قرارداد ۱۹۰۷ در سفرنامههای سیاحان و سیاستمداران انگلیسی
دسیسه دو جانبه
آزاده حیدری
کشورهای انگلستان و روسیه، از زمانهای گذشته همواره با ایران به علت مسائل سیاسی، تجاری و . . . ارتباطاتی داشتهاند که این موضوع مهم، مورد بحث و تامل بسیاری از سیاحان و سیاستمداران بوده است. به طور کلی با بررسی تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس و روسیه مشخص میشود که دوران قاجاریه طولانیترین و پرحادثهترین بخش این تاریخ دویست ساله است و نفوذ استعماری انگلیسیها در این دوران شکل گرفته است. قرارداد سی و یکم اوت ۱۹۰۷ در این میان از اهمیت ویژهای برخوردار است و در تاریخ ایران به عنوان یکی از قراردادهای استعماری به شمار میآید.
آزاده حیدری
کشورهای انگلستان و روسیه، از زمانهای گذشته همواره با ایران به علت مسائل سیاسی، تجاری و ... ارتباطاتی داشتهاند که این موضوع مهم، مورد بحث و تامل بسیاری از سیاحان و سیاستمداران بوده است. به طور کلی با بررسی تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس و روسیه مشخص میشود که دوران قاجاریه طولانیترین و پرحادثهترین بخش این تاریخ دویست ساله است و نفوذ استعماری انگلیسیها در این دوران شکل گرفته است. قرارداد سی و یکم اوت ۱۹۰۷ در این میان از اهمیت ویژهای برخوردار است و در تاریخ ایران به عنوان یکی از قراردادهای استعماری به شمار میآید. سفرنامههای سیاحان و سیاستمدارانی که هر یک جهت مقاصد سیاسی به ایران سفر کردهاند از جمله منابع مهم در این دوره تاریخی است.دخالتها و نفوذ استعماری خصوصا در دو دهه اول قرن بیستم، با حکومت مظفرالدین شاه (۱۹۰۷-۱۸۹۶)، محمدعلی شاه (۱۹۰۹- ۱۹۰۷) و احمدشاه (۱۹۲۵-۱۹۰۹) افزایش مییابد. به طوری که یکی از مهمترین اتفاقات و رویدادها در سال ۱۹۰۷، انعقاد قرارداد ۱۹۰۷ مابین انگلستان و روسیه بر سر ایران است که میتوان جزئیات امر را در سفرنامهها جستوجو کرد.
روابط ایران و انگلیس
به طور کلی تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در دو قرن اخیر به سه دوره مشخص تقسیم میشود: دوران قاجاریه که از اوایل قرن نوزدهم آغاز و به سال ۱۹۲۵ و آغاز پادشاهی رضاخان ختم میشود. دوران سلطنت پهلویها که از سال ۱۹۲۵ تا ۱۹۷۹ قریب ۵۴ سال به طول انجامید و دوران استقرار نظام جمهوری اسلامی که پس از آن برقرار شد.دوران قاجاریه طولانیترین و پرحادثهترین بخش این تاریخ دویست ساله است و نفوذ استعماری انگلیسیها در این دوران شکل گرفته است. این تاریخ سیاه و شرمآور از مداخلات روزافزون انگلیسیها در امور ایران حکایت میکند که اگر بخشی از آن ناشی از مطامع استعمارگران انگلیسی و ترفندهای آنها برای سلطه سیاسی و اقتصادی بر ایران و غارت منابع ثروت این کشور باشد، بخشی نیز از سلطهپذیری و نوکر صفتی فرمانروایان و رجال و شبهرجال این دوران ناشی شده است. (طلوعی، ۱۳۸۰، ص۷)
تاریخ مسافرتهای انگلیسیها به ایران تا آغاز سده نوزدهم میلادی نشان میدهد که انگیزه تقریبا همه کسانی که از شرق یا غرب، شمال یا جنوب گام بر خاک کشور ما نهادند، سودجویی، بازاریابی و بالاخره گسترش دامنه داد و ستد بوده است. اما به عللی این جریان در پایان سده هجدهم میلادی دگرگون شد و اکنون میتوان به یقین گفت که همزمان با تاسیس سلسله قاجاریه در ایران، یا دقیقا از دهه اول سده نوزدهم میلادی به بعد مناسبات دو کشور ایران و انگلیس بیشتر تابع ملاحظات سیاسی شد. علت دگرگون شدن روابط میان دو کشور سه سبب داشت:
اول آنکه همگام با برافتادن سلسله گورکانی هند و رونق روزافزون کار شرکت هند شرقی انگلیس تسلط سیاسی انگلیسیان بر شبه قاره هند محقق شد.دوم آنکه افتادن تفرقه میان سرداران نادر و امیرزادگان افغانی مرزهای شمال غربی هندوستان را به خطر انداخت و آتش شورش را در میان عناصر میهنپرست هندی دامن زد.
و سوم اینکه قدرت روزافزون ناپلئون بناپارت و اشتیاق بیاندازه وی به جلب اتحاد و دوستی ایران، هندوستان را از نظر سوق الجیشی در معرض مخاطره قرار داد. (طاهری، ۱۳۵۴، ج.۱، ص ۳۰۱-۳۰۲)
نوشتههای اروپاییان در این زمان، بهخصوص دولتمردان و سفرنامه نویسان برای ایرانیان بسیار با اهمیت است و بررسی کتابهای آنها که با چشمی باز و نیمه باز به ایران و فرهنگ ایران نگریستهاند، ضروری میشود. (اویس، ۱۳۷۹، ص ۱۵-۱۸)
قرارداد ۱۹۰۷ از جنبههای مختلف قابل بررسی است. اینکه ریشه بهوجود آمدن آن و آثار و عواقب پس از امضای قرارداد چیست از جمله سوالاتی است که مطرح است.نقشه تقسیم ایران به دو منطقه نفوذ اقتصادی در مرحله اول (تحت قرارداد ۱۹۰۷) و از بین بردن کامل استقلال کشور و در مرحله دوم (تحت قرارداد ۱۹۱۵) هدف نهایی سیاست روس و انگلیس را در این بخش حساس از قاره آسیا تشکیل میداد که در آخرین سالهای جنگ جهانی اول (۱۹۱۴-۱۹۱۸) تقریبا به آستانه تحقق هم رسید. حال اگر این نقشه دفعتا متوقف ماند به هیچ وجه نباید به حساب «حسن نیت» توطئهگران گذاشت. علل و جهات دیگری در بهم زدن این نقشه شوم تاثیر داشت که در راس آنها، انقلاب تاریخی روسیه (انقلاب اکتبر ۱۹۱۷) را بحق از مهمترین علل عقیم ماندن توطئه روس و انگلیس باید حساب کرد. (هاردینگ، ۱۳۷۰، ص ۱۴۸)
یکی از این سیاستمداران که به قرارداد مذکور در سفرنامهاش اشاره میکند سیسیل آرتور اسپرینگ رایس (۱۸۵۹-۱۹۱۸) است. او دیپلمات انگلیسی، دبیر دوم سفارت انگلیس در تهران و وزیر مختار انگلیس در سفر بعدی به ایران است که ماموریت اول خود در ایران را از سال ۱۸۹۹-۱۹۰۱ شروع کرد. نخستین دوره ماموریت او در ایران مصادف با دورانی است که روسیه تزاری مشغول گسترش دامنه نفوذ خود در ایران و پیشی گرفتن از حریف دیرین، انگلستان است. در این تاریخ - سومین سال سلطنت مظفرالدین شاه - ایران در سراشیبی انحطاطی افتاده است که پایان آن انقلاب مشروطیت است (۱۹۰۶).
اسپرینگ رایس در اواخر فوریه ۱۹۰۱ تهران را به قصد قاهره ترک کرد؛ اما اهداف اصلی او در ایران، بررسی علل و عوامل اساسی انقلاب مشروطه و تهیه مدارکی معتبر و نفیس در این زمینه و افشای اوضاع نابسامان آن دوره است. سفرنامه مهم و تاریخی او مجموعه ای از نامههایی است که به اقوام، در سراسر جهان مینوشته است و برای افرادی که عوامل اساسی انقلاب مشروطیت را جستوجو میکنند مدارک نفیس و معتبری است.بخش اول این نامهها، نامههایی است که در عرض سالهای ۱۹۰۱-۱۸۹۹ نوشته شده و بخش دوم از ماموریت قاهره تا دوران وزارت مختاری در ایران ۱۹۰۶-۱۹۰۱ را شامل شده است.
بخش سوم سفرنامه او، دوران وزیرمختاری در ایران و نامههایی است که در این دوره (۱۹۰۷-۱۹۰۰) نوشته شده که از اهمیت زیادی برخوردار است. آنطور که خود در سفرنامهاش نوشته است در اواخر سپتامبر ۱۹۰۶ مجددا همراه همسر و فرزندش وارد ایران میشود و در ۱۱ اکتبر ۱۹۰۶ در مراسم افتتاح نخستین مجلس شورای ملی ایران شرکت میکند. در بخش سوم سفرنامه وی، متن ۲۱ نامه به دوستان، سیاستمداران و وزرا ... و جوابیه آنها دیده میشود که تاریخ آخرین نامه موجود مربوط به ۱۶ ژوئیه ۱۹۰۸ است از یکی از اعضای ارشد سفارت انگلیس در تهران به اسپرینگ رایس.در این زمینه همچنین به نامههای مهمی همچون نامه اسپرینگ رایس به والنتین چیرول، سردبیر وقایع خارجی روزنامه تایمز و نامه سر ادوارد گری وزیر خارجه بریتانیا به اسپرینگ رایس میتوان اشاره کرد.
در نامه اسپرینگ رایس به رونالد فرگوسن، نماینده مجلس عوام بریتانیا (از دوستان بسیار نزدیک رایس) در تاریخ ۱۸ ژوئیه ۱۹۰۷ (از قلهک) به قرارداد ۱۹۰۷ اشاره شده است. او در انتهای نامه خود مینویسد: «قرارداد رسمی مربوط به اصلاح روابط انگلستان و روسیه در سه کشور متنازع فیه - ایران، افغانستان و تبت - سرانجام در سی و یکم اوت ۱۹۰۷ در سنپترزبورگ به امضا رسید. در این قرارداد، تا جایی که مربوط به ایران میشد، بریتانیا دست روسیه را در مناطق شمالی این کشور (منطقه نفوذ روسیه) باز گذاشته و متقابلا از روسیه قول گرفته بود که عین این امتیاز را در مناطق جنوبی ایران (منطقه نفوذ بریتانیا) برای انگلستان قائل باشد.در منطقهای که میان این دو منطقه نفوذ قرار میگرفت اتباع هر کدام از دو کشور میتوانستند امتیازات اقتصادی برای خود تحصیل کنند. مضمون این قرارداد که به حقیقت تقسیم کردن ایران به مناطق نفوذ اقتصادی بود احساسات عامه را در ایران جریحهدار کرد بهخصوص از این جهت که متن قرارداد پیش از آنکه از طرف دولتهای ذینفع رسما به ایران ابلاغ شود در مطبوعات انگلستان و روسیه منتشر گردید». ( اسپرینگ رایس، ۱۳۷۵، ص ۱۹۲)
اسپرینگ رایس در نامه ۱۳ سپتامبر ۱۹۰۷ به سرادوارد گری عقد پیمان با روسیه را تبریک میگوید و مینویسد:
«سر ادوارد عزیزم، عقد پیمان دوستی با روسیه را تبریک میگویم و امیدوارم پس از زحمات و خستگیهای چند ماه اخیر به استراحت پرداخته باشید - استراحتی که الحق استحقاقش را دارید. با بسته شدن این پیمان (۱۹۰۷)، اشکالات سیاسیتان با روسیه تا حدی رفع شده است اما به حسب وظیفهای که دارم باید هشدار بدهم که اشکالات ناشی از روابطمان با روسها در تهران، تازه در شرف آغاز است و پس از تجربه مراکش هیچ نیازی به توضیح نیست که چرا ایرانیان شروع به تحریک برای برانگیختن افکار عمومی علیه این پیمان کردهاند که دامنهاش ممکن است به نحوی خطرناک گسترش یابد. منظورم این است که اوضاع و احوال آتی ایران برای انگلیسیها که منافع مهمی در این کشور دارند ممکن است خطرناک باشد. از اثرات بسته شدن این پیمان در ذهن مسلمانان ایران و افغانستان نباید غفلت کرد. تردیدی ندارم که خودتان پیشاپیش فکر این قسمتها را کردهاید و برای روبهرو شدن با آنها آمادگی لازم را دارید و ...»
او همچنین با ابراز نگرانی خود میافزاید: «نمیخواهم بیش از حد بدبین باشم و خطر را بیش از آنچه هست بزرگ کنم، اما تشکیلات حکومتی کاملا از هم پاشیده، دشمنی میان شاه و ملت به اوج خود رسیده و این عقیده در ذهن مردم فرو رفته که پادشاه کشور باطنا با روسها همدست است و تصمیم دارد بینظمی و ناامنی را در سراسر کشور به آن میزان برساند که بهانه برای دخالت روسها ایجاد شود. از همه بدتر اینکه مردم ایران پس از بسته شدن قرارداد اخیر (۱۹۰۷) جدا معتقد شدهاند که دو دولت روس و انگلیس باطنا با نقشه شاه (که هدفش از بین بردن حکومت مشروطه است) موافقند و این قرارداد را به این منظور بستهاند که پس از سقوط نظام مشروطه هرکدام به سهم مورد نظر خود دست یابند...»
او در ادامه نگران هوشیاری ایرانیان است و مینویسد: «تمام آن اطمینانهایی که در این اواخر، چه از طرف ما و چه از طرف روسها، درباره مقاصد و هدفهای قرارداد ۱۹۰۷ داده شده، در چشم ملت ایران به منزله سرپوشی است برای مخفی کردن مقاصد اصلی همان قرارداد و ...» (اسپرینگ رایس، ۱۳۷۵، ص۱۹۴-۱۹۳)
اما اسپرینگ رایس از همان ابتدا با این قرارداد (۱۹۰۷) مخالف بود و بدبینی وی نسبت به این قرارداد ریشههایی عمیق داشت که در آب و گل نفرتش از روسیه رشد و نمو کرده بود. هیچکدام از اعمال و اقدامات روسها، ولو به ظاهر بسیار خوب و پسندیده، از نفرت باطنیاش نسبت به آنها نمیکاست زیرا جدا عقیده داشت که روسها مردمانی شریر و متجاوزند و به این زودی اصلاح شدنی نیستند ( اسپرینگ رایس، ۱۳۷۵، ص ۱۹۸-۱۹۷).
بخش چهارم سفرنامه اسپرینگ رایس از آخرین سالهای خدمتش در وزارت خارجه انگلیس تا انتصابش به سفارت کبرای بریتانیا در واشنگتن مربوط است.
منابع:
- نامههای خصوصی سر سیسیل اسپرینگ رایس وزیر مختار در دربار ایران (در عهد سلطنت مظفرالدین شاه و محمد علی شاه قاجار)، ترجمه جواد شیخالاسلامی، تهران: اطلاعات، ۱۳۷۵.
- اوکانر، فردریک، از مشروطه تا جنگ جهانی اول، خاطرات فردریک اوکانر کنسول انگلیس در فارس، ترجمه حسن زنگنه، تهران: شیرازه، ۱۳۷۶.
- اویس، مهین، فرهنگ ایران در سفرنامههای اروپایی دوره قاجار، شیراز: نوید شیراز، ۱۳۷۹.
- طاهری، ابوالقاسم، تاریخ روابط بازرگانی و سیاسی انگلیس و ایران: از دوران فرمانروایی مغولان تا پایان عهد قاجاریه، تهران: انجمن آثار ملی، ۱۳۵۴، ۲ج.
- طلوعی، محمود، دو قرن نیرنگ: داستان تلخ سیاست استعماری انگلیس در ایران، بهانضمام کتاب ایرانیان در میان انگلیسیها، سر دنیس رایت، تهران: نشر علم، ۱۳۸۰.
- لورین، پرسی لیهام، خاطرات سیاسی سرپرسی لورین، وزیرمختار انگلیس در ایران، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی، تهران: فلسفه، ۱۳۶۳.
ارسال نظر