شکلگیری شورای شهر
قبل از پیروزی انقلاب نظارت و پیگیری امور شهر در انجمنی به نام «انجمن شهر» انجام میشد. یک پارلمان کوچک در ضلع شمالی پارک شهر بود که محل تشکیل جلسات این انجمن در شهر تهران بود. در آن زمان جمعیت شهر تهران بسیار کمتر از اکنون بود و البته مشکلات هم به مراتب کمتر ولی همین انجمن ۴۰ عضو داشت، در عین حال اختیاراتش از شورای شهر فعلی بسیار بیشتر بود. پس از شکلگیری شورای شهر اول، ساختار و دفتر همان انجمن به محل استقرار شورای شهر تهران انتقال یافت، با این تفاوت که برای شهری که حالا کلانشهری با جمعیتی افزونتر و مشکلات متعددتری نسبت به سالهای قبل بود، تنها ۱۵ عضو در شورای شهر حضور داشتند.
قبل از پیروزی انقلاب نظارت و پیگیری امور شهر در انجمنی به نام «انجمن شهر» انجام میشد. یک پارلمان کوچک در ضلع شمالی پارک شهر بود که محل تشکیل جلسات این انجمن در شهر تهران بود. در آن زمان جمعیت شهر تهران بسیار کمتر از اکنون بود و البته مشکلات هم به مراتب کمتر ولی همین انجمن ۴۰ عضو داشت، در عین حال اختیاراتش از شورای شهر فعلی بسیار بیشتر بود. پس از شکلگیری شورای شهر اول، ساختار و دفتر همان انجمن به محل استقرار شورای شهر تهران انتقال یافت، با این تفاوت که برای شهری که حالا کلانشهری با جمعیتی افزونتر و مشکلات متعددتری نسبت به سالهای قبل بود، تنها ۱۵ عضو در شورای شهر حضور داشتند. ولی آنچه مهم بود اینکه شوراهای شهر بهعنوان یکی از ارکان حاکم ساختن مردم سالاری و تاثیر مردم در تعیین سرنوشتشان تشکیل شده بود و مردم خودشان با انتخاب نمایندگانی، در سرنوشت محیط زندگیشان نقشآفرینی میکردند.
با تمام فراز و فرودها، اولین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در اسفند ۷۷ انتخاباتش برگزار و در اردیبهشت ۷۸ تشکیل شد. من هم در کنار دیگر دوستان به انتخاب مردم وارد شورای شهر شدم. نهادی که ۲۰ سال دیرتر از دیگر نهادهای درون نظام شکل گرفته بود؛ و به همین خاطر با مشکلاتی روبهرو شدیم که خودش داستانهایی داشت. تا قبل از شکلگیری شورای شهر وزارت کشور قائم مقام شورای شهر تهران بود و در استانها نیز استاندار این مسوولیت را بر عهده میگرفت. فرآیند کارها نظارت نهاد بالادستی را نداشت. مثلا در زمینه انجام هزینهها، شهرداری کارهایش را در طول مدت یکسال انجام میداد و سپس در پایان سال در قالب یک برگه مصوبه برای هزینههای انجام شده از وزارت کشور میگرفت و در اسناد هزینههای قطعی اعمال و بایگانی میشد. در واقع جلسهای برگزار نمیشد تا بودجهای برای درآمدها و هزینهها مصوب شود و نیز نظارت چندانی بر هزینههای انجام شده وجود نداشت.
در چنین شرایطی ما وارد شورا شدیم. همان روزهای اول وقتی گزارش فرآیند اقدامات را دریافت میکردیم متوجه شدیم وارد فضای خلأ مانندی شدهایم که با مشکلات بسیاری مواجه هستیم. همان زمان برای دوستان مثال میزدم که وضعیت ما مانند این است که مجلسی شکل گرفته و همه سر جای خودشان نشستهاند یک تازه وارد داخل مجلس میشود و همه باید جابهجا شوند تا او بتواند جا بگیرد، ولی در آن مجلس که همه با فاصله از یکدیگر نشستهاند و اجازه نمیدهند که تازه وارد اصلا داخل شود و تا آخر باید ایستاده در کناری نظارهگر باشد. حتی دوستان تعابیری داشتند مانند اینکه شکلگیری شورا مانند کلیه پیوندی بر پیکره نظام است که سیستم آن را پس میزند چراکه با ۲۰ سال تاخیر این پیوند انجام شده است.
ولی در هر شرایطی بود باید شورا را شکل میدادیم و آییننامه و ساختار لازم تدوین و تصویب میشد. آقای خاتمی بسیار پیگیر شکلگیری و قوام یافتن نهاد شوراها در کشور بود و اعتقاد داشت که شکلگیری شوراها به نهادینه شدن روحیه مردم سالاری منجر میشود و همین باور ایشان بود که امیدواری و حرکت را در دوستان ایجاد کرد. با تمام مشکلاتی که پیش رو داشتیم بالاخره با تجهیز ساختمان، شورای شهر بهعنوان نهادی دموکراتیک بسیار شفاف و مردمی مستقر شد، بحثها علنی بود و مردم و خبرنگاران میتوانستند بیایند و نظارهگر مباحث در شورا باشند و طبیعی بود که گاهی مشکلاتی هم پیش میآمد. برخی اوقات بحثهای علنی و شفاف و ارتباط مستقیم با افکار عمومی باعث حاشیهسازی و هزینههایی برای شورا میشد.
بخشی از یک مقاله به قلم دکتر احمد حکیمیپور
ارسال نظر