اوضاع اقتصادی خراسان در عهد تیموری
دکتر امیر تیموری رفیعی
عضو هیاتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد محلات
حافظابرو علاوهبر بلوکات که برای هرات برمیشمرد، تعداد ۱۱ ولایات را نیز که جزو توابع شهر هرات بوده نام میبرد. ازجمله ولایات کروخ، بادغیس، غور و غرجستان، مرغاب، ساخروتولک، خواف، باخرز، کوسویه، فوشنج، جام و زاوه و محصولات را برمیشمرد که هر یک از این ولایات نیز شامل تعداد زیادی دهکده و مزرعه بوده است. بهعنوان مثال حافظابرو در خصوص ولایت کروخ مینویسد: «بر شرقی و شمالی هرات است و در قدیم بسیار معمور بوده است، چنانچه پانصد قریه و مزرعه گویند که در آنجا نام بردار بود و زمین کروخ متصل میشود به عرصه بادغیس و آب رود و کاریز هر دو دارد و هوایش مایل به ییلاق است و بیست فرسخ از جانب آن گرفتهاند، حالا در این ایام همایون (منظور دوران پادشاهی شاهرخ) امید چنان است که زیادت از آنچه در قدیم بوده شود.
دکتر امیر تیموری رفیعی
عضو هیاتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد محلات
حافظابرو علاوهبر بلوکات که برای هرات برمیشمرد، تعداد 11 ولایات را نیز که جزو توابع شهر هرات بوده نام میبرد. ازجمله ولایات کروخ، بادغیس، غور و غرجستان، مرغاب، ساخروتولک، خواف، باخرز، کوسویه، فوشنج، جام و زاوه و محصولات را برمیشمرد که هر یک از این ولایات نیز شامل تعداد زیادی دهکده و مزرعه بوده است. بهعنوان مثال حافظابرو در خصوص ولایت کروخ مینویسد: «بر شرقی و شمالی هرات است و در قدیم بسیار معمور بوده است، چنانچه پانصد قریه و مزرعه گویند که در آنجا نام بردار بود و زمین کروخ متصل میشود به عرصه بادغیس و آب رود و کاریز هر دو دارد و هوایش مایل به ییلاق است و بیست فرسخ از جانب آن گرفتهاند، حالا در این ایام همایون (منظور دوران پادشاهی شاهرخ) امید چنان است که زیادت از آنچه در قدیم بوده شود. حالا آنچه از قرای و مزارع آن نام بردهاند، 89 موضع به دفتر دیوان داخل است و در تفصیل آن زیادت فایده تصور نکردیم.» حافظابرو در عهد شاهرخ تیموری از 89دهکده بزرگ، علاوهبر مزارع کوچک و بزرگ دیگر در حومه نیشابور یاد کرده است. این آمار نشان میدهد زندگی روستانشینی و پرداختن به امور کشاورزی یک بار دیگر در عهد تیموریان، خصوصا شاهرخ که موجد آرامش نسبی برای جامعه بود، رونق و پیشرفت پیشین خود را بازیافت و این روند رو به رشد به جایی رسید که در عهد صفویان کشاورزی ایران تقریبا به همان سطح ماقبل مغول بازگشت.
طوس که در سده نهم هجری شهری بزرگ و آباد بوده است، بنا به قول حافظابرو در سده نهم هجری دارای 12 بلوک بوده و هر بلوکی نیز تعداد زیادی روستا و مزرعه داشته است. انواع میوهها و غلات نظیر جو و گندم خوب در مزارع و باغات تابعه طوس بهعمل میآمده است. در شهر مرو که در سال 616 مورد هجوم مغولان به رهبری تولیخان قرار گرفت، آنچنان تخریب و غارت و کشتار شد که به قول حافظ ابرو: «شهری که به صدور جهان آراسته بود، در حادثه مذکور مسکن ضباع(کفتار) و سباع شد، از درختان او شاخی بادان و از قصور او کاخی آبادان نماند، موضعی بدان صفت به مرتبه رسید که قریب دویست سال نه مسافر را سایه که یک لحظه در آن آرام گیرد و نه مقیم همسایه که با او سرگذشت حوادث ایام گوید و کدام مقیم تا زمانی که تاریخ هجری به هشتصد و دوازده رسید، فیض عنایت نامتناهی الهی داعیه عمارت و آبادانی آن در خاطر خطیر حضرت سلطنت شعاری (شاهرخ) خلدالله تعالی ملکه و سلطانه پیدا آورد.
نظر عنایت خسروانه بر آن دیار افکند فرمان فرمود تا از اطراف و اکناف ممالک ترک و تاژیک و وضیع و شریف روی بدان مهم آورند و این زمان امید چنان است که از آن زمانی که در زمان سلطان سنجر بوده، معمورتر شود، انشاءالله.»مرو و توابع آن در زمان شاهرخ مجددا عمارت و آبادان شد و رود مرغاب را لایروبی کردند و روی آنها بندها بستند و جویهایی از آن آب روان کردند و به زمینها و مزارع اطراف مرو هدایت کردند و شهر و توابع آن دوباره روی رونق و آبادی دید. در سده نهم هجری محصولات زراعی مرغوبی همچون گندم که از همه نواحی دیگر خوبتر بوده و از آن نان سفید و خوشمزهای پخت میشد و به جاهای دیگر میبردند، در مرو بهعمل میآمد.
خربزه نیز از محصولات خوب مرو بوده و از آب خربزه نیز دوشاب تهیه میکردند. متاسفانه از میزان و چند و چون وصول مالیات از زارعان و کشاورزان اطلاعات زیادی در منابع عهد مورد مطالعه در دست نیست. بلخ نیز در سده نهم هجری آباد بوده و حافظابرو شمار 26 قریه یا دهکده آباد با مزارع بسیار زیادی را در آن ولایت ذکر کرده است. در بلخ آب رودخانه و نهر بسیار بود که در کنار آن نهرها و روستاها، مزارع زیادی وجود داشت. حافظابرو تعداد 21 نهر یا جوی را در بلخ و توابع آن نام میبرد که مزارع بسیاری را مشروب میساختهاند. و این در مقایسه با وضع بلخ در دوران هجوم مغولان به آن شهر که بهشدت تخریب و کشتار شد، نشان از پیشرفت و رونق مجدد این شهر در عهد تیموریان دارد. در ولایت بیهق در زمان عبدالله طاهری (230-215ق) 395 دهکده وجود داشته است. در سده ششم هجری قمری در 11 بخش ولایت بیهق فقط 136 دهکده بزرگ سوای مزرعههای کوچک گزارش شده است.
در آغاز سده هفتم قمری در ولایت مزبور 321 دهکده توسط یاقوت نام برده شده اما در نیمه سده هشتم قمری حمدالله مستوفی فقط از 40 دهکده نام برده است که این مطلب نشان از ویرانی روستاها و شهرها توسط مغولان دارد. حافظابرو در آغاز سده نهم هجری (عهد شاهرخ) 12 بلوک برای ولایت بیهق ذکر میکند و هر بلوک نیز شامل روستاها و مزارع متعدد بوده است. در مجموع حافظابرو 88 قریه و روستا و بیش از 120 مزرعه بزرگ در آن ولایت برشمرده است. همه اینها حاکی از توجه تیموریان به امور کشاورزی و مدنی و آبیاری و شهرسازی است. درباره شهر مشهد حافظابرو مینویسد: «این موضع که حال به مشهد معروف است، قریهای بود که آن را سناباد میخواندند. به سبب مزار متبرک سلطان خراسان شهری گرفت و سادات در آنجا مقام کردند. حکام و سلاطین تعظیم قبر و رعایت ادب [نموده] اهالی آن را از زحمات و تکلفات معاف داشتند و به برکت آن جایی معتبر شد.
امروز از شهرهای معظم خراسان یکی آن است.» در زمان حکومت شاهرخ تولید محصولات کشاورزی بهخصوص در اراضی دیوانی افزایش قابلتوجهی داشت. بهعنوان مثال زمانی که روستاییان در اثر عوامل طبیعی دچار قحط و غلا میشدند، شاهرخ فرمان میداد هرچه غله از گندم و جو در انبارها موجود است، بیرون آوردند و به ثلث قیمت بین مردم به فروش برسانند. حافظابرو مینویسد: «و در این ایام در خراسان غلایی واقع شد که هرگز در هیچ تاریخ نشان ندادهاند و از پیران سالخورده و سالخوردگان عمر شمرده، نشنیدهاند که در ایام ماضی و عهود گذشته نرخ اجناس بدین مثابه رسیده، به تخصیص در شهر هرات که یک من گندم به وزن شرع که دویست و پنجاه مثقال باشد به مبلغ سه دینار کپکی رسید که در آن زمان سه دینار و دو مثقال نقره مسکوک تمام عیار بود و این وقت در انبارهای سلطانی غله بسیار بود و حضرت سلطنت شعاری... الشفقه علی خلقالله پیش خاطر آورده فرمان فرمود که انبارها را در بگشایند و عجزه و مساکین و فقرا را غله فروشند، یک من به یک دینار، چنانچه به ثلث آنکه مردم در میان یکدیگر بههم میفروختند، مبلغی غله انبارها بدین بها به فقرا فروختند. به تدریج در آن ایام قریب سیهزار خروار غله از انبارهای سلطانی بدین طریق بیرون آوردند. مال خطیر گشته نام نیک و دعای خیر دولت خود را [که] به ابد متصل باد مدخر (اندوخته) گردانید.» خراسان یکی از زلزلهخیزترین سرزمینهای ایران است. در نتیجه زلزلههای خانمانبراندازی بهطور مکرر در آن خطه رخ داده است.
منبع: فصلنامه علمی پژوهشی دانشگاه آزاد محلات، شماره ۵، ۱۳۸۶
-بخشی از یک مقاله
ارسال نظر