نشانه‌های حسرت‌برانگیز

مجید یوسفی

کارت‌پستال سبزه میدان رشت مرکزی‌ترین خاطره جمعی برای مخاطبان و دوستداران این خطه از سرزمین ماست که با بسیاری از وقایع و رخدادهای زندگی ما پیوند می‌خورد؛ مخصوصا که در وصف این میدان نوشته‌اند: «سبزه میدان تنها یک تفرجگاه ساده برای گذراندن اوقات فراغت اهالی شهر نبود و به‌ویژه پس از شروع جنگ جهانی دوم و اشغال گیلان توسط متجاوزان روس، پارک تبدیل به محلی برای برخی تجمعات سیاسی شد که گاه در آن نطق‌های آتشینی علیه متفقین متجاوز و به سود آلمان صورت می‌گرفت... آنچه تنها در این میان می‌تواند متعلق به دوره پهلوی باشد، کلاه‌های لبه‌دار و کت و شلوارهایی است که بر تن افراد حاضر در عکس دیده می‌شود؛ هرچند که این کلاه‌ها چند سال پس از ثبت این تصویر، به فرمان رضاشاه جای خود را به کلاه‌های اروپایی دادند. اتومبیل پارک شده در مقابل سردر باغ احتمالا از جمله اتومبیل‌های فوردی است که نمایندگی آن در رشت پیش از به سلطنت رسیدن رضاخان دایر شده بود… مهم‌تر سردر زیبای باغ سبزه میدان است که احداث آن مربوط به دوره حکومت محمدولی‌خان تنکابنی بر گیلان، در عهد مظفرالدین شاه است.

خیابان‌کشی به سبک جدید که از امتیازات این پارک بود و بخشی از جدول‌کشی و سنگ‌فرش آن نیز که در تصویر قابل تشخیص است از دیگر اقداماتی بود که به توصیه محمدولی‌خان تنکابنی صورت پذیرفته است. شاید همین خصوصیات بود که فرد ریچاردز، سیاح آمریکایی اوایل عهد پهلوی را واداشت تا این باغ را با «هاید پارک» معروف لندن مقایسه کند…» این بخشی از شرح عکس میدان سبزه میدان رشت است که در کتاب «گیلان؛ به روایت کارت‌پستال‌های تاریخی» اثر مهرداد اسکویی به خوبی تصویر شده است. از میان آثار و کتبی که چند دهه اخیر، درباره مناظر، ابنیه و اماکن مشهور شمال ایران منتشر شده شاید این کتاب نوستالژیک‌ترین و حسرت‌آمیز‌ترین و البته غنی‌ترین اثری باشد که در این ناحیه از کشور انتشار یافته است. تصور اینکه بتوان ۸۸ کارت‌پستال بسیار قدیمی از شهرهای شمالی کشور را در مقاطع و اعصار گذشته ـ قاجار و پهلوی‌ها ـ جمع‌آوری کرد بسیار غریب و دشوار می‌نماید. خاصه نشانه‌هایی از اماکنی که هم اکنون از بسیاری از آنها دیگر حتی اثری به چشم نمی‌خورد.

کارت‌پستال‌ها؛ جهانی نو در مجاری ارتباطی

اهمیت گردآوری تصاویر مناظر و ابنیه‌های گیلان بیشتر به‌واسطه نقشی است که کارت‌پستال‌ها در اعصار گذشته در شبکه‌های ارتباطات اجتماعی ایفا می‌کرده‌اند؛ چندان که ناصر فکوهی، انسان‌شناس و استاد دانشگاه تهران در ابتدای این کتاب به درستی به آن اشاره کرده است: «این قاب‌های کوچک و معجزه‌آسا با زبان اسرارآمیز یا پیش پا افتاده خود، با شکل‌های هنجارمند و ناهنجار خود، با صورت‌های طبیعی یا کاملا غیرطبیعی خود هر یک دنیایی از روایت را درون خود دارند و می‌توان به درونشان نقب زد. کارت‌پستال جهانی را می‌سازد از بازنمایی‌های تاریخی که تا بی‌‌‌نهایت امکان تفسیر به ما می‌دهد. از این‌رو، باید از نگاه تاریخی به کارت‌پستال و قرار دادن آن در چارچوب تحقیقات اجتماعی و تاریخی، برای شناخت بهتر پهنه‌هایی که به آن ارجاع می‌دهد و از راه تازه‌ای که باید به آن اندیشید استقبال کرد؛ به‌خصوص در کشورمان (ولو با قدم‌های کوتاه) و بنیان‌گذاران و کوشندگانش را قدر دانست.»

فکوهی در همین ابتدای کتاب، به نقش و اهمیت کارت‌پستال‌ها در ابتدای قرن بیستم اشاره می‌کند و آن را مهم‌ترین عامل ارتباطی و حتی عامل اندیشیدن مردم تلقی می‌کند: «در نمایشگاه سال ۱۹۰۰ در پاریس و از آن زمان تا بیش از دو تا سه دهه، کارت‌پستال‌ها بدل به مهم‌ترین عامل ارتباطی و به‌گونه‌ای عامل اندیشیدن مردم شدند. تا زمانی که هنوز تلفن رایج نشده بود، بسیاری از افراد هر روز برای یکدیگر کارت‌پستال می‌فرستادند تا حتی با یکدیگر قرار بگذارند. بعد‌ها کارت‌پستال بدل به گونه‌ای روایتی ـ تصویری ـ نوشتاری کوتاه شد، که واقعیت بیرونی را با سوژه مشاهده‌گر و کلیشه‌ها و تصویر عمومی از آن واقعیت به مجموعه‌ای نشانه‌شناختی و تا بی‌‌‌نهایت تفسیرپذیر تبدیل می‌کرد و همین بعد بود که توجه تاریخ‌شناسان را به خود جلب کرد. دوران طلایی کارت‌پستال در آغاز قرن بیستم بود، پس از جنگ جهانی دوم محبوبیت کارت‌پستال به تدریج رو به کاهش رفت و با انقلاب اطلاعاتی ضربه سختی خورد.»

انگیزه‌ها و علقه‌های انتشار کتاب گیلان

مهرداد اسکویی اگرچه طی سال‌های گذشته، آثاری کم و بیش در همین قلمرو منتشر کرده اما ضرورت انتشار این کارت‌پستال‌ها را متاثر از نمایشگاهی خارجی دانسته که نخستین انگیزه‌های طبیعی را به او تزریق کرده است. نویسنده در بخش «بازنمود گیلان در ورقه‌های کوچک پستی» همین اثر، پیرامون تاثیر آن نمایشگاه نوشته است: «کارت‌پستالی...، با ته مایه‌ای قهوه‌ای رنگ از هموطنان بلوچ کنار یک بیابانی در گوشه‌ای از وطنم… این تصویر تمام آن چیزی بود که از ایران، بین ۳۶۵ کارت‌پستال از دیگر کشورهای جهان، در کتابی تاریخی - توصیفی در اروپا به چاپ رسیده بود. پس از دیدن این تصویر، نخستین چیزی که به ذهنم خطور کرد این بود، آیا این تمام چیزی است که از ایران یکصد سال پیش در کارت‌پستال‌های تصویری به چاپ رسیده است؟ و آیا ایران این‌گونه باید به جهان معرفی می‌شد؟»

به این ترتیب اسکویی به همراه تیمی از پژوهشگران جوان و محققان زبده و معتبر گیلان‌شناس طی یک دوره ۵ ساله جمع‌آوری کارت‌پستال‌ها و تحقیقات روی اماکنی که تصاویر آن روی کارت‌پستال‌ها نقش بسته را آغاز کرد. کارت‌پستال‌ها بیش از آنکه بازنمایی از تصاویری به یادماندنی از مناظر، طبیعت، اماکن فرهنگی و هنری و اجتماعی ـ سیاسی این شهر‌ها را بازتاب دهد، میل به کالبدشکافی این ابنیه‌ها و میراث‌فرهنگی را منعکس می‌سازد. همان‌گونه که نویسنده کتاب در مقدمه به آن اشاره کرده این تصاویر چشم‌نواز یک دوره ۱۵۰ ساله را پوشش می‌دهد: «این مجموعه سه دوره تاریخی قاجاریه، پهلوی اول و دوم را شامل می‌شود و دربردارنده مضامینی چون نحوه زندگی مردم، رجال و مشاهیر وقایع تاریخی، نوع معماری، مناظر شهری و روستایی، طبیعت و مکان‌های دیدنی، نحوه پوشش، مناسک مذهبی، آیین‌ها، آداب و سنن و حمل‌ونقل زمینی و دریایی است.»

وسواس و کاوشگری گردآورنده و پژوهشگران این آثار حتی به پژوهشگری درباره این سرزمین محدود نشده و ابعاد دیگری از این تحقیق به شناخت و رصد عکاسان و ناشران این کارت‌پستال‌ها توسعه داده شده است. از همین رو است که نویسنده این اثر، اغلب تصاویر این کارت‌پستال‌ها را به «آنتوان سوروگین» عکاس شناخته شده گرجی دوره قاجار نسبت داده است که حافظه بصری تاریخ عصر قاجاریه مشحون از خلاقیت‌ها و ابداعات اوست. جمع‌آوری کارت‌پستال‌های اسکویی از خطه شمال کشور تنها به شهرهای بزرگ گیلان چون رشت، انزلی و لاهیجان تقلیل نیافته و به شهر‌ها و اماکن رودبار، منجیل و پیربازار و برخی از اماکن و مناظر بین راهی نیز توسعه و گسترش یافته است. مخصوصا بخشی از اماکن ارتباطی، اداری و حکومتی که در آن زمان از جایگاه مهم‌تری نسبت به امروز نقش ایفا می‌کرده است. جاده قزوین به رشت یکی از مسیرهایی بود که چون سیاحان و مستشاران خارجی را از مرکز کشور به گیلان متصل می‌کرده از نظر اروپایی‌ها و محققان تاریخ بسیار حائز اهمیت بود.

درب دولتی در شهر رشت

کوشندگان این آثار سعی داشته‌اند با تشریح تصاویر و کارت‌پستال‌ها، داده‌هایی از معماری، شکل و نوع زندگی، آداب و سنن مردم این خطه نیز به دست دهند. از جمله کارت‌پستال درب دولتی شهر رشت یکی از ممتاز‌ترین پژوهش‌هایی است که پیرامون آن دوره انجام گرفته است. این کارت‌پستال یکی از بناهای حکومتی دوره قاجار را معرفی می‌کند. چهل چراغ بزرگی که در سردر این عمارت نصب شده نیز می‌تواند نشانی از حکومتی بودن این عمارت باشد. این عمارت به احتمال بسیار دارالحکومه شهر رشت در دوره قاجار است: «گملین» سیاح روسی، دارالحکومه رشت را چه از نظر زیبایی نمای خارجی و چه از نظر زیبایی نمای داخلی از سایر خانه‌های این شهر متمایز می‌داند. ساموئل بنجامین، نخستین سفیر آمریکا در ایران نیز که زمانی در عمارت «بیرونی» این بنا سکونت داشت گچ‌بری، شیشه‌های الوان، آجرتراشی‌های زیبا و سقف چوبی این عمارت را می‌ستاید. سقف سفالی این عمارت و تالاری که در جلو تصویر دیده می‌شود از مشخصات معماری بناهای گیلان به حساب می‌آید. پی بردن به انگیزه مردمی که در جلوی عمارت جمع شده‌اند به‌درستی امکان‌پذیر نیست، اما با توجه به قرار گرفتن دسته موزیکانچی در گوشه سمت راست تصویر می‌توان حدس زد که در انتظار ورود فرد یا هیاتی از رجال دولتی هستند. تشکیل دسته موزیک دولتی و گارد سلطنتی به شیوه کشورهای اروپایی در ایران به دوره ناصری باز می‌گردد.»

ساختمان راهداری رشت

در کنار انتشار تصویری از ساختمان راهداری رشت، نویسنده اطلاعات متفاوتی از مدیریت حمل‌ونقل جاده‌ای نیز در کنار آن ارائه کرده است. متولی جاده‌های شمال، خصومت مردمان این بخش با کارگزاران آن، مکانیسم چرخه مالی این راه‌ها و رویدادهای بزرگ آن بخشی از این تاریخچه است: «ساختمان راهداری شهر رشت که در تصویر کارت‌پستال تنها بخشی از تابلوی آن دیده می‌شود، به‌دنبال اخذ مجوز راه شوسه انزلی ـ قزوین در سال ۱۸۹۳ م / ۱۳۱۱ ه. ق تاسیس شد. مهم‌ترین وظیفه این ایستگاه راهداری اخذ حق‌العبور از کلیه کسانی بود که از طریق راه جدید اقدام به حمل کالا و مسافر می‌کردند و از این رو از‌‌ همان ابتدای کار خود با مخالفت مردم و تجار گیلان و نمایندگان سنتی آنان، یعنی علما مواجه شد.

بی‌ضابطگی در تعیین میزان حق‌العبور و نرخ‌گذاری‌های غیرمنصفانه از سوی کارگزاران روس باعث شد اندکی پس از اعلان کمپانی مبنی بر لزوم پرداخت حق‌العبور از سوی مسافران و تجار، پیش از افتتاح رسمی جاده در سال ۱۳۱۶ ه. ق بسیاری از مردم گیلان به‌ویژه روستاییان و فرودستان که عوارض کمپانی مشکلی بزرگ برای معیشتشان بود شورشی بزرگ به پا کنند و با حمله به ایستگاه راهداری در رشت دست به تخریب و تاراج آن بزنند. این تصویر از کمپانی بیش از هر چیز نمایانگر فرودستی نهایی مردم گیلان در برابر کار به دستان بیگانه‌ای است که پیش‌تر طی شورشی موفقیت‌آمیز آنان را به عقب‌نشینی واداشته بودند. گذشته از کارگزاران روس و همقطاران ایرانی‌شان، که جلوی در ورودی ایستگاه ایستاده‌اند، افراد عادی که در گوشه تصویر دیده می‌شوند احتمالا یا کارگران ایرانی این کمپانی یا کشاورزانی هستند که برای پرداختن حق‌العبور به راهدارخانه مراجعه کرده‌اند. به نظر می‌رسد کارت‌پستال ساختمان راهداری رشت‌‌ همان محل فعلی اداره میراث‌فرهنگی استان باشد که قدمت آن به عصر مظفری باز می‌گردد.»

ابریشم‌کشی در رشت

کارت‌پستال‌هایی از بازار، انجمن تجاری رشت، تجارتخانه اتباع خارجی و انواع بازارهای شهر، نشانه‌ای از جنب‌وجوش این بخش از ساکنان شمال کشور است. کارت‌پستال ابریشم‌کشی امین‌الضرب یکی از پایه‌های صنعتی شدن شهر رشت بود که عکسی از سوروگین نشانه‌ای از آن را به مخاطب ارائه می‌دهد. اگرچه مشخصه‌هایی که محققان حول این عکس جمع‌آوری کرده‌اند با واقعیت عکس چندان تطابق ندارد و حتی محل دقیق کارخانه ابریشم‌کشی و نیز زمان یا مشخصات دوره را بازتاب نمی‌دهد اما موجودیت آن را به نوعی به نمایش می‌گذارد. چندان که نویسنده در شرح آن می‌آورد: «فکر ایجاد کارخانه ابریشم‌کشی در گیلان به شیوه جدید اولین بار در دوره قاجار شکل گرفت و با کمک روس‌ها محقق شد. اولین بار محمد محسن رشتی در قریه برکاده کارخانه ابریشم‌کشی جدیدی ساخت؛ البته این امر با موفقیت همراه نبود. چندی بعد در سال ۱۸۷۵ م/ ۱۲۹۲ ه. ق در اثر اقدامات فرخ‌خان، وزیر مختار ایران در پاریس، بازرگانی دبلت در پاریس انحصار تاسیس کارخانه ابریشم و اجازه کار آن را در ایران به مدت بیست سال به دست آورد. اما نسبت به انجام این امر علاقه‌ای نشان داده نشد و این اقدام به سرانجامی نرسید.

اما بی‌شک مهم‌ترین کارخانه ابریشم‌بافی حاج امین‌الضرب در گیلان بزرگ‌ترین واحد جدید صنعتی بود که به همت سرمایه‌گذاران ایرانی تاسیس شده بود و ۱۵۰ کارگر در آن کار می‌کردند. تمامی ابزارآلات این کارخانه از شهر لیون فرانسه خریداری شده بود و محصول این کارخانه به‌دلیل قطعات درجه یک‌اش کیفیت بالایی داشت.» نویسنده اگرچه محل فعلی این کارخانه را در شهر رشت باز نمی‌گوید و اطلاعات مهم‌تری ارائه نمی‌دهد اما به رغم آن، هم تصویر و هم شرح واقعه نشان از تاسیسات عظیمی در این شهر می‌دهد. محل این کارخانه بزرگ ابریشم‌کشی در خیابان امین‌الضرب فعلی رشت قرار دارد و در باغی دیوار کشیده شده، کنار اداره قند و جنب تالار سردار جنگل واقع شده است.

کاخ میان‌ پشته انزلی

تصویری از کاخ میان پشته در شهر انزلی نماد یکی از امپراتوران اقتصادی روسی است که روزگاری در این شهر کسب‌وکار پررونقی داشت. کاخ سابق خوشتاریا، بین پل غازیان و پل انزلی واقع شده که هم اکنون به یک موزه نظامی تبدیل شده است که بخشی از ادوات نظامی و دریایی را به نمایش گذاشته است. کاخی که اهمیتی ویژه برای رضاشاه داشت و حتی یک بار به دستور او در ۱۳۰۶ مرمت شد. نویسنده در گردآوری داده‌های مربوط به این کاخ آورده است: «تنها سفر خارجی رضاشاه به ترکیه، نزد آتاتورک، و استقبال از وی هنگام بازگشتش از همین کاخ صورت گرفت. حتی بسیاری از هدایایی را که از همتایان خارجی‌اش دریافت کرده بود می‌توان در موزه این کاخ دید، از جمله رادیوگرام نفیس اهدایی هیتلر… این کاخ مدت‌هاست که به موزه نیروی دریایی تبدیل شده و در آن انواع ابزار و ادوات جنگی ایرانی از دوره صفویه تا به امروز به نمایش گذاشته شده است؛ شاید مهم‌ترین آنها شمشیر ناخدا بایندر، نخستین فرمانده نیروی دریایی ایران باشد که در راه دفاع از کشور در برابر تعرضات بریتانیایی‌ها در جنگ جهانی دوم به شهادت رسید.»

منبع: گیلان به روایت کارت‌پستال‌های تاریخی، گردآوری مهرداد اسکویی، انتشارات فرهنگ ایلیاف 1393

نشانه‌های حسرت‌برانگیز