بازگشت به ایران با یک رایانه شخصی

زمانی که دکترا گرفتم هنوز خبری از رایانه شخصی نبود و در دانشگاه رایانه‌های متمرکز «مین‌فریم» را به‌کار می‌بردیم. به تعریف آن زمان از دفاترمان به مین‌فریم دسترسی Online داشتیم! این در حالی بود که خیلی از دانشگاه‌های فنی آمریکا حتی دوره رایانه و دانشکده‌های کامپیوتر (انفورماتیک) نداشتند. علاقه من به نشر رومیزی از زمان نوشتن پایان‌نامه دکترایم آغاز شد. گمان می‌کنم که پایان‌نامه من از اولین پایان‌نامه‌های دکترایی بود که با استفاده از رایانه حروفچینی شد؛ در سال ۱۹۷۹ و در حجمی حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ صفحه. از طریق یک ترمینال بزرگ، که یک گوی شبیه گوی ماشین‌های حروفچینی داشت متن را وارد مین‌فریم می‌کردیم. روی مین‌فریم یک نرم‌افزار حروفچینی به نام mentex بود.حروفچینی با این روش زحمت و دردسر فراوانی داشت، اما اصرار داشتم که چون دانشجوی دکترای رایانه هستم پایان‌نامه‌ام حتما باید با رایانه حروفچینی شود!

بعد از فارغ‌التحصیلی، در دانشگاه اوهایو تدریس می‌کردم (ازسال ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۳ میلادی)، بعد از آن به دانشگاه WPI در ایالت ماساچوست رفتم. سال ۱۹۸۳ در واقع سال توجه شرکت‌های بزرگ به پدیده رایانه شخصی بود. قبل از آن بازار دست شرکت تازه تاسیس اپل بود، زیرا شرکت‌های قدیمی، مانند آی‌بی‌ام، خیلی رایانه شخصی را جدی نگرفته بودند. در این سال آی‌بی‌ام هم وارد بازار رایانه شخصی شد، با دستگاهی به نام IBM PC، پدربزرگ رایانه‌های خانگی امروز. دانشگاهی که در آن بودم، جزو پنج دانشگاهی بود که شرکت آی‌بی‌ام آن را برای توسعه نرم‌افزار رایانه شخصی انتخاب کرده بود. آی‌بی‌ام به دانشگاه مبالغی کمک مالی و حدود ۳۵ رایانه، برای تحقیق و برنامه ساختن اهدا کرد. من در این پروژه نقش اصلی داشتم، برای همین رایانه‌ای که با آن کار می‌کردم پیشرفته‌تر از بقیه بود؛ مثلا دیسک سختی به گنجایش ۱۰ مگابایت داشت! هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم که آن زمانه ۱۰ مگابایت چه رقم وحشتناکی بود و فکر می‌کردم که این ۱۰ مگابایت چند سال دیگر پر خواهد شد! تنها ابزار برنامه‌سازی ما هم یک کامپایلر ابتدایی زبان فرترن بود. این پروژه سه ساله بود و در طول این مدت مرتب به آزمایشگاه‌های آی‌بی‌ام دعوت می‌شدیم!

...

در سال ۱۳۶۴ به ایران برگشتم. رایانه‌ام را هم با خودم آوردم، البته با کلی دردسر گمرکی و کسب چندین مجوز از نهادهایی مانند شورای‌عالی انفورماتیک. بعد پیشکار را آماده کردم تا به شرکت‌های فروشنده رایانه شخصی عرضه کنم. در آن زمان فقط شرکت‌های بزرگ (مانند داده‌پردازی ایران، ایران ارقام و ایزایران) در مقیاس کوچکی رایانه شخصی می‌فروختند و هنوز خبری از شرکت‌های کوچک نبود. آن موقع شورای عالی انفورماتیک خیلی قوی بود، به اصطلاح خودشان اگر می‌خواستی رایانه‌ات را در اتاق جابه‌جا کنی، باید از آنها اجازه می‌گرفتی. من به شورا رفتم و گفتم که چنین بسته نرم‌افزاری نوشته‌ام- آن زمان هنوز معنی «بسته نرم‌افزار» در ایران خیلی جا افتاده نبود. رئیس شورا در آن زمان آقای قنبری بودند، من و ایشان در دبیرستان در یک کلاس درس می‌خواندیم. هنگامی که به شورا مراجعه کردم، در پی این بودم که بدانم استاندارد صفحه کلید و کدفارسی چیست، زیرا می‌خواستم صفحه کلید پیشکار مطابق استاندارد باشد. آقای قنبری به من گفتند هنوز چنین استانداردهایی وجود ندارد و از من خواستند که این کار را شخصا به عهده بگیرم و من پذیرفتم که این کار را انجام دهم. طبق قراردادی که با شورا بستم مشغول استانداردسازی لی‌اوت صفحه کلید و کدفارسی شدم، دانشگاه محل تدریسم، ۶ ماه مرخصی با حقوق به من دادند.

- به نقل از گفت‌وگویی با دکتر محمد صنعتی، از پیشگامان صنعت رایانه در ایران