تاسیس سازمان کتاب‌های درسی ایران

پرویز ناتل خانلری، وزیر فرهنگ، در سرآغاز کتاب‌های درسی دبیرستان، چاپ ۱۳۴۲ چنین نوشته است: در بیست سال اخیر وزارت فرهنگ تالیف و چاپ کتاب‌های دبیرستان را آزاد اعلام کرد، به امید آنکه با ایجاد رقابت سالم روزبه‌روز کتاب‌های مطلوب‌تر فراهم آید. متاسفانه به عللی نتیجه مطلوب از این تصمیم حاصل نشد و وجود نواقص در محتویات کتاب‌ها و تنوع بیش از حد لزوم و گرانی بها و بی‌نظمی در چاپ و توزیع، موجب سرگردانی دانش‌آموزان و نارضایتی عمومی شد. اقداماتی که وزارت فرهنگ با نظارت در محتویات کتاب‌ها به وسیله کمیسیون‌های مخصوص و همچنین در تثبیت قیمت آنها معمول می‌داشت با اینکه در کاستن نواقص و معایب تاثیر داشت، گره از کار نگشود. راه چاره در آن دیده شد که وزارت فرهنگ تالیف و نشر کتاب‌ها را خود در اختیار گیرد و به موجب تصویب نامه ۱۸/ ۱۲/ ۱۳۴۱ دولت انجام این وظیفه را بر عهده وزارت فرهنگ نهاد. وزارت فرهنگ با استفاده از گروه‌هایی که برای هر درسی انتخاب کرد، از میان کتاب‌های موجود برای هر درس و هر کلاس فقط یک کتاب را انتخاب، چاپ و توزیع کرد.

همچنین به‌دنبال تحولاتی که از سال ۱۹۵۷ میلادی (۱۳۳۶ ﻫ. ش) در آموزش و پرورش بسیاری از کشورهای جهان به وقوع پیوست، در ایران هم تحولاتی در این زمینه روی داد و مطالعات گسترده‌ای صورت گرفت که سرانجام به تغییر کلی نظام آموزش و پرورش منجر شد. این تغییر نظام از سال ۱۳۵۰، به‌طور تدریجی در کشور به مرحله اجرا درآمد. در نظام جدید، هدف، برنامه و مواد آموزشی به کلی تغییر کرد. مقاطع تحصیلی از دو مقطع ابتدایی و متوسطه به سه مقطع ابتدایی، راهنمایی و متوسطه تغییر یافت. تهیه برنامه‌ها و تعیین سرفصل‌های هر ماده درسی برعهده دفتر تحقیق و برنامه‌ریزی بود و تالیف، چاپ و توزیع کتاب درسی برعهده سازمان کتاب ایران قرار داشت؛ اما با حجم کار زیاد و مسوولیت بسیار سنگین، نیروی کار ماهر بسیار اندک بود.

در نظام جدید نوآوری‌های فراوانی از نظر برنامه و کتاب درسی صورت گرفت. آموزش هنر و علوم تجربی از کلاس اول ابتدایی آغاز شد. در دوره ابتدایی و راهنمایی برای هر درس علاوه بر کتاب دانش‌آموز، کتاب راهنمای تدریس برای معلم تالیف و توزیع شد. کتاب‌های درسی در یک کلاس با یکدیگر هماهنگ بودند و از میان کتاب‌های یک کلاس و یک درس، در طول سال‌ها، نوعی پیوستگی منطقی به وجود ‌آمد. اغلب کتاب‌ها به‌صورت رنگی چاپ می‌شد. برای تدریس در کلاس‌ها معلمان آموزش لازم را می‌دیدند، وسایل کارگاه و آزمایشگاه فراهم بود و به‌طور کلی در متن دروس و تالیف کتاب‌ها تغییرات فراوانی صورت گرفت.

اما مسائل مختلف مانع از رسیدن به هدف‌های نظام جدید شد. یادآوری این نکته لازم است که اصلاح نظام آموزش و پرورش کشور که از حدود سال ۱۳۴۲ با تشکیل شورای اصلاح نظام آموزش و پرورش به‌طور جدی آغاز شده بود تا مرحله تهیه برنامه تحصیلی دوره پنج ساله ابتدایی همچنان زیرنظر شورای اصلاح نظام با کیفیت مطلوبی ادامه یافت تا آنکه اصلاح نظام به‌تدریج از رونق افتاد و اقدامات مربوطه روزبه‌روز کم‌رنگ‌تر شد؛ به‌طوری که تهیه برنامه دوره راهنمایی تحصیلی که در حقیقت شاه بیت ترانه اصلاح نظام به شمار می‌آمد و فرآیندی انقلابی و بی‌سابقه بود به دست کارشناسان با سابقه وزارت آموزش و پرورش افتاد که آنان جز در چارچوب‌های آشنای گذشته نمی‌توانستند بیندیشند. در نتیجه، جریان اصلاح نظام یکباره از سیر اصلی خود منحرف شد؛ به‌طوری که نخستین گروه فارغ‌التحصیلان نظام به اصطلاح جدید که در خرداد ۱۳۵۷ دوره آموزش متوسطه را با موفقیت به پایان رسانده بودند نسبت به فارغ‌التحصیلان نظام سابق برتری آشکاری از خود نشان ندادند (شکوهی، ۱۳۵۷). در نظام جدید، دوره راهنمایی و متوسطه با اشکالات فراوان روبه‌رو شد؛ مهم‌ترین آن کمبود دبیران آموزش دیده بود که بتوانند در جهت هدف‌های جدید در دانش‌آموزان بینش علمی به وجود آورند و مهارت‌های لازم را بیاموزانند.

منبع: بررسی تاریخ تحولات کتاب‌های درسی مدارس در ایران (1230ـ1390ﻫ. ش)، فصلنامه پژوهش و نگارش، نوشته اسفندیار معتمدی، دوره 16، شماره 25، تابستان 1391، صفحه 111-131 - بخشی از مقاله