زنان اعزامی به اروپا
ایرانیان همواره به جستوجوی دانش در دور دستها شهرت داشتهاند و علما و دانشمندان این کشور در دورههای مختلف تاریخی در جهت کسب علم به سرزمینهای دیگر سفر میکردند اما این امر در طول تاریخ بیشتر برآمده از یک تصمیم شخصی برای توسعه مرزهای دانش در این کشور بود و برخی از افراد بهدنبال فهم موضوعی یا تلمذ در محضر استادی، راهی سفرهای دور و دراز میشدند. آنچه موجب تحول در ماهیت این سیر شد و در مقطعی وجهی سازمانیافته به این سفرها میداد، پیشرفتهای اروپا و آشنایی ایرانیان با این پیشرفتها در جریان جنگهای ایران و روس بود.
ایرانیان همواره به جستوجوی دانش در دور دستها شهرت داشتهاند و علما و دانشمندان این کشور در دورههای مختلف تاریخی در جهت کسب علم به سرزمینهای دیگر سفر میکردند اما این امر در طول تاریخ بیشتر برآمده از یک تصمیم شخصی برای توسعه مرزهای دانش در این کشور بود و برخی از افراد بهدنبال فهم موضوعی یا تلمذ در محضر استادی، راهی سفرهای دور و دراز میشدند. آنچه موجب تحول در ماهیت این سیر شد و در مقطعی وجهی سازمانیافته به این سفرها میداد، پیشرفتهای اروپا و آشنایی ایرانیان با این پیشرفتها در جریان جنگهای ایران و روس بود. در این جنگها که ایران در برابر ارتش مدرن روسیه توان مقابله نداشت بخشهایی از کشور از دست رفت و آنان که اندیشه اصلاح در سر داشتند کوشیدند برای بهبود این وضعیت چارهاندیشی کنند. انتقال نهادها و تکنولوژی به داخل کشور یکی از اصلیترین راهکارها بود اما انتقال فناوری بدون آشنایی صحیح با آن امکانپذیر نبود؛ بنابراین شماری از افراد برای یادگیری دانش و فنون جدید راهی اروپا شدند و در بازگشت کوشیدند آموزههای خود را به دیگران منتقل کنند یا برآیند آن را در کشور عملیاتی سازند. این روند از عصر عباسمیرزا آغاز شد و در دورههای بعدی با کیفیتهای متفاوت به اجرا درآمد. دکتر عبدالحسین نوایی، استاد فقید تاریخ دانشگاه تهران به همراه دکتر الهام ملکزاده پارهای از اسناد و قوانین مربوط به اعزام محصل را مورد بررسی قرار داده و سرنوشت شماری از این افراد را که در فاصله سالهای ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۳ ه.ش راهی فرنگ شدند، بررسی کردهاند. از جمله به اعزام محصلان دختر در این کتاب اشاره شده و نام و نسب برخی از آنها آورده شده است که در اینجا به چند نمونه اشاره میکنیم.
مهری آهی
آهی، فرزند میرزا مجیدخان و متولد تهران بود. وی پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و متوسطه در مدرسه ژاندارک تهران، چون پدرش به سفارت کبری ایران در اتحاد جماهیر شوروی منصوب شد به همراه پدر عازم روسیه شد. وی سه سال در دانشگاه لومونوسوف مسکو به تحصیل زبان و ادبیات روسی پرداخت و چون مادرش نیز روس بود به این زبان بسیار تسلط داشت. پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۲۷ برای ادامه تحصیل به فرانسه و انگلیس رفت و هفت سال بعد موفق به اخذ درجه دکترای زبان و ادبیات روسی شد. وی در مراجعت در دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و رئیس مرکز زبانهای خارجی دانشگاه تهران شد. او همچنین در چهار دوره بهعنوان نماینده ایران در کمیسیون مقام زن سازمان مللمتحد فعالیت کرد. مهری آهی ۷ اسفند ۱۳۶۶ درگذشت.
ایران اعلم
دختر امیرخان امیراعلم و افسرالملوک. نوه دختری وثوقالدوله، متولد ۱۲۹۳تهران. اولین زن ایرانی که موفق به اخذ درجه دکترا در پزشکی شد. در ابتدا به همراه دو خواهر دیگر خود در مدرسه راهبههای کاتولیک بیروت به تحصیل پرداخت، سپس به فرانسه رفت و در بزانسون پزشکی خواند. در بازگشت مدتی دکتر بانک ملی شد و در دانشگاه تهران به تدریس پرداخت. در سازمان زنان و دیگر سازمانهای اجتماعی نیز فعال بود. همسر او دکتر قاسمی پزشک ارتش و برادر تودهای معروف احمد قاسمی که اعدام شد، بود. ایران اعلم به سال ۱۳۸۰ در ۹۷ سالگی درگذشت. از او دختری به نام مریم باقی است که در اروپا زندگی میکند.
توران اعلم
دختر امیرخان امیر اعلم و افسر الملوک، متولد ۱۲۹۵،تهران. او نیز همچون خواهرانش پس از تحصیلات مقدماتی در بیروت راهی فرانسه شد و فیزیک و ریاضی آموخت. پس از پایان تحصیلات به ایران بازگشت و در گمرک مشغول بهکار شد. سپس در تربیت معلم و وزارت فرهنگ خدمت کرد. در سال ۱۳۴۰ بهعنوان سرپرست دانشجویان اعزامی به خارج راهی سوئیس شد و به ترتیب در ایتالیا و فرانسه با همین سمت مشغول بود. تا سه چهار سال پیش از انقلاب اسلامی نیز با عنوان معاون هیات ایرانی در یونسکو در فرانسه زندگی میکرد. پس از انقلاب نیز در فرانسه ماند. همسر وی یکی از اشراف متوسط روسی به نام سرژ خودسیف ویولونیست برجستهای بود که پس از ازدواج با وی ارکستر سمفونیک ایران را پایهریزی کرد. وی در سال ۱۹۸۱ میلادی در پاریس درگذشت. توران اعلم پسری داشت که گویا در ایران صاحب شرکتی بینالمللی در صنعت آهن بود.
عصمتالملوک دولتداد
دختر محمدباقر میرزاخسروی، در ابتدا و در ۱۶ سالگی به عقد معاونالسلطنه درآمد که چون علاقهای به ازدواج نداشت، ضمن آن که شدیدا مشتاق ادامه تحصیل بود، مخالفت خود را با این وصلت اعلام کرد. پدرش نیز به محض اطلاع از این امر ماجرا را با معاونالسلطنه در میان نهاد. نهایتا، پس از طلاق، عصمتالملوک جهت ادامه تحصیل به مدت ۱۵ سال در بلژیک اقامت کرد و چون نتوانست طب بخواند به تحصیل علم تعلیم و تربیت پرداخت. پس از بازگشت به ایران در وزارت معارف (آموزش و پرورش) استخدام شد و بعد از مدتی اولین کودکستان نوین در دوره پهلوی اول را که در آن کودکان شاهزادگان و اعیان نگهداری میشدند بنیاد نهاد. این کودکستان «شکوفه» نام داشت. عصمتالملوک به ریاست تعلیمات عالیه وزارت فرهنگ هم رسید و در همین سمت بود تا بازنشسته شد. وی به سال ۱۳۶۰ در تهران سکته کرد و در بیمارستان تهرانکلینیک درگذشت.
طاهره راد
دختر احمدخان (معتمدالممالک) راد، مستشار دیوان عالی تمیز و سناتور مجلس، متولد ۱۲۸۶، تهران. از مدرسه شمسالمدارس تهران دیپلم گرفت و چون پدرش به وزارت مختاری ایران در مصر منصوب شد به همراه خانواده به قاهره رفت. در آنجا و پس از تصویب فرستادن دختران به خارج برای ادامه تحصیل جزو اولین گروه دخترانی بود که زیر نظر اداره سرپرستی فرانسه در سال ۱۳۰۹ شمسی به این کشور رفت. پیش از او برادرش فضلعلی خان در فرانسه به تحصیل کشاورزی مشغول بود. پس از اخذ لیسانس در زبان و ادبیات فرانسه از دانشگاه سوربن به قاهره بازگشت و به سال ۱۳۲۵ با مهندس یحییخان ممتاز پسر اسماعیل ممتازالدوله ازدواج کرد و در ایران سکونت گزید. در طول سالهای مختلف نیز شغل دولتی اختیار نکرد و تنها با جمعیت خیریه همکاری میکرد. پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸ مدت کوتاهی در لندن اقامت کرد ولی مجددا به ایران بازگشت و در سالهای پایانی عمر مبتلا به بیماری آلزایمر بود.
همدم نفیسی
زهرا ملقب به همدم، دختر علیاکبر نفیسی ناظمالاطباء و خواهر دکتر علی اصغرخان مودبالدوله بود. در فرانسه و در مدرسه اکولدوساژ، مامایی خواند. در بازگشت به ایران مدتی در بهداری راهآهن تهران به کار پرداخت اما چون در آن شرایط زمانی (۱۳۲۰-۱۳۱۸ ) کار زنان امری غیرمتعارف محسوب میشد، به وزارت فرهنگ رفت و در دبیرستانهای دخترانه به تدریس فن بچهداری پرداخت. در این سالها بود که با دکتر ابوالقاسم صداقت ازدواج کرد، اما صاحب بچهای نشدند. در حدود سال ۱۳۶۱ در نتیجه نشت گاز در منزل شخصیاش در منطقه دروس شمیران که منجر به منفجر شدن خانه شد، دچار سوختگی شدید شد و درگذشت. از وی کتابی هم در مورد مامایی باقی است. وی بهعنوان کارهای مربوط به پزشکی و مامایی با بنگاه خیریه بانوان نیکوکار تحت سرپرستی بانو فخرالدوله و دیگر موسسات خیریه فعالیت داشت.
منبع: عبدالحسین نوایی، الهام ملکزاده، اسناد مربوط به قانون اعزام محصل (1313-1307)، سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، تهران: 1382.
ارسال نظر