چرایی توسعهنیافتگی در دوره قاجار
این ویژگی دارای ربطی وثیق با ویژگی نخسـت (وجـود یـا نبـود قـانون) اسـت. درمیـان ایرانشناسان درمورد ساختار قدرت قاجار و میزان تمرکـز آن دو نظـر عمـده وجـود دارد:
عدهای به استبدادی بودن حکومت و تمرکز شدید قدرت در دست حاکم اشاره میکننـد و معتقدند تمامی قدرت در تسلط حکومت مرکزی قرار داشـته اسـت (کاتوزیـان ۱۳۸۵:۳۵). برخی دیگر اذعان دارند که حکومت قاجـاری اسـتبدادی و شـاه دارای قدرت بسیار زیادی بود ولی اشاره میکنند که شاه در عمل ابزار لازم برای اعمال این قدرت را نداشت (آبراهامیان ۱۳۷۶:۱۳۵). به عبارت دیگر شاهان قاجار مستبدانی بدون ابزار استبداد بودند. اولین نکته در اینجا این است که هر دو گروه اعتقادی به پراکندگی قدرت ندارنـد.
شاه قدرتی پردامنه و مطلقالعنان دارد. اعلان جنگ، عقد صلح، بستن پیمان، واگذاری تیول، اعطای مناصب و وصول مالیات با او بود و بالاترین مرجع قضایی کشور بـود. شـاه نهایتـا میتوانست درمورد مال و منال هریک از شهروندان ادعـا داشـته باشـد (فـوران ۱۳۸۳:۲۱۴). در دوران حکومت قاجار دیوانسالاری بزرگی (مانند چین) وجود نداشت. شاید گسترش دستگاه دیوانسالاری از زمان حکومت ناصرالدین شاه به بعـد دیـده میشود ولی تا آن زمان دستگاه اداری بسیار کوچک بود و خبری از دستگاه دیـوانی نبـوده است (آبراهامیان ۱۳۷۶:۱۶). از طرفی در این دوران خبری از اشراف زمـیندار نیسـت کـه حق موروثی بر زمین داشته باشند. زمین نبود که منشأ قدرت به حساب میآمد بلکه قـدرت منشأ زمینداری محسوب میشد.
از دیگر ویژگیهای ساختار پاتریمونیالیستی قـدرت تحـرک شـدید طبقـاتی اسـت. از ویژگیهای ساختار قدرت در ایران (که شامل قاجار نیز میشـود) تحـرک سـریع طبقـاتی است. کدی اشاره میکند که یکی از ویژگیهای دیوانسالاری ایرانی ایـن بـود کـه امکـان داشت کسی از خانواده سطح پایین در دربار به پست بالایی دست یابد. وی سه صـدراعظم مهم دوران قاجار را مثال میزند: امیرکبیر، که فرزند یک پیشخدمت بود؛ مشـیرالدوله، کـه پدرش کارگر حمام بود؛ و امینالسلطان، که فرزند یک قهوهچی بود (کدی ۱۳۷۵: ۶۰-۵۹)
ازطرفی هر فردی میتوانست با نزدیک کردن خود به شاه صاحب ثروت بسیاری شود ولـی همین نزدیکی به شاه میتوانست یکی از عوامل مهم ازدست دادن ثروت و مقام فـرد باشـد.
این حالت شامل دیگر گروههای اجتماعی نیز میشد. اشرف نمونههای بسیاری از مصـادره اموال تجار در دوران قاجاریه به دست میدهد (اشرف ۱۳۵۹: ۴۱-۳۸ ) در چنین وضـعیتی اینکه یک گروه متحد شوند و به یک طبقه (مانند سامورایی در ژاپن) تبـدیل شـوند عمـلا غیرممکن بود.
ویژگی دیگر ساختار پاتریمونیالیسم عدم شکلگیری طبقات مشخص و نبود یک طبقـه جنگجو بود. در زمان قاجار طبقه جنگجو که درخـدمت اربـاب زمـیندار باشـد وجـود نداشت. در این زمان خبری از نیروی نظامی مستقل و اشراف زمیندار به شـکل یـک طبقـه خودآگاه نبود. درگیری و تضاد از ویژگیهای همیشگی سـران قبایـل بـود. هرچنـد تجـار همیشه در ایران وجود داشتند ولی نتوانستند بهعنوان یک طبقه متحد عمل کنند. کشـاورزی تجاری نیز شکل نگرفت. بنابراین، آنچنانکه عیسـوی مینویسـد، نیـروی نظـامی بسـیار ضعیف بود، تشکیلات اداری کارآیی زیادی نداشت، نظـام مـالی فرسـوده و کهنـه و نهـاد آموزشی توسعهنیافته بود (عیسوی ۱۳۶۲:۲۲). درمجموع میتوان گفت باتوجه بـه عوامـل یادشده بهویژه فقدان طبقات مستقل، خصوصا طبقه متوسـط کـه بتوانـد درمقابـل اسـتبداد سلطنتی عرض اندام کند توسعه سیاسی در این برهه از تاریخ معاصر ایران تحقق نپذیرفت.
از مقاله «بررسی تطبیقی توسعه سیاسی در عصر مشروطیت و نخستین دهه انقلاب اسلامی (۱۳۶۷ -۱۳۵۷) با تاکید بر توزیع قدرت نوشته امید غفاری، نفیسه واعظ و محمود کتابی