بررسی دو سند پزشکی انگلیسیها
مطالبات پیرمرد ریشسفید!
در آغاز قرن نوزده، انگلستان حضور چشمگیری در صحنههای مختلف ایران داشت. یکی از راههای نفوذ آنان، ورود پزشکان انگلیسی به ایران و حضور آنها در دربار و نیز حضور هیاتهای مبلغ مذهبی در کشور و نفوذ آنان میان طبقات مختلف مردم بود. به قول دنیس رایت،۱ پزشکان انگلیسی، کانال ارتباطی مفیدی بین سفارت انگلستان و دربار به شمار میآمدند. پزشکان انگلیسی همراه مبلغان مذهبی، یا از طرف کمپانی هند شرقی یا بهطور مستقل به ایران میآمدند، بعدها نیز شرکت نفت ایران و انگلیس، عدهای از این طبیبان را به ایران فرستاد.
در آغاز قرن نوزده، انگلستان حضور چشمگیری در صحنههای مختلف ایران داشت. یکی از راههای نفوذ آنان، ورود پزشکان انگلیسی به ایران و حضور آنها در دربار و نیز حضور هیاتهای مبلغ مذهبی در کشور و نفوذ آنان میان طبقات مختلف مردم بود. به قول دنیس رایت،1 پزشکان انگلیسی، کانال ارتباطی مفیدی بین سفارت انگلستان و دربار به شمار میآمدند. پزشکان انگلیسی همراه مبلغان مذهبی، یا از طرف کمپانی هند شرقی یا بهطور مستقل به ایران میآمدند، بعدها نیز شرکت نفت ایران و انگلیس، عدهای از این طبیبان را به ایران فرستاد. این افراد، کارهای پزشکی و سیاسی را با هم انجام میدادند و در تمام دوره قاجار، پزشکان انگلیسی، در سفارت انگلستان یا نمایندگی آنها در بوشهر و آبادان یا در دربار شاهان حضور داشتند.2 در این میان پزشکانی که وابسته به دربار بودند، در انتقال اطلاعات، بهتر از دیگران عمل میکردند.
آخرین پزشک انگلیسی که با دربار قاجار در ارتباط بود، دکتر لنوکسلیندلی بود که بهعنوان دستیار پزشک مظفرالدینشاه، از سال ۱۹۰۰ میلادی تا دوره احمدشاه در دربار خدمت کرد. در اصل دکتر لیندلی، معاون دکتر ادکوک بود، اما بعدها جانشین وی شد.3 مظفرالدینشاه، در دوران ولیعهدی خود در تبریز، دکتر ادکوک انگلیسی را بهعنوان سر پزشک مشاور در کنار پزشکان مخصوص ایرانی و فرانسوی خود منصوب کرد 4. دکتر ادکوک و معاونش دکتر لیندلی، در دومین سفر مظفرالدینشاه به اروپا، وی را همراهی کردند. پدر دکتر لیندلی، یکی از لردهای انگلستان بوده که شاه در سفرش به انگلستان با او دیدار کرده بود. 5 مظفرالدینشاه درباره این ملاقات، چنین گفته است: «لرد لیندلی پدر دکتر لیندلی هم بهحضور ما آمد. پیرمرد ریشسفید خوشرویی بود؛ با همه، اظهار تفقد و احوالپرسی فرمودیم.» 6
به دلیل اقامت طولانی دکتر لیندلی در ایران، وی شاهد حکومت سه تن از پادشاهان قاجار، مظفرالدینشاه، محمدعلیشاه و احمدشاه بود. اولین قرارداد استخدامی وی در رمضان سال ۱۳۱۸ قمری برای مدت سه سال و بهعنوان معاون دکتر ادکوک7 و با حقوق ۵۰۰ لیره در سال بود. دکتر لیندلی طی این قرارداد، ملزم بود که در مسافرتهای مظفرالدینشاه، وی را همراهی کند. دکتر لیندلی طی اقامتش در تهران، اجازه داشت که به طبابت شخصی نیز بپردازد. (سند شماره ۱)8 در جمادیالاولی سال ۱۳۲۲ قمری، قرارداد دکتر لیندلی به مدت شش سال و با حقوق سالیانه هزار لیره انگلیسی تمدید شد (سند شماره ۲)9. ظاهرا وی در تمدید قرارداد بعدی و دریافت حقوق، مدتی با مشکلاتی روبهرو شده است، سندی از سال ۱۳۲۸ قمری در دست است که وزارت مالیه نامهای به وزارت امور خارجه نوشته و طی آن اظهار کرده است: 10
«آیا تجدید کنترات دکتر لیندلی تصویب شده یا خیر و در صورت تصویب هم اگر استخدام مشارالیه راجع به طبابت اعلیحضرت همایونی باشد، مراتب کنترات را باید وزارت دربار اعظم بدهد و اگر برای مجلس حفظالصحه عمومی و ... است، ترتیب و تجدید آن از وظایف وزارت علوم خواهد بود.» در رابطه با پرداخت حقوق دکتر لیندلی نیز، در سندی دیگر آمده که برات وی توسط آقای عمادالسلطان صادر شده، اما بهدست مشارالیه نرسیده و مفقود شده است. 11 چنین به نظر میرسد که برای مدتی، حقوق دکتر لیندلی پرداخت نشده است، زیرا در سال ۱۳۲۱ ش و در حالی که دکتر لیندلی به کشورش مراجعت کرده بود، طبق سندی، خزانهداری کل اعلام کرده که «۴۹۰ لیره مستمری دکتر لیندلی که اکنون ساکن لندن است، از طریق بانک حواله شده و در قبال رسید و دریافت آگهی هویت، این وجه بهوی مسترد خواهد شد.» (سند شماره ۵)12 اما نکته حائز اهمیت، دو سند انتشار نیافته از دکتر لیندلی است که وی در آن از مرتضی قلیخان صنیعالدوله، وزیر علوم و فواید عامه وقت، تقاضای تدریس طب در دارالفنون و تاسیس داروخانه کرده است.
شرح اسناد
دو سندی که در این مقاله از دکتر لیندلی ارائه شده، از چند جهت اهمیت دارد:
۱. با وجود آنکه دکتر لیندلی بهعنوان طبیب مخصوص دربار استخدام شده، تقاضای تدریس طب و جراحی را در دارالفنون کرده است.
۲. دکتر لیندلی در درخواست خود، تاکید کرده خود و داروسازش، حقالزحمه از بیماران نخواهند گرفت و طبابت وی و داروهای عرضه شده، برای کمک بهفقرا است.
۳. وی سه اتاق از دارالفنون را برای مطب و تدریس داروخانه و زخمبندی و جراحی درخواست کرده است.
۴. دکتر لیندلی هزینه سالانه داروخانه و مطب را حدود هزار تومان و مخارج خرید لوازم را نیز حدود هزارتومان تعیین کرده است. در سال ۱۳۲۸ قمری، این مبلغ قابل ملاحظهای بوده که باید دولت آن را تامین میکرده است.
متن سند اول13
تهران، دوم صفر ۱۳۲۸
حضور مبارک حضرت مستطاب اجل آقای صنیعالدوله وزیر علوم و فواید عامه دامت شوکته معروض میدارد در جواب وعده که مرحمت فرمودند که ... ارادتمند تشکیل دواخانه برای فقرا دهم، تدریس به طلاب مدرسه دارالفنون معاونت فرمایند، اینک پروگرام ذیل را انفاذ حضور مبارک میدارد و اطمینان دارد که به موقع قبول خواهد افتاد.
اول آنکه دواخانه برای معالجه مردمان فقیر در مدرسه دارالفنون یعنی جزو آن مدرسه تشکیل شود.
دویم آنکه دکتر لیندلی طبیب آن و آن اداره سپرده او و مسوول جناب وزیر علوم باشد.
سیم آنکه دکتر لیندلی مرضا را معالجه کند و اداره را برای تدریس عملی علم طب و جراحی یعنی کلینیک اکسترن به شاگردان طب که امتحان تشریح و فیزیولوجی دادهاند، کلینیک قرار بدهد.
چهارم در ماههایی که مدرسه برای تحصیل طلاب مفتوح است، دواخانه روزهای دوشنبه و چهارشنبه و جمعه از صبح تا ظهر برای فقرا باز باشد.
پنجم دکتر لیندلی یا دواساز او یا هرکس که بسته به دواخانه است حقالمعالجه یا حقالزحمه نخواهد گرفت.
از تحقیقات زیاد و تخمین ارادتمند، همچو معلوم شده که مخارج دولت از قرار ذیل خواهد بود:
اول سه تا اطاق تحتانی از مدرسه که به همراه داشته باشد، بدهند؛ یکی برای دواخانه، یکی برای مطب و مدرس دکتر لیندی، یکی برای ملاحظه یا زخمبندی مرضا یا عملیات جزیی.
دویم یک دواساز به شهریه بیست و پنج الی سی تومان و یک فراش به مواجب باهر شش تومان.
سیم مخارج سالانه برای دواها و زخمبندی و غیرها از هفتصد و پنجاه تومان الی هزار تومان باشد.
چهارم مخارج ابتدایی ابتیاع دواها و ملزومات زخمبندی و آلات و ادوات جراحی میکروسکوپ افثال مسکوپ و اسباب لازمه کلینیک تقریبا از هفتصد و پنجاه تومان تا هزار تومان میشود.
پنجم دکترلیندلی در حساب دادن آنچه مخارج شود، مسوول، جناب وزیر علوم خواهد بود.
ارادتمند صدیق لیندلی
Lh Lindley
۱۳ فوریه ۱۹۱۰
متن سند دوم 14
وزارت معارف و فواید عامه، ۷ ربیعالاول ۱۳۲۸
دکتر لیندلی را در ۱۸سپتامبر ۱۹۰۰، به عنوان معاونت دکتر ادکوک برای طبابت مظفرالدینشاه اجیر کردهاند و مدت اجیر بودنش موافق چهار فقره کنتراتی که ذیلا ابقا شود، تا یک سال دیگر امتداد یافته. در کنترات سومش در فصل نهم نوشته شده که این قرارداد مدت سه سال برقرار خواهد بود، مگر اینکه به موجب شرط ششم، فسخ شود و بعد به هرطور دیگر که این قرارداد به هم بخورد، مواجب دکتر لیندلی تا آخر قرارداد پرداخت خواهد شد، به انضمام پانسیون که در آخر قرارداد، یعنی در ۱۸ سپتامبر ۱۹۰۶ مستحق خواهد بود، در کنترات اخیرش که شش سال دیگر به مدت خدمت پنج سال سابقش، افزوده شده، مقید است که بعد از انقضای مدت شش سال مذکور که به پنج سال خدمت سابقه دکتر لیندلی افزوده میشود، در صورت معاودت مشارالیه به فرنگستان، نصفه مقرری او بهعنوان مستمری مرحمت خواهد شد. در صورتیکه قبل از انقضای مدت شش سال، برحسب میل و اراده اعلیحضرت همایونی یا به واسطه مرض سخت یا به واسطه قوه جبریه، مجبور به مراجعت شود، مستمری مشارالیه یک ثلث مقرری او خواهد بود. در صورت عزیمت دکتر لیندلی به فرنگستان، وجهی بابت مخارج راه به او مرحمت خواهد شد.
حاشیه
حالا یک سال به آخر مدت خدمت دکتر باقی مانده؛ اگر از خدمت معافش بداریم، باید یک مخارج سفر و مواجب تا آخر مدت را با یک ثلث مواجب بهعنوان پانسیون به او بدهیم و اگر این یک سال هم بگذرد، باید علاوه بر مخارج سفر و مواجب، تا آخر خدمت به جای ثلث مواجب، نصف مواجب به او پانسیون داد. دکتر مزبور این اوقات، این راپورت را هم که ذیلا ملاحظه میفرمایید، به اداره معارف فرستاده، اداره معارف هم لازم دارد همچو شعبه را در مدرسه دایر نماید و در جزء اصلاحات دارالفنون که تربیت این قسمت عملیات طب، بر تربیت کاملتری پیشنهاد شده است، منتها دکتر مزبور به شکل مختصرتری انجام این کار را خواستار آمده، تا نمایندگان مجلس مقدس اولا در ابقا و عدم ابقای دکتر چه رای بدهند و ثانیا در اجرای این پیشنهاد دکتر که مختصرتر یا در اجرای آن پیشنهاد وزارت معارف که مفصلتر است، چه تصویب فرمایند.
منبع:
پیام بهارستان، فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون، دوره دوم، سال چهارم، شماره سیزدهم، پاییز ۱۳۹۰، صص ۱۰۱۴-۱۰۱۹.
پانوشت:
۱- رایت، دنیس، انگلیسیها در میان ایرانیان در طول دوره قاجاریه ۱۷۸۷-۱۹۲۱،ترجمه خسرو پورخسرو، هفت رنگ،۱۳۸۱، ص ۱۶۹
۲- همان، ص ۱۶۶.
۳- همان، ص ۱۷۰
۴- فلور، ویلم، سلامت مردم در ایران قاجار، ترجمه ایرج نبیپور، تهران، ۱۳۸۶، ص ۲۲۳
۵- محمدی، ذکرالله و قدرت محمدی، «ریشهیابی علل حضور پزشکان انگلیسی در ایران عصر قاجار و نقش آنها در مسائل سیاسی، اجتماعی، دینی و علمی آن زمان»، تاریخ روابط خارجی،ش ۳۸ و ۳۹، بهار و تابستان ۱۳۸۸،ص ۱۱.
۶- فخرالملک، دومین سفرنامه مبارکه همایونی- دومین سفرنامه مظفرالدینشاه به فرنگ، تهران، کاوش، ۱۳۶۲، ص ۱۱۵
۷- دکتر ادکوک به مدت ده سال ریاست پزشکان مظفرالدینشاه را بهعهده داشت. دنیس رایت، همان، ص ۱۶۹
۸- سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، مجموعه اسناد شماره ۲۴۰۰۱۳۸۵۴.
۹- همان مجموعه اسناد
۱۰- همان.
۱۱- همان.
۱۲- همان، سند شماره ۲۴۰۰۱۱۲۸۴.
۱۳- سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، مجموعه اسناد شماره ۲۹۷۰۲۶۷۳۷
۱۴- همان، مجموعه اسناد شماره ۲۹۷۰۲۶۷۳۷
ارسال نظر