوم زیستی وارد شده بود، جامه عمل بپوشاند و با برگزاری بازیهای مدرن، ارزش تربیتی کهن را که در واقع «رستاخیز عهد باستان» بود، احیا نماید، از همین رو، در نخستین مجمع ورزشهای آتلانتیک فرانسه اعلام کرد:
... باید کاری کرد که قهرمانان همچنان که در یونان قدیم مرسوم بود خود را یک اسطوره حساب کنند.
در ژوئن سال ۱۸۹۴، کنگره احیای بازیهای المپیک، به دعوت کوبرتن تشکیل شد و در جریان این کنگره و هفتههای بعد از آن، تقریبا شکل اساسی و اصول المپیادهای جدید معین و مشخص شد. در واقع احیای مجدد فرهنگ یونان باستان، بسط اندیشه و اخلاق لیبرالیستی بود که خواست بنیانگذار اومانیست المپیک مدرن را محقق میکرد.
پس از برگزاری اجلاس بینالمللی سوربن که در آن نطفه برگزاری بازیهای مدرن بسته شد، کوبرتن، کمیته بینالمللی المپیک راتشکیل داد و اعضای آن را شخصا انتخاب کرد. این کمیته بینالمللی، مهمترین مرجع تصمیمگیری بازیهای المپیک است.
شعار مورد نظر کوبرتن، عینا ترجمه این عبارت بود که پس او در میدانهای المپیک سرداده شد:
ستیوس، آلتیوس، فارتیوس
سریعتر، بالاتر، قویتر.
کوبرتن موفق شد با گردآوری سرمایه کافی و جلب همراهی اندیشمندان و پارهای سیاستمداران همفکر، اولین دوره بازیها را ترتیب دهد و آتن، اولین مرکزی بود که به خاطر سابقه دیرینش میتوانست یادآور عملی و عینی المپیک یونان و برافروخته شدن مشعل بازیها شد.
یونانیها پس از برگزاری اولین دوره بازیهای المپیک در سال ۱۸۹۶ میلادی تلاش بسیاری کردند تا حق برگزاری دورههای آتی را نیز بهطور دائم برای خود محفوظ دارند، اما در این راه موفقیتی حاصل نکردند و اقدام آنها برای ابداع مسابقهای مشابه المپیک نیز بی نتیجه ماند. گویا انگلیس و فرانسه بهعنوان زایشگاه رنسانس درصددند تا «پرچم» نوین فرهنگ غرب را به اهتزاز درآورند.
بالاخره بعد از دو دوره، یعنی پس از ۸ سال زنان نیز به میدان المپیک راه یافتند و:
اولین زن ورزشکار شرکتکننده در المپیک مدرن در بازیهای ۱۹۰۰ پاریس در رشته تنیس و گلف شرکت کرد.
بهرغم آنکه آنان از این نکته غافل مانده بودند که آتن دهه ۱۹، مهد فرهنگ نوین غرب نیست.
در دوره باستان، زنان حق شرکت در این بازیها را نداشتند.
از مقالهای به قلم اسماعیل شفیعی سروستانی