نگاهی به روند تحول ضرب سکه در ضرابخانهها
از چکش تا ماشین
«.... در میان جمعیت انبوه دو نفر روی زمین نشسته بودند که با ابزارهای بسیار ساده برای ضرب فلوس یا پول مس به خدمت گرفته شده بودند و از قرار معلوم به آسانی این کار را انجام میدادند؛ یک مرد قطعا فلز بدون نشان را روی یک سر سکه پهن که روی آن حکاکی شده و آن را نگه داشته بود، قرار میداد. همکار وی سرسکه دیگر را که سطح زیرین آن حکاکی شده بود، روی آن نگه میداشت و با یک چکش ضربه سختی به آن وارد میکرد و به این ترتیب فلوس به سرعت ضرب میشد.
ملگانف که در دهه ۱۸۶۰/ ۱۲۸۵-۱۲۷۵ از ضرابخانه بارفروش(بابل) دیدار کرده، مینویسد: ضرابخانه منظره عجیبی دارد و دشوار میتوان فهمید که واقعا در اینجا سکههای کشور ضرب میشود. برای مثال در نزدیک ورودی که معمولا باز است رئیس یا استاد در برابر یک منقل زغال مینشیندکه در آن با یکدست سکههای طلا و نقره را حرارت میدهد و در همان حال با دست دیگر به گاوی که نزدیک او ایستاده نان و جو میدهد و در ضمن مرغها را میپراکند. در فضای آزاد مقابل او استاد دیگری میایستد که با یکدست قلیان میکشد و در همان حال با دست دیگر سرسکه را روی سکههای گرد میکوبد که پس از آن روی توده چوب اره کنار خود میاندازد. در آخر دستان پنهان سومین استاد هستند که وظیفهاش بیرون بردن سکهها از آنجا و تمبر کردن آنها است. ضرب سکهها کاملا بهصورت مکانیکی انجام میشود؛ استاد حتی به دو استاد دیگر نگاه نمیکند یا شکل سکهها را بررسی نمیکند. به این دلیل است که در میان صد سکه کسی نمیتواند یکی را پیدا کند که کاملا گرد باشد و تمامی حروف روی آن یکسان نقش بسته باشد. ضرابخانهها همیشه باز است و هرکس میتواند در اینجا کالای خود را داشته باشد یا نقره ضرب کند.
باوجود این حقیقت که برای مثال ضرابخانه اصفهان با داشتن روندی کارآمد و شفاف کاملا سازمانیافته بهنظر میآید، به همان اندازه روش ضرب سکه در دیگر شهرها دارای سازماندهی و عملکرد بیقاعده بود. گفته میشود میزان نظارت بر این روند در تهران روشن نیست. برای نمونه برخی از طرحهای سکه منحصر به ضرابخانه ضربکننده بودند، اما سکههای دارای ظاهر یکسان در ضرابخانههایی که از یکدیگر دور بودند مانند یزد و تهران «نشان میدهند که در سال ۱۲۲۱/ ۱۸۰۶ هر دو سرسکه رو و پشت مورد استفاده در ضرابخانههای محلی دارای طراحی متمرکزی بودند اگرچه بهطور متمرکز تولید نمیشدند.» میرزا حسینخان تحویلدار توصیفی از دو ضرابخانه سلطنتی در اصفهان در سال ۱۸۷۷/ ۱۲۹۴ ارائه میدهد. هفت کارگاه (دستگاه) دارد و هر کارگاه کارگران زیادی دارد؛ همه آنها زیر نظارت عیار سنج (معیر) هستند:
۱) کارگاه ذوب (دستگاه گدازنده)، در اینجا طلا و نقره ذوب میشوند. گذاشتن نقره در داخل پاتیلها (قال گذاشتن) و تصفیه طلا (خالص گذاشتن) بخشی از روند ذوب است.
۲) فلزکاری (آهنگری) در اینجا قالبهای (شمش) طلا و نقره به شکل (ورقهای) نازک و گرد در میآیند.
۳) تراشکاری (چرخکشی): در اینجا طلا و نقره آماده شده در آهنگری از طریق سوراخهایی (با استفاده از صفحه فولادی) فشرده میشود و با چرخاندن از سوراخها بیرون کشیده میشود. اکنون فلز گرد، مسطح و صاف شده است.
۴) کارگاه کوبیدن (قطاعی): پس از تکمیل عملیات پیشین (طلا و نقره) در اینجا با چرخ برش (به چرخ قطاع) به اندازه و وزن اشرفی و قران بریده میشوند.
۵) کارگاه کوبیدن سکه (کحله کوبی): در اینجا هر قطعه از فلز برش داده شده روی سندان گذاشته میشود و با یک چکش (پتک آهن) پهن میشود.
۶) کارگاه سکهزنی (دستگاه سکهزن) در اینجا قطعات پهن شده طلا و نقره بین دو قالب سکه (سکه زیر و رو) گذاشته میشوند و با یک چکش روی آنها کوبیده میشود تا نقش درست را به خود بگیرد.
۷) کارگاه سفیدگری (دستگاه سفیدگری) در اینجا کارگر سفیدگر پول را که سیاه و کثیف شده، تمیز میکند.
این نظام ساختارمند در اصل در دیگر ضرابخانهها نیز بهکار بسته میشد، اما بهروشی کمتر سازمانیافتهتر از آنچه که مورد اصفهان به آن اشاره دارد. توصیف انجام شده از ضرابخانه کرمان در سال ۱۸۷۸/ ۱۲۹۵ احتمالا واقعیت یک ضرابخانه متوسط در عهد قاجار را بازتاب میدهد که به خوبی اداره میشد:
«خان دینارها و همه قرانهای دیگر ضرابخانهها را میخرد و آنها را ذوب و دوباره ضرب میکند. هنگامی که من ضرابخانه را دیدم پر سر و صدا بود. در یکسو نقره با یک وسیله زمخت به سیم نازک تبدیل میشد. در سوی دیگر مردی با چنان سرعت و دقتی درحال قطعهقطعه کردن آن به قطعات کوتاه بود که تنها با تمرین طولانی قابل دستیابی است. مرحله بعدی وزن کردن قطعات بود (و تقریبا همگی درست بودند). سپس آنها در یک منقل نزدیک به سندان مخصوص برش انداخته میشوند و در اینجا ماهرانهترین عملیات انجام میشد. سندان یک نوک پولادین سخت داشت که یکی از سرسکهها روی آن قرار داشت. مردی با یک جفت انبر ایستاده بود، دومی با یک پتک کوچک سرسکه دوم را در دست داشت و سومی پتکی بزرگ داشت. فرد نخست قطعهای از نقره را از منقل بر میداشت و با اطمینان بدون خطا آن را در مرکز سندان باریک میگذاشت. تقریبا در همان زمان نفر دوم پتک خود را دقیقا روی آن قرار میدهد و شخص سوم با یک ضربه سنگین آن را پهن کرده و سرسکه بر دو روی آن نقش میبندد. آنها در هر دقیقه ۳۳ یا ۳۸ سکه ضرب میکردند...» احتمالا ضرب سکه در کرمان همچنان در ضرابخانهای انجام میشد که توسط گنجعلیخان حاکم کرمان در ۱۶۲۴/ ۱۵۹۶/ ۱۰۳۳-۱۰۰۴ ساخته شده و ۵/ ۱۸ در ۷/ ۵ متر بود. ضرابخانه نماد حکومت شاهی بود. در واقع ضرابخانهها گاهی نقش تعیین مرز را داشتند. برای مثال مجموعهای از سکهها که در سال ۱۲۷۱/ ۱۸۵۵ مهر کرمانشاه روی آنها نقش بسته بود، ممکن است در عمل در محل دروغین در تهران ضرب شده باشند تا «نمایشی از تعهد شاه برای نگهداری مرزهای غربی ایران باشد.»
ضرابخانههای سیار نیز وجود داشتند. در سال ۱۸۵۶/ ۱۲۷۲ سپاهی ایرانی در سیستان تشکیل و آموزش داده شد که آماده حمله به هرات بود. فرمانده این سپاه تهران را با «ابزارهای ضرب پول» به همراه چیزهای دیگر ترک کرد و در جریان توقفش در سیستان «پول به نام شاه ایران ضرب میشد.» از ضرب سکه ماشینی نوین از سال ۱۸۰۶/ ۱۲۲۰ با سکههای تولید شده در تبریز (و تا حدی در تهران و اصفهان) «با لبههایی کامل و حتی فشرده و نواری شبیه سکههای معاصر هند بریتانیا» یاد میشود. به هرحال «بیشتر ضرابخانههای ایران تا هفتاد سال دیگر به تولید سکههای چکشی ادامه دادند.» چراکه «سکههای ماشینی تولید شده در تبریز و تهران (پیش از دهه ۱۸۷۰/ ۱۲۹۵-۱۲۸۵) آزمایشی بودند.» به تعداد اندک از نمونههای زیبا» برای مقاطع تشریفاتی تولید میشدند. از قرار معلوم شاهزاده عباسمیرزا پسر فتحعلیشاه حاکم تبریز از سال ۱۲۲۰/ ۱۸۰۵تا ۱۲۴۷/ ۱۸۳۱ در تولید این نخستین سکههای ماشینی نقش سودمندی داشت. در مقابل چنین پیداست که محمدشاه پسر عباسمیرزا، نوه و جانشین فتحعلیشاه کمتر به این موضوع علاقه داشت زیرا طی فرمانروایی او سکههای اندکی به شکل ماشینی و تنها در تهران ضرب شدند. سوکک بر آن است که در دوره ناصرالدینشاه «برخی ضرابخانهها همچون ضرابخانه تهران همزمان سکههای چکشی و ماشینی تولید میکردند.» ضرب سکه بهصورت مدرن تنها پس از تاسیس ضرابخانه ملی در سال ۱۸۷۷/ ۱۲۹۴ رایج شد.
ارسال نظر