اشتغال زنان در ایران پیش از اسلام

از زمان پیدایش انسان روی زمین زن و مرد هر دو کار می‌کردند. تقسیم کار برحسب سن و جنس از طرف فرهنگ‌شناسان در میان اقوام مختلف مورد توجه قرار گرفته است. چنین به نظر می‌رسد که نظم و قاعده‌ای برای ارجاع کار به افراد وجود داشته است. گروهی از مورخان این پدیده را چنین تحلیل می‌کنند: «در پایان دوران کهن‌سنگی دیرین است که تقسیم کار میان زن و مرد به‌وجود می‌آید، مردان به شکار مشغول می‌شوند و زنان و کودکان به جمع‌آوری میوه‌ها و گیاهان می‌پردازند» و از قول باستان‌شناسی به نام پ. اف منکو اضافه شده است که ابزار نئاندرتال‌ها به هر دو جنس، مرد و زن تعلق داشته است. قطعات ابزارهای نوک تیز چاقوی مردان بود و زنان وسایل خراش و تراش به کار می‌بردند. ناگفته نماند یکی از عواملی که زنان را به خانه‌داری و کشاورزی سوق داد، وظیفه دفاعی مردان بود که بیشتر اوقات سرگرم نبرد با دشمنان قبیله خود بودند و فرصت لازم را برای کار در خانه و مزرعه به دست نمی‌آوردند.

کارکردن زن در مزرعه موجب شد تا او در کشاورزی مهارت و تخصصی پیدا کند و به جای گردآوری حبوبات خود به کاشتن دانه بپردازد. مردان هم کوشش کردند تا ابزارهای کشاورزی از قبیل داس سنگی و کج بیل بسازند. زنان به تدریج توانستند حیوانات را رام کنند و از آنها علاوه بر استفاده‌های غذایی به‌عنوان نیروی کار هم استفاده کنند. ویل‌دورانت می‌گوید: «در اجتماعات ابتدایی قسمت اعظم ترقیات اقتصادی به دست زنان اتفاق افتاده است و نه مردان، در آن هنگام قرن‌های متوالی مردان دائما به طریقه‌های کهن خود به شکار اشتغال داشتند، زن در اطراف خیمه زراعت را ترقی می‌داده و هزاران هنر خانگی را ایجاد می‌کرده که هریک روزی پایه صنایع بسیار مهمی شده است. از پنبه که به گفته یونانیان «درخت پشم» است، همین زن ابتدایی نخستین ریسمان و پس از آن پارچه را اختراع کرد و نیز زن است که به احتمال زیاد سبب ترقی فن دوخت و دوزونساجی و کوزه‌گری و سبدبافی و درودگری و خانه‌سازی شد و هموست که غالب اوقات به کار تجارت می‌پرداخته است.» در حفاری‌های تپه سیلک در کاشان دقت نظر زنان و تخصص و هنرنمایی آنان به خوبی آشکار است. گیرشمن که پژوهش‌های زیادی در این حوزه صورت داده است، می‌نویسد: «زن خود را با باغ مشغول می‌داشت، غذا تهیه می‌کرد و همچنان به ساخت ظروف سفالی نیز می‌پرداخت.»

در عصر نوسنگی زن حتی به درجات بسیار بالا می‌رسید و در مراسم مذهبی مقامی والا داشت. در حفاری‌های تخت‌جمشید، تپه ارسنجان و شهر ری (چشمه‌علی) نشانه‌هایی به‌دست آمده است که این امر را تایید می‌کند. با برتری‌هایی که زن در امور اقتصادی، خانوادگی، اجتماعی و سیاسی به‌دست آورد، دوره‌ای در زندگی بشر، به‌نام عصر زن‌سالاری (مادرشاهی) آغاز شد. این دوره زمانی شروع شد که انسان به امر کشاورزی و برخورداری بیشتر از زمین آگاهی یافت. در این دوره واحد خانواده به طایفه مادر تعلق داشت. شوهر وارد خانواده زن می‌شد و در صورت ناتوانی و داشتن معایب دیگر، زن می‌توانست او را طرد کند. شوهر به طایفه مادری خود پایبندی نشان می‌داد. اداره‌کنندگان امورخانه و سازمان‌دهندگان امر تولید زنان بودند. علاوه بر آنکه طبیعت بچه‌آوری را بر عهده زن نهاده بود. دفاع از قبیله در برابر دشمنان تنها وظیفه مردان بود که با همه اهمیتش در برابر وظایف زنان برجستگی لازم را نداشت. دوران زن‌سالاری در فلات ایران با وجود شباهت‌هایی که با جوامع دیگر داشته از ویژگی‌های خاص خود برخوردار بوده است. در این عصر اغلب رب‌النوع‌ها به شکل زنان زیبا و خوش‌اندام و مظهر خرد و دانش تصویر شده‌اند.

در موزه برلین مجسمه‌ای نگهداری می‌شود که در کوه‌های زاگرس ایران پیدا شده است. نام آن ناپیراسو، الهه یا ملکه برجسته ساکنان فلات است و بیش‌از ۳۵۰۰ سال عمر دارد. چهره و اندام این مجسمه زنانه است و نشان‌دهنده قدرت زن در جامعه به شمار می‌رود. پس از گذشت هزاران سال از دوره برتری زن و یک دوره تساوی قدرت بین زن و مرد، عصر مردسالاری (پدرشاهی) آغاز شد که تا امروز به گونه‌ای ادامه دارد. مرد با قدرت جسمانی بیشتر خیش و حیوانات بارکش را به‌کارگرفت و به تدریج عهده‌دار کارهای تولیدی شد و زن که همه‌کاره بود، از آن پس در خانه ماند و به خانه‌داری پرداخت. در ابتدای این دوره حقوق زن با مرد برابر بود ولی به تدریج با رشد دامداری و کشاورزی و اختصاص پاره‌ای از حرفه‌های صنعتی و هنری به مردان، برتری مرد رو به فزونی نهاد. در نتیجه از وظایف زنان کاسته شد و به کارهای خدماتی و ذوقی درون خانه محدود شد، به‌طوری‌که در پاره‌ای از اجتماعات بشری زنان در حد بردگانی که کارهای خانگی را انجام می‌دادند قرار گرفتند. با ورود آریایی‌ها به فلات ایران و بروز جدال‌های فرهنگی، زن ایرانی از لحاظ اجتماعی و سیاسی، به‌ویژه پس از وحدت حکومت در موقعیت و منزلت جدید قرار گرفت. برای درک این موضوع نگاه مختصری به شرایط زنان در دوره ساسانیان (که اطلاعات بیشتری در مورد آنها در دسترس است) می‌افکنیم.

در دوره ساسانیان افراد جامعه به چهار طبقه روحانیان، جنگجویان، دبیران و توده مردم شامل صنعتگران شهری و روستاییان تقسیم می‌شدند. گروه دیگر اشراف بودند که در مرتبه بالاتری قرار داشتند. در این جامعه طبقاتی کار و مشاغل زنان متناسب با طبقه‌ای بود که در آن تولد یافته بودند. به‌عنوان مثال پوراندخت و آذرمیدخت از زنان خاندان شاهی در خلال ۴سال هرج و مرج حکومت می‌کردند ولی حکومتشان الزاما به معنای به رسمیت شناختن حقوق سیاسی زنان نبود بلکه بیشتر به این دلیل بود که کاندیدای مناسبی از میان مردان وجود نداشت یا نام زنانی بلند مرتبه چون «دینگ» و «شاپور دختک» در تاریخ ثبت است. زنان به فراخور طبقه خود به کار ریسندگی، کشت و زرع در مزارع یا صنعت اشتغال داشتند. به پاره‌ای از فعالیت‌های زنانه مانند دایگی و کمک به زائو مزد تعلق می‌گرفته است. ظاهرا زنان در قضا و دادگستری به شرط داشتن تحصیلات حقوقی صاحب مقام می‌شدند. خلاصه زن می‌توانسته است با بهره جستن از نیروی کار خود دستمزدی داشته باشد و در صورت لزوم آن دستمزد را به شوهر خود بدهد. به علاوه بنابر شرط ضمن عقد، زن می‌توانسته است در درآمد شوهر سهیم گردد.

منبع: عذرا جاراللهی، «تاریخچه اشتغال زن در ایران»، فصلنامه علوم اجتماعی، 1371: صص 249-268.