شفادهندگان زن

عمدتا پیرزنان که ماما یا قابله نامیده می‌شدند با زایمان و بیماری‌های کودکان کم سن و سال سروکار داشتند. زنان یا درحالی‌که چمباتمه زده بودند (بدون کمک) یا با یاری قابله‌های سنتی، زایمان می‌کردند. براساس اظهار دکتر ویلس، در مناطق شهری «قابلگی در دست‌ و پیرزنان یهودی است.» این قابله‌ها، معاینات داخلی را انجام می‌دهند و مواد عجیب و غریبی برای بهبودی شرایط زایمان به‌کار می‌برند. براساس گفته «لیچوارد» این مواد عجیب و غریب «بعضی جوشانده‌های بی‌ضرر از تخم هویج، چای قابله، یا شراب افسنطین مطبوع (تلخ و شیرین) بودند.

با این وجود، در میان جمعیت طوایف زنان قابله وجود ندارند. هر زن به‌نظر می‌رسد می‌تواند همسایه‌اش را در زمان مورد نیاز کمک کند. دوران زایمان ساده است. مادر اغلب بعد از تولد بچه‌اش شروع به‌‌کار می‌کند و کمتر از یک هفته، قدرت معمول خود را باز می‌یابد. بعد از تولد، ناف بچه‌ها، در اینجا، نیز همچون غرب ایران، در موقع تولد در دو یا سه جا با ریسمانی معمولی گره زده می‌شود و مابقی با یک قیچی یا چاقو بریده می‌شود. قابله که به‌نام دایه می‌نامند برای انجام این کار لازم است. از آنجا که سحر و جادوکردن با تولد بچه توأم است- به‌ویژه به‌سوی انتهای حاملگی و در اولین ۴۰ روز بعد از تولد- بنابراین معتقدند قابله‌ها صاحب نیروهای جادویی هستند. براساس اظهارنظر دکتر نلیگان، «هر زنی حوزه اقتدار خاصی در طب و استفاده از داروهایی چون روغن کرچک، سنا، ترنجبین، دم‌کرده‌های بنفشه و جوشانده‌های گیاهان دارویی متنوع و تریاک دارد»

خانم‌ها (اکثرا قابله‌ها) کسانی هستند که خدمات بهداشتی درمانی اولیه را به اکثریت جمعیت روستایی و شهری به‌ویژه زنان و کودکان ارائه می‌دهند. این زنان نه تنها بیماری‌های کودکان را درمان می‌کنند بلکه بالغین نیز (به‌ویژه زنان) از خدمات این گروه استقبال می‌کنند. این گروه آخری، دسترسی به پزشک مرد نداشتند. زنان شفاگر، سالک را که مایه رنجش فراوان و موجب تغییر قیافه شده و مردم می‌خواستند از آن رهایی یابند درمان می‌کردند. خانم «بیشاب» گزارش کرد «روش‌های درمانی مختلفی، شامل داغ کردن - بدون موفقیتی- آزموده شده بودند.»

حتی زنانی بودند که در بعضی از بیماری‌ها تخصص داشتند، مانند یک طبقه از زنان شفاگری که در جلفا (ارمنی‌های حومه اصفهان) بودند و به مخملویی‌ها یعنی شفادهندگان تب مخملک معروف بودند. درحالی‌که کسانی دیگر در درمان سیفلیس تخصص داشتند. اینکه زنان ایرانی با جدیت تلاش خود را در درمان بیماری‌های چشم معطوف کرده بودند، بسیار برجسته به‌نظر می‌رسید، «پزشکان اروپایی به ما اطمینان دادند که غالبا نتایج مثبت هست.» بصیرالملک از زنان متخصص چشم استفاده برده و یکی از آنها که او به نام زن میرزا نام برده است، چشمان پسرش را درمان کرد.

منبع: سلامت مردم در ایران قاجار، ویلم فلور، ترجمه ایرج نبی‌پور.